انیمه هفته: Monster
"به قلم شهرزاد قاسمی"
اشتباهی که امروزه خیلی از افراد ممکن است مرتکب شوند جدی نگرفتن "انیمه" است. اگر فکر میکنید انیمهها آثاری با محتوای ابتدایی هستند که صرفا برای افراد کم سن و سال ساخته میشوند، بهتر است دیدن آنها را از همین حالا شروع کنید تا ببینید که انیمههای خوب را میتوانید در لیست بهترین تجربیاتتان از آثار ادبی و هنری قرار دهید. چرا که انیمهها هم مانند فیلمها و کتاب ها و... میتوانند در سطوح مختلف و با کیفیتهای متفاوت ساخته شوند. انیمهها میتوانند شما را وارد دنیای جدیدی کنند؛ با شخصیتها همزادپنداری میکنید، با دردها و شادیهایشان همراه میشوید و رفته رفته خود را جزئی از آنها میپندارید. هر بار که شروع به تماشا کردنشان میکنید، حس کمیاب یافتن یک جهان بینی تازه را خواهید داشت، ورود به روزنهای که میتواند دنیای ذهن شما را بسط دهد.
Monster برای من یکی از این انیمهها بود. با وجود آثار معروفی که طرفداران بیشماری هم دارند شاید کمتر کسی Monster را بشناسد و همه ترجیح میدهند به سراغ عناوینی بروند که طرفداران بیشتری دارند ولی من بعد از دیدن تنها چند قسمت از آن به شدت از اینهمه گمنام بودنش متعجب شدم.
انیمهی Monster، محصول سال 2004، از روی مانگایی به همین نام، اثر نوآکی اوراساوا، ساخته شده است و دارای 74 اپیزود ۲۴ دقیقهای میباشد. سبک این انیمه درام، معمایی، ترسناک، روانشناسی و هیجانانگیز است. از IMDb امتیاز 8.7 و از My Anime List امتیاز 8.69 را گرفته است. به گفتهی برخی از منتقدین این انیمه اثری زیبا، با شخصیتهایی به یاد ماندنی و داستان پردازی پیچیده است.
داستان در مورد جراحی ماهر به نام "تنما" است که در یکی از بیمارستانهای آلمان کار میکند. او در یک شب سرنوشت ساز پسر بچهای را عمل کرده و او را از مرگ حتمی نجات میدهد. کاری در ابتدا موجب رضایت و خشنودی او شده بود، بعدها به بدترین کابوسش تبدیل میشود، چرا که میفهمد آن شب یک هیولا را به زندگی بازگرداند، نام این هیولا یوهان لیبرت است.
در Monster شما با شخصیتها و داستانهای زیادی همراه میشوید؛ برخی از آنها مستقیما به خط اصلی داستان پیوند میخورند و برخی اینطور نیستند. ممکن است تصور کنید که این داستانهای فرعی به بیراهه رفتهاند و تنها هدفشان طولانی کردن این انیمه است، اما به هیچ عنوان اینطور نیست چرا که همهی این داستانهای اصلی و فرعی از نظر معنایی همچون قطعات یک پازل مکمل هم میباشند.
شخصیتها در این انیمه تنها یک سری صورت با نامهای متفاوت نیستند؛ آنها روح دارند، داستان دارند، به عبارت سادهتر، به آنها سطحی پرداخته نشده است. با کمی دقت متوجه میشوید که حتی به جزئیات رفتاری هم بهای زیادی داده شده وحتی اگر یک اپیزود هم با آنها همراه شوید، با بخش عمیقی از وجودشان آشنا خواهید شد.
دو شخصیت اصلی داستان که مانند دو قطب تاریک و روشن در مقابل هم قرار میگیرند، یوهان و دکتر تنما هستند؛ رابطهی بین تنما و یوهان، ممکن است همواره تصویر یین و یانگ را در ذهن شما تداعی میکند؛ با حذف هر یک از این دو، اساس داستان از هم میپاشد. تضاد این دو شخصیت به وضوح به تصویر کشیده میشود و بیننده را وادار میکند تا با نگرشی جدید به دو راهی کلیشهای تاریک و روشن بنگرد.
یوهان بر خلاف چهرهی زیبا و معصومش، قاتلی به شدت خونسرد با گذشتهای سیاه است و شما پله پله با او و گذشتهاش آشنا میشوید. شما در یوهان خبری از وسوسهی پول و شهرت و یا ضعفهای انسانی همچون ترس نمیبینید. او آزاد و بیپرواست، از مرگ نمیهراسد و با آرامش و متانت، صدای نرم و دلنشین و رفتار به ظاهر مهربانش، شما را هم مانند شخصیتهای داستان جادو میکند.
در مقابل این تاریکی دلنشین، تنما قرار دارد. وی به شدت نوع دوست است و میزان خوبی او ممکن است گاهی به نظر بیننده زیاده روی و یا حتی غیرواقعی بیاید، اما با این حال، ارزشی که او برای زندگی انسانها قائل است، به مرور بیننده را مجذوب خود میکند.
چه افرادی باید این انیمه را ببینند؟
اگر به اتمسفر تاریک و حس تعلیق علاقه دارید باید بدانید که این انیمه، تا لحظهی آخر کشش خود را از دست نمیدهد و رازهایی که ذره ذره کشفشان میکنید، همگی شما را به سمت یک تصویر نهایی منتقل میکنند. Monster به هیچ عنوان یک انیمهی صرفا جنایی نیست که هدفش نشان دادن قتل و تعقیب و گریز باشد، بلکه اثری کاملا فلسفی و سیاه است و شما در این تاریکی چسبنده به عمق این داستان پی میبرید.
اگر از آن دسته انسانهایی باشید که دوست ندارند همه چیز مستقیم به آنها گفته شود، پس این انیمه مخصوص شماست. سوالهایی هستند که باید خودتان پاسخشان را از لابه لای داستان پیدا کنید و همینطور اگر علاقهمند به پایان باز هستید و ترجیح میدهید از قوهی تخیلتان استفاده کنید، پس از نحوهی پایان یافتن Monster نیز راضی خواهید بود.
علیرغم همهی ناگفتههای هیجانانگیزی که خواننده در سیر عمیق این اثر تجربه خواهد کرد، به همین حد از معرفی بسنده میکنم چرا که نمیخواهم لذت کشف داستان و شخصیتها را از شما بگیرم و امیدوارم از این تجربهی زیبا لذت ببرید.
منبع متن: pardisgame