تحلیل و بررسی Death Stranding: از جهان‌های موازی کوجیمایی تا ترس کیهانی لاوکرفتی

"به قلم علیرضا دادگر" 

حدودا یک سال و نیم پیش بود که هیدیو کوجیما با حضور در مراسم E3 2016، ضمن اعلام همکاری با SIE، با معرفی عنوان مرموز و عجیب‌الخلقه خود یعنی Death Stranding، همه را شگفت‌زده کرد. نمایش تریلری عجیب که یک نورمن ریداس عریان و یک نوزاد را نشان می‌داد. 6 ماه بعد از آن در مراسم Game Awards 2016 تریلری جدید (که با موتور Decima در حال اجرا بود) به نمایش گذاشته شد و گرچه نسبت به تریلر نخست دید بازتری نسبت به تم و جو بازی به ما ارائه می‌داد، اما در عین حال سوالات بسیار بیشتری نیز در ذهنمان ایجاد کرد. در این تریلر "مدز میکلسن" به عنوان آنتاگونیست بازی و "گیرمو دل‌تورو" نیز به عنوان یکی از شخصیت‌های بازی معرفی شدند. هواداران از کنکاش آن دو تریلر ده‌ها تئوری و نظریه عجیب و غریب ارائه دادند که کوجیما هیچکدام را نه تایید و نه رد کرد.

یک هفته قبل از شروع مراسم E3 2017 کوجیما با انتشار پستی در توییتر ضمن عذرخواهی از هواداران، تصویری را منتشر کرد که در واقع لوگویی شبیه به تار عنکبوت بود و اشاره داشت به سازمان (یا ارگان یا گروه) Bridges. این سازمان احتمالا چیزی شبیه به گروه Foxhound در سری Metal Gear است. از آن زمان تا به الان عنوان Death Stranding در سکوت خبری فرو رفته که همین چند مدت پیش و نمایش بزرگ بازی در The Game Awards که گویا طولانی‌ترین World Primier تاریخ این رویداد هم بوده است. ماهیت این تریلر دقیقا شبیه به همان تریلر دوم بود؛ یعنی در عین بازتر کردن ستینگ بازی و بستر داستانی، سوالات و کامپلکس‌های بیشتری در ذهن مخاطبان ایجاد کرد. البته از حق نگذریم نمی‌توان بعد از دیدن 3 تیزر از یک بازی هنوز بگوییم "هیچ چیز از بازی نمی‌دانیم"! و بنظرم این جمله memeی بیش نیست.

 

اما سوالی که شاید برای خیلی از افراد پیش بیاید، این است که دقیقا چرا کوجیما چنین کاری می‌کند؟ چرا روایت Trailerهای Death Stranding شدیدا پیچیدگی بیان دارد؟ اگر از طرفداران قدیمی بازی‌های کوجیما باشید باید بدانید که او در مورد تریلرهای سری Metal Gear هم بصورت غیرمستقیم از چنین شیوه‌ای استفاده می‌کرد؛ مثال بارزش هم همان تریلر معروف عنوان Metal Gear Solid 2 : Son of Liberty در مراسم E3 2000 است؛ گرچه آن تریلر چندان پر رمز و راز نبود، اما با همان تریلر و مصاحبه‌های خود کوجیما هوادارن انتظار بازگشت شخصیت محبوبشان یعنی سالید اسنیک را داشتند. ولی پس از عرضه بازی، هواداران دیدند که تنها 45 دقیقا می‎‌توان با سالید اسنیک بازی کرد و باید کل بازی را با شخصیتی ناآشنا به نام رایدن پیش ببرند و یا مثلا تریلرهای معرفی بازی Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots که در آن‌ها همان افرادی را که نسبت به حضور رایدن در سری اعتراض داشتند مورد تمسخر قرار می‌داد. یا حتی تریلرهای MGSV که در آن‌ها نیز کوجیما هسته داستانی بازی را به طرزی ماهرانه مخفی کرده بود و کسی حتی نمی‌دانست اساسا چرا اسم این بازی Phantom Pain است! در مورد دموی قابل بازی PT هم بهتر است سکوت اختیار کنم و احتمالا خودتان قضیه آن دمو را می‌دانید. 

کوجیما پس از 30 سال فعالیت مستمر در عرصه بازیسازی هم اکنون کاملا جامعه‌ی طرفداری‌اش را می‌شناسد. او مخاطبش را بازی می‌دهد، با ذهنش ور می‌رود و به شکلی ماهرانه آن را شرطی می‌سازد؛ این طبیعت اوست. فقط کوجیماست که می‌تواند ماه‌ها قبل از ساختن بازی‌اش، بازی را آغاز کند! بله، تعامل ما با جهان بازی از همان E3 2016  شروع شد و از همان لحظه کوجیما ما را وارد دنیای پر رمز و راز بازی کرده‌ است. پس غلیان طرفداران برای موشکافی و پی بردن به رازهای این تریلرهای مرموز یک امر طبیعی است. چرا که آن‌ها از همین الان مشغول به تعامل با بازی هستند و به تبع همین تعامل ذهنی است که چنین اپیدمی بین هواداران شکل می‌گیرد.

در ادامه با تحلیل نمایشِ بزرگ Death Stranding در TGA همراه پردیس‌گیم باشید.

در دو تریلر قبلی یکی از مهمترین عوامل گنگ بودن این بود که هیچ دیالوگی وجود نداشت. این بار بر خلاف قبل، تریلر با دیالوگی از نورمن ریداس آغاز می‌شود که با حالت راوی گونه‌ای بیان می‌دارد:

"زمانی یک انفجار رخ داد... انفجاری که زمان و فضا را متولد کرد (واضح است که منظور از انفجار، همان بیگ بنگ مشهور است).

زمانی یک انفجار رخ داد... انفجاری که یک سیاره را در آن فضا به چرخش در آورد (تولد زمین و منظومه شمسی)

زمانی یک انفجار رخ داد... انفجاری که این حیات را شکل داد.

و سپس.. انفجار بعدی...... (انفجارهایی که در داستان بازی در آینده رخ می‌دهند)"

همزمان با دیالوگ نورمن ریداس (سم) ، دوربین همانند دو تریلر قبلی نمایی با نزدیک به زمین، تعدادی گیاه و علف را نشان می‌دهد که زیر بارش باران در حال رویش و بلافاصله شروع به پوسیدن و مردن می‌کنند (گذشت غیرعادی زمان). در میانِ این گیاهان تعدادی خرچنگ مرده نیز به چشم می‌خورند که برخلاف گیاهان تحرکی ندارند و گویا از ابتدا مرده بودند. بعد از آن، همانند تریلر اول سم را می‌بینیم که در این فضای مه آلود و برهوت‌ بیهوش روی زمین افتاده است؛ او یونیفرمی مخصوص پوشیده که روی آن کلمه "Porter" به چشم می‌خورد. Porter در اصطلاح به کسی گفته می‎‌شود که حمل‌کننده یا جایجا کننده چیزی به خصوص می‌باشد. ضمن اینکه بعد از بلند شدنش، یک نوع باربند روی پشت او مشاهده می‌شود که احتمالا همان چیزی را که قرار است حمل کند روی آن باربند بگذارد. اگر ریز دقت کنید یک پلاک یا چیزی شبیه به یک نشان می‌بینید که به پشت باربند سم وصل شده. این نشان تا حدودی شبیه به همان لوگویی است که کوجیما قبل از E3 2017 منتشر کرد.

همچنین یک دستگاه بیسیم شبیه به دستگاه‌های codec سری Metal Gear روی سینه سم وجود دارد که روی آن کد M2047  R4 نوشته شده است. عده‌ای معتقدند این کد مدل آن دستگاه ارتباطی را بیان می‌کند که در چنین کدهایی بعضا سال ساخت و توسعه هم گنجانده می‌شود. این یعنی یحتمل کد کامل بصورت Model 2047 – Re4 باشد که در آن صورت می‌توان حدس زد وقایع اصلی داستان بازی در حول و هوش سال 2047 روایت می‌شود. علاوه بر این، طی ماه‌های اخیر کوجیما بارها در مورد فیلم BladeRunner 2049 نیز توییت گذاشته بود و می‌دانیم که اکثر توییت‌های او بی‌هدف نیست.  


پس از اینکه سم از جایش بلند می‌شود، در مقابل او یک جسد کریه‌المنظر و در فاصله دورتر یک اوتومبیل واژگون‌شده و دو نفر دیگر دیده می‌شوند که یکی از آنان زیر ماشین گرفتار شده است. گویا این افراد مشغول به انجام یک ماموریت بوده‌اند که پس از لو رفتنشان، بر آن‌‎ها شبیخون وارد شده. یکی از آن دو نفر به کمک دوست خود که زیر ماشین افتاده است می‌شتابد. با توجه به تفاوت ظاهری یونیفرم آن دو نفر، بنظر می‌رسد مسئولیتشان با سم متفاوت است. روی یونیفرم این دو فرد آرم سازمان Bridges و عبارت Corpse Disposal Team 6 (تیم امحا جسد 6) به چشم می‌خورد.  اما مگر اجساد مرده چه اهمیتی دارند که یک تیم ویژه باید آن‌ها را نابود کند؟ جلوتر به آن می‌رسیم. در ادامه فردی که زیر ماشین گیر افتاده است، همانند گیاهانی که ابتدای تریلر دیدیم به سرعت پیر و فرسوده می‌شود.

دلیل این اتفاق را کوجیما چند روز پیش طی مصاحبه‌ای با وبسایت IGN توضیح داد؛ بارانی که در این مکان ابری و مه‌آلود در حال باریدن است، در واقع Timefall (سقوط زمان) نام دارد و روند گذر زمان را دستخوش تغییر قرار می‌دهد. هر فردی (یا احتمالا هر چیزی) که تحت تاثیر این باران قرار گیرند، سرعت گذشت زمان نسبت به او افزایش میابد، به طوریکه زمانی چندین ساله در عرض چند ثانیه برای او سپری می‌شود. لازم به ذکر است دلیل تحت تاثیر قرار نگرفتن شخصیت دیگر هم احتمالا پوشش کامل و مخصوص اوست. اما فرد گرفتار زیر ماشین هودی‌اش افتاده و قسمتی از لباس مخصوصش هم باز شده که نتیجتا باعث می‌شود timefall بر وی تاثیر بگذارد. کوجیما پیر شدن زودتر از موعد و مفهوم گذشت سریع زمان را پیشتر در بازی MGS4 نیز نشان داده بود. Old Snake بیچاره را که یادتان هست؟


همچنین بر روی دست‌های این شخصیت‌ها یک مچ‌بند به چشم می‌خورد. کاملا بدیهی است که این مچ‌بندها مقیاسی برای میزان سلامتی شخصی است که آن را پوشیده. اینکه چرا سم از این مچ‌بندها نپوشیده جای سوال است؛ همچنین ردیاب (روح‌یاب!) کوچکی که به پشت آن فرد متصل شده دیوانه‌وار شروع به فعالیت می‌‎کند و وجود یک چیزی را در نزدیکی تشخیص می‌دهد.  این موجود مجهول (نمی‌دانم اسمش را چه بگذارم) بنظر می‌رسد نتواند مستقیما بصورت مرئی یک انسان را تشخیص دهد و گویا به صدای انسان‌ها بیشتر حساس است. چون وقتی آن فرد سم را با صدای بلند صدا می‌زند، سم از وی می‌خواهد که ساکت باشد و حتی نفس هم نکشد. به احتمال قوی دستگاه کوچک ردیاب در گیمپلی بازی هم تاثیر بسزایی دارد و در مکانیک‌های مخفی کاری و پیدا کردن این مخلوقات مجهول‌الهویه به ما کمک می‌کند.

نکته دیگر لحظه ورود این موجودات به بازی است که به طور اعجاب‌آوری حس ترس را به مخاطب انتقال داد، بخشی از این ترس بخاطر کارگردانی ماهرانه کوجیما و بخشی دیگر بخاطر رویکرد نوآورانه در نمایش دشمنان ناشناخته است، بله دقیقا نکته در ناشناخته بودن دشمنان DS است. در عمومِ بازی‌های دیگر با چنین فضایی، ما شاهد موجوداتی هستیم که به وفور در آثار علمی تخیلی مشاهده شده‌اند اما کوجیما مفهوم ترس از ناشناخته‌ها و ترس کیهانی که لاوکرفت از آن سخن می‌گوید را به طور ماهرانه‌ای در بازی پیاده کرده است. فراموش نکنید که لاوکرفت می‌گوید قدیمی­‌ترین و قوی‌­ترین حس بشر، ترس است و قدیمی‌­ترین و قوی­‌ترین نوع آن، ترس از ناشناخته­‌هاست. به این جمله فکر کنید و آنرا در نمایش اخیر بازی پیاده سازی کنید، تاثیرپذیری کوجیما از ترس کیهانی لاوکرفت شگفت‌انگیز درآمده است.

به تریلر برگردیم. در این لحظه جسدی که تیم Corpse Disposal مسئولیت امحای آن را بر عده داشتند دچار لرزش شدید و عجیبی می‌شود و بعد از چند ثانیه کاملا محو می‌شود. به تبع این اتفاق یک مایع سیاه رنگ در جای آن جسد باقی می‌ماند. شاید به ظاهر اینگونه باشد که جسد به صورت خود به خود و مجرداً محو می‌شود اما حدس من این است که یکی از همان موجودات فرابشری (یا یک انسان) توانسته بصورت باکتریوفاژی به این جسد رخنه کند و یحتمل این مایع سیاه رنگ که همه جا آن را می‌بینیم هم به نوعی ماده خام فرازمانی و فرامکانی آن‌ها برای استفاده از سلاح‌های زیستی، ارگانیکی‌شان باشد.


در ادامه می‌بینیم که از این مایع سیاه، یکی از همان مجهول‌الهویه‌ها خارج شده و به طرف سم می‌آید. در این هنگام فرد نگون‌بخت که زیر ماشین گیر افتاده یک لحظه داد و فریادش موجود مجهول را به سمت خود جلب می‌کند. با رسیدن آن موجود به فرد، او در ماده سیاهی غلتانیده می‌شود. سپس آن‌ها توسط فرابشری‌ها محاصری می‌شوند. فرد دیگر که امیدی به نجات دوستش ندارد با شلیکی دقیق ترتیبش را می‌دهد. در ادامه شخصیتی باابهت که قیافه‌اش داد می‌زند من آنتاگونیست و Villian بازی هستم! بر روی ماشین به آرامی فرود می‌آید (راستی این استایل حرکتش شما را یاد سایکو متنیس نینداخت؟) . یک نکته جالب... یوجی شینکاوا (طراح ارشد بازی) قبل از معرفی بازی DS ، این شخصیت را بصورت آرت‌ورکی لو داده‌ بود! با توجه به آن آرت‌ورک و نوع رفتار این شخصیت در این تریلر می‌توان گفت که او به احتمال قوی همان مدز میکلسن است.


در این هنگام به جای اینکه به خود مدز میکلسن نگاه کنید به پشت سر او و به فضای دوردست بنگرید.  به محض اینکه مدز دستش را بالا می‌آورد یه نوعی یک فرمان یا عمل را صادر می‌کند (کپی برابر حرکت مدز در همان تریلر دوم) در پشت سر او یکسری رشته و طناب سیاه رنگ از آسمان به زمین متصل می‌شود. در پی این اتصال، کل سطح زمین مملوء می‌شود از همان ماده سیاه رنگ لعنتی. در این لحظه ناامیدی و ترس را می‌توان عمیقا در چهره فرد نارنجی پوش فهمید. در ضمن، کپسول نوزادی که توسط یک سرخرگ و سیاهرگ مصنوعی به فرد متصل شده دقیقا همانی است که گیرمو دل تورو در تریلر دوم نگه داشته بود. طبق گفته‌های کوجیما این نوزاد هم در داستان و هم در مکانیک‌های گیمپلی بازی نقش دارد. نقش داستانی او قابل درک است اما بشدت برای من مسئله پیش آمده که قرار است چگونه از این نوزاد در گیمپلی بازی استفاده شود.

بعد از بالا آمدن سطح مایع سیاه، فرد نارنجی پوش که خودش هم فهمیده کلکش کنده شده، نوزاد را تحویل سم می‌دهد و قصد خودکشی می‌کند. اما در همان لحظه جاذبه زمین معکوس می‌شود و همه چیز و همه کس (به جز سم و نوزاد) به آسمان و به سمت آن موجودات فرابشری و تایتانی هدایت می‌شوند. تقلا و تلاش فرد برای کشتن خودش همچنان ادامه دارد. ضربات چاقوی پی در پی در قفسه سینه خودش و تبدیل رنگ آبی مچ‌بندش به قرمز برای چندمین بار این نکته را بیان می‌کند که این شخصیت‌ها به هیچ وجه نمی‌خواهند زنده بدست آن موجودات برسند. به محض اینکه سم نوزاد را از آب بیرون می‌آورد ، دستگاه ردیاب فعال شده و جهتش به سمت موجود غول پیکر هدایت می‌شود. در دستان این موجود یکسری طناب سیاه مشاهده می‌شود که احتمالا همان رشته طناب‌هایی است که مدز به زمین متصل کرد.  البته در پشت سر این موجود هم رشته‌هایی دیگر وجود دارد که ارتباطی بین آن‌ها و این موجود برقرار نیست. اگر دقت کنید بندناف بسیار بزرگ این موجود را هم می‌توانید ببینید. در ضمن دقت کردید که این موجود چقدر شباهت دارد به همان موجوداتی که در پایان تریلر نخست در آسمان دیدیم؟  


با ورود فرد نارنجی پوش (که گویا هنوز زنده است و نتوانسته به طور کامل خودکشی کند) به درون دهان عجیب و غریب آن موجود، انفجاری عظیم رخ می‌دهد و سم کشته می‌شود! کشته شدن سم در این صحنه را خود کوجیما تایید کرده. طبق گفته‌های کوجیما، مرگ شخصیت اصلی در بازی DS برخلاف دیگر بازی‌ها یک مقوله کاملا متفاوت و جدید است. محیط دریامانندی که سم به آنجا وارد می‌شود در واقع شبیه به جهان پس از مرگ است. یعنی وقتی در بازی کشته می‌شوید، بجای صفحه Game Over، در چنین مکانی ظاهر می‌شوید و حتی امکان تعامل با آن مکان برزخی نیز وجود خواهد داشت. زنده شدن او در جهان بازی نیز متفاوت است و بدین صورت نیست که مثلا به همان نقطه ابتدایی برگردید و همه چیز از ابتدا شروع شود بلکه به همان مقطع زمانی و در نقطه‌ای دیگر از جهان بازی برخواهید گشت و دقیقا آثار فعالیت‌های قبل از مرگ خود را به چشم خواهید دید.

به عنوان مثال فکر کنید در یک ماموریت قصد انفجار یک مکان را دارید. یک بمب تایمری را در آن مکان کار گذاشته و فرار می‌کنید. اما در حین فرار و 30 ثانیه قبل از انفجار بمب توسط دشمن کشته می‌شوید و انفجار را نمی‌بینید. اما پس از وارد شدن به جهان  برزخی، تعامل با آن جهان ، سپس خارج شدن از آن دنیا و آمدن مجدد به این مکان خواهید دید که آنجا به یک مخروبه تبدیل شده چون پس از مرگتان بمب منفجر شده و شاید حتی تعدادی از دشمنان را هم کشته! پیاده سازی چنین ایده‌ای بسیار جالب و تا حدودی انقلابی است و البته برای تیم توسعه کاری دشوار است و باید دید سازندگان تا چه حد در پیاده سازی این ایده موفق عمل خواهد کرد. 


خب برگردیم به تریلر. پس از کشته شدن سم و ورود او به مکان برزخی ، شاهد اجساد دیگری نیز در این مکان هستیم که در واقع به سمت سطح آب در حال حرکت کردن هستند. در این لحظه موجودی دهشتناک و عظیم‌الجثه از روی سطح آب گذشته و یکی از اجساد را می‌بلعد. یک نکته استعاری جالب نیز در این صحنه می‌توان فهمید، حتما برای شما هم سوال پیش آمده که چرا تکه سنگهای غول پیکر و سنگین، ماشین و در فلزی آن و ... به جای فرو رفتن در اعماق آب در حال بالا آمدن از آن هستند و سم به جای بالا آمدن از آب در اعماق آن افتاده است!دلیلش این است که کوجیما می‌خواهد فرض ما این باشد که در این دنیای برزخی، معیار وزن هرچیزی جرم مادی و فیزیکی‌اش نیست بلکه وزن آن به میزان حیاتش وابسته است. اجسام و اجساد بی جان چون حیاتی ندارند وزنی هم در این جهان ندارند. پس باید فرض این باشد که در سطح آب حیات صفر اما در اعماق آن حیات هنوز قابل دسترس (همانطور که گفتیم، ارتفاع هر چیزی نسبت به آب را هم ارز میزان حیاتش قرار دهید). در اعماق این دریا می‌توان موجودات دریایی را دید و به پاسخ این سوال می‌رسیم که در تریلر اول و دوم چرا تعداد زیادی ماهی و نهنگ و خرچنگ مرده دیدیم. آن‌ها نیز به این جهان انتقال پیدا کرده.

دو  بند سیاه رنگ می‌توان دید که به سم متصل شده است. دلیل اینکه این رشته‌ها 2 عدد هستند یا به خاطر حضور استعاری نوزاد در بدن سم است یا مربوط به 2 جهان است (2 جهان موازی که جلوتر به آن می‌رسیم). همانطور که مشاهده می‌کنیم، کپسول نوزاد در این مکان وجود ندارد و انگار عامل زنده بودن نوزاد در این دنیا دیگر یک وجود مادی نیست بلکه یک ذاتی است که به دلیلی هنوز حیات خود را از دست نداده، به همین دلیل رابطه‌ای علت و معلولی بین سم و نوزاد شکل می‌گیرد که کوجیما آن را بصورت ادغام وجود آن دو در جهان برزخی نشان داده است. پس فکر نکنید که سم واقعا نوزاد را قورت داده است! همچنین اگر به کنار سم دقت کنید همان عروسک از تریلر دوم را می‌توانید را می‌توانید مشاهده کنید. این که این عروسک نیز همانند سم و مابقی موجودات دریایی در اعماق دریا می‌تواند تداعی‌گر حیات باشد (طبق فرض بالا). بدین معنا که مدز میکلسن وجودی دارای حیات را از طریق این دنیای برزخی به عروسکی بی‌جان منتقل کرده‌ است و به نوعی حیات و زندگی را توانسته از جهانی به جهانی دیگر تلپورت کند. امیدوارم متوجه منظورم شده باشید. 


بعد از زنده شدن سم و بازگشتش به جهان، می‌بینیم که دیگر از آن مه غلیظ و باران عجیب timefall خبری نیست و در اثر آن انفجار عظیم یک گودال بزرگ روی زمین ایجاد شده. اگر خوب دقت کنید  می‌توانید یک اکشن فیگور کوچک از لودنز که به کپسول نوزاد متصل است را مشاهده کنید.در این لحظه سم بار دیگر دیالوگ ابتدایی خود را در مورد انفجارها تکرار می‌کند، با تاکید بر اینکه این انفجارها بازهم رخ خواهند داد. اگر به رشته بندهای سیاه رنگ در دور دست نگاه کنید، می‌توانید متوجه شوید که آن‌ها بصورت جفت جفت و قرینه هستند و با همان قضیه اتصال آن‌ها به دو جهان موازی متناسب است. نما و منظره‌ای که در این صحنه نشان داده ‌می‌شود، قدرت گرافیکی فتورئالیسم انجین Decima را به زیبایی به رخ می‌کشد.


بررسی یک تئوری

تا به الان نکته اصلی که از هر سه تریلر برداشت کرده‌ایم این است که تم اصلی داستانی بازی مربوط به مرگ و زندگی و نحوه برخورد شخصیت‌ها با این کانسپت است. داستان بازی در یک جهان آخرالزمانی روایت می‌شود (این موضوع قبلا  تایید شده) و هم‌اکنون سوالی که برای ما پیش می‌آید این است که چه چیزی آخرالزمان، نابودی و مرگ را به روی زمین می‌کشاند؟ سه فرضیه و تئوری محتمل است.

فرضیه 1: جنگ جهانی سوم. یه این صورت که در آینده تکنولوژی‌های مافوق تصور و علم نظامی سازمان‌های کثیف (احتمالا Black Hole) باعث رقم زدن نابودی و انقراض موجودات زنده و تبدیل زمین به یک برهوت خواهد شد. تئوری که کمی کلیشه‌ای به نظر می‌رسد اما اصولا پرداختِ نو در کلیشه‌ها می‌تواند منجر به خلق اثری پیشرو شود.

فرضیه 2: ورود عوامل بیگانه و فرابشری ترسناک به زندگی انسان‌ها که آدمی از درک آن‌ها ناتوان است. حضور این عوامل بیگانه (حالا یا موجودات فضایی یا مخلوقاتی پیشرفته از جهانی موازی) هدفی مشخص داشته و حیات را از روی زمین محو کرده است.

فرضیه 3: و سومین فرضیه که خودم با آن موافقم در واقع تلفیق فرضیه اول و دوم است. بدین صورت که تعدادی از دانشمندان به علم و دانشی انقلابی از فضا و زمان دست میابند که توسط آن موجوداتی پیشرفته و عجیب را از جهانی دیگر به جهان ما تلپورت می‌کنند یا حتی ممکن است آنان را خلق کنند. این علم و دانش فضا-زمانی به حدی تکامل میابد که حتی پدیده مرگ و زندگی را هم تحت الشعاع قرار می‌دهد. اما چگونه؟ بیایید قبل از اینکه تئوری‌های تلپورتی مکانی-زمانی بازی را بررسی کنیم، کمی وارد بحث فیزیک و متافیزیک شویم.


فیزیک و متافیزیک

در تریلر نخست تعدادی پلاک و گردن‌آویز بر گردن سم دیدیم که یکسری معادله مربوط به مکانیک کوانتومی و اخترفیزیک روی آن‌ها نوشته شده بود. کوجیما همیشه تاکید زیادی بر این پلاک‌ها داشته و توصیه کرده که در مورد اونا زیاد فکر کنیم. همچنین پس از انتشار تریلر سوم تصویری از این پلاک‌ها منتشر کرد و در مورد آن نوشت: رشته‌هایی که همه چیز را کنار هم نگه می‌دارند. به عنوان مثال یکی از آن معادله‌ها که خود کوجیما هم قبلا روی این یکی زوم کرده بود، فرمول شعاع شوارتزشیلد هست. این فرمول به طور واضحی به سیاه‌چاله‌ها اشاره می‌کند چون در واقع R شعاع یک سیاهچاله است.

طبق تعاریف وقتی جسمی به اندازه‌ای کمتر مساوی با شعاع شوارتزشیلد فشرده شود و در یک نقطه متمرکز شود در واقع یک سیاهچاله تشکیل می‌شود. به عنوان مثال شعاع شوارتزشیلد خورشید حدود 3 کیلومتر است. یعنی اگر خورشید را به اندازه یک توپ با شعاع 3 کیلومتر فشرده کنیم، تبدیل به یک سیاهچاله می‌شود. سیاهچاله‌ها منطقه‌ای متمرکز با جاذبه بسیار زیاد هستند، به نحوی که حتی ذرات و تابش‌های الکترومغناطیسی مثل نور هم نمی‌تواند از آن خارج شود. به همین دلیل نمی‌توانیم آن را با چشم ببینیم چون نوری از آن خارج نمی‌شود. (راستی یادتان هست که روی اسلحه مدزمیکلسن نیز کلمه Black Hole نوشته شده بود. Black Hole احتمالا نام سازمان آن‌هاست).

 

درون سیاهچاله‌ها خمِش فضا-زمانی صورت می‌گیرد و طبق نظریه نسبیت انیشتین، با افزایش سرعت یک جسم، زمان برای آن جسم کندتر می‌گذرد.  فرض کنید به مدت یک هفته در حال چرخیدن به دور یک سیاهچاله با سرعت نور هستید. در این صورت زمان واقعی که سپری شده است 100 سال خواهد بود. یعنی اگر جسمی بتواند به مدت یک هفته با سرعت نور حرکت کند، در واقع 100 سال به آینده سفر کرده‌ است!


جهان‌های موازی

حال اگر بتوانیم به یک کرم‌چاله (که بر خلاف سیاهچاله دو طرفه یا بینهایت طرفه است) وارد شویم و از طرف دیگرش خارج شویم، بسته به دهانه ثابت و متحرک آن کرمچاله، ممکن است به آینده یا گذشته سفر کنیم. فرض کنیم که توانسته‌ایم به گذشته و حدود 60 سال قبل سفر کنیم. در این حالت می‌توانیم در آن مقطع زمانی با پدربزرگ خود که 20 سال سن دارد ملاقات کنیم! حال اگر پدربزرگ خود را به قتل برسانیم او دیگر با مادربزرگ ما ازدواج نمی‌کند و عملا ما هم بعد از آن به دنیا نمی‌آییم و نباید وجود داشته باشیم. اما بعد از کشتن او هنوز زنده‌ایم؛ دلیلش چیست؟ پاسخی که فیزیکدانان برای این موضوع ارائه داده‌اند، جهان‌های موازی است. طبق این نظریه، بی‌نهایت جهان موازی وجود دارد که در خطوط زمانی مختلف در جریان‌اند. پس سفر یک فرد در زمان باعث خلق دو واقعیت مجزا می‌شود. واقعیت اول اینکه در گذشته‌ی جهان عادی که قبل از سفر در زمان در آن حضور داشته‌ایم پدربزرگمان کشته نشده و در همان جهان نسلش را ادامه داده و اتفاق خاصی نیفتاده. اما در خط زمانی موازی که بوسیله کرم‌چاله به آن منتقل شده‌ایم، در جهانی موازی قرار می‌گیریم که هیچگونه وابستگی مادی و ماتریالی به آن جهان عادی ندارد، اتفاقات این جهان مستقل از جهان عادی است.


جهان‌های موازی کوجیمایی

حال بیایید این مفهوم را به مرگ گره بزنیم؛ یعنی کانسپت اصلی بازی DS. از سری Metal Gear می‌دانیم که کوجیما در خلق جهان خودش از بسیاری منابع الهام ادبی-علمی-سیاسی استفاده می‌کند و واقعیت، علم، تخیل و سورئال را با روشی هنرمندانه درهم می‌امیزد و داستان خودش را خلق می‌کند، در DS نیز انتظار ما این است که استاد به همین شکل عمل کند. کوجیما جهان خود را با قوانین خاص خود خلق می‌کند؛ یعنی اگر جهان موازی در DS وجود داشته باشد، با الهام‌گیری از قوانین این جهان واقعی اما به شیوه‌ای کوجیمایی پیاده‌سازی می‌شود! حال فرض کنید کوجیما می‌خواهد قوانین علمی-فیزیکی را با مفهوم مرگ در داستان خودش آمیخته کند. طبق چیزی که در تریلر دیدیم، این دقیقا شبیه به همان پارادوکس پدربزرگ اما از نوع کوجیما‌یی‌اش است.

به این ترتیب که وقتی در جهان بازی کشته می‌شوید در آنِ واحد دو واقعیت موازی در دو جهان موازی برای دو شخصیت موازی شکل می‌گیرد. یک جهان که سم در آن کشته شده و آن جهان یک جهان عادی است؛ و یک جهان موازی که سم در خط زمانی نزدیک به همان جهان عادی اما در بعد مکانی متفاوت قرار می‌گیرد. حال می‌توان گفت یا خود سم به لحاظ فیزیولوژی یا یک فناوری مشخص این قابلیت را دارد که بین تایم‌لاین‌ها و دنیاهای موازی مختلف قرار گیرد یا توسط یک عامل خارجی چنین نتیجه‌ای بدست می‌آید. حال تغییر دیگری که کوجیما در این منطق ایجاد می‌کند این است که رفتار یک فرد مشخص (مدز یا سم یا ...) در یک جهان و با هر تایم‌لاینی احتمالا در جهان موازی‌اش تاثیر فیزیکی-زمانی می‌گذارد. به همین دلیل است که می‌گوییم در این جهانی که کوجیما در بازی ساخته، اگر به عنوان مثال یک گلوله به یک دیوار شلیک کنید و بعد کشته شوید و سپس در جهانی نیمه موازی زنده شوید (یا سوییچ به بدن سم در آن جهان) باز هم همان گلوله را روی آن دیوار خواهیم دید. 

درست است چیزی که کوجیما می خواهد بگوید از دید علمی اشتباه است، یعنی دو جهان موازی نمی‌توانند بر هم تاثیر فیزیکی بگذارند، اما کوجیما این الهام گیری را برای خلق داستان خودش و ابداع مکانیزمی جدید در گیمپلی بازی ارائه می‌دهد.


Bridges VS Black hole

حال بیایید عجالتا یک جمع‌بندی مختصر انجام دهیم. با توجه به لوگوهای روی لباس‌ها و اسلحه‌ شخصیت‌ها، ما با یک مقابله Bridges VS Black hole روبرو خواهیم بود که Bridges همان سازمان سم، گیرمو دل تورو و جوخه امحای اجساد است و BH هم باند مدز میکلسن و موجودات بیگانه است که توسط همین سازمان BH به اینجا تلپورت (یا خلق) شده‌اند. افراد و موجودات BH به دلیلی دنبال آن نوزاد محبوس در کپسول هستند و فردی نیز که توسط ناف مصنوعی به نوزاد متصل است، نیز با این موضوع رابطه مستقیم دارد. آن‌ها از تکنولوژی‌های مافوق تصور و بسیار پیشرفته استفاده می‌کنند و به حدی از علم زمان-فضا و فیزیک مدرن احاطه پیدا کرده‌اند که قادرند بین جهان‌های موازی و تایم‌لاین‌های مختلف سوییچ کرده و بر روی این جهان‌ها تاثیر همزمان و مستقیم بگذارند. آن‌ها حتی می‌توانند یک وجود و حیات زنده را به شیء بی‌جان در این جهان منتقل کنند و حتی توسط آن بندهای سیاه رنگ به آن دستور دهند و فعالیتش را تغییر دهند.

به عنوان مثال در تریلر دوم تانکی را می‌بینیم که بندی سیاه به آن متصل است و ظاهری زیستی و ارگانیک دارد! یا سربازان اسکلتی که مدز آن‌ها را به فرمان خود درآورده. اینجاست که وجود تیمی به نام "تیم امحای جسد" درک می‌شود. سم یا حتی افراد دیگر پس از مرگ به جهان‌های موازی انتقال پیدا می‌کنند و واسط این جهان‌های موازی همان دنیای برزخی شبیه به دریاست. بنظر می‌رسد موجودات پیشرفته حتی بتوانند در این دنیای واسطه (آن موجودهشت‌پا که روی سطح آب آمد را که یادتان هست؟) و واقعیت‌های موازی را برای افرادی خاص تغییر دهند یا حتی به یک واقعیت واحد و ناخوشایند تبدیل کنند. یکی از اصلی‌ترین چیزها در این بازی همان همان رشته‌بندهای سیاه‌رنگی است که از بند ناف یا چیزی شبیه به این نشات می‌گیرد. شاید یکی از دلایل خاص بودن سم در این بازی این است که او اصلا ناف ندارد و بنظر می‌رسد با جراحی قسمت روی نافش مهر و موم شده (تریلر نخست).

این‌ها فقط بخش کوچکی از دنیای عظیمی است که کوجیما می‌خواهد خلق کند. اگر با دو سه تریلر چند دقیقه‌ای چنین می توان به عمق یک جهان بزرگ رفت، تصور کنید خود بازی نهایی به چه شکل خواهد بود! البته یک نکته اخلاقی بسیار مهم را به شما توصیه میکنم. اینکه هیچگاه بیش از حد تحت تاثیر هایپ شدید و جو حاکم پیش از عرضه یک بازی قرار نگیرید. دیگر دلیلش را خودتان می‌دانید. اما بهتر است مقاله را با یک نقل قول مهم و کلیدی از کوجیما به پایان برسانیم، نقل قولی در بیان فلسفه Death Stranding:


 "طناب و چوب دو ابزار قدیمی بشر است. چوب برای دور نگه‌داشتن شر و طناب برای نزدیک کردن خیر. هردو از اولین دوستانی بودند که توسط بشریت خلق شدند. هرکجا که بشر بود طناب و چوب هم پیدا می‌شد. پنجاه و پنج سال از ساخت یکی از اولین بازی‌های ویدیویی یعنی Spacewar می‌گذرد و با این حال هنوز هم بازی‌های ویدیویی به بازیکنان همان چوب را می‌دهند تا به جان یک‌دیگر بیفتند. آن‌ها نمی‌توانند این طلسم استفاده از چوب برای دور کردن شر یا شکست دادن دشمن را بشکنند. من می‌خواهم که این رویه را تغییر دهم.

وقت آن رسیده که بشریت طناب را در دست بگیرد. ما آماده یک بازی نه بر اساس رقابت که براساس طنابی هستیم که خیر را برای بازیکن می‌آورد و به برقراری ارتباط می‌پردازد. احتیاج به یک بازی که بین برنده و بازنده فرق می‌گذارد نداریم بلکه نیاز به بازی داریم که در یک سطح متفاوت به برقراری ارتباط بپردازد. پروژه در حال حاظر من یعنی Death Stranding به دنبال واقعیت دادن به این هدف است."

منبع متن: pardisgame