روزگاران قبل یک بازی بود به نام کانتر. کانتر همه جا بود، روی کامپیوتر همه، داخل همه گیم نت ها، در مهمانی ها و حتی دانشگاه ها برای گذران عمر. قبل از CS GO همه دوست داشتند که بدون وقفه فقط و فقط در برابر یکدیگر، اسنایپ کشیده و همدیگر را نایف کنند. البته این […]

روزی روزگاری: رها شدگان | نقد و بررسی بازی Left 4 dead

روزگاران قبل یک بازی بود به نام کانتر. کانتر همه جا بود، روی کامپیوتر همه، داخل همه گیم نت ها، در مهمانی ها و حتی دانشگاه ها برای گذران عمر. قبل از CS GO همه دوست داشتند که بدون وقفه فقط و فقط در برابر یکدیگر، اسنایپ کشیده و همدیگر را نایف کنند. البته این فقط تاثیری بود که این عنوان بر زندگی ما گذاشت ولی تاثیر اصلی روی فکر و ذهن سازندگان دیگری بود که سال های سال به دنبال یک ایده خوب برای بازی های جدید بودند. البته چیزی سبب شد که عناوین سری کانتر تا این حد برای دیگر بازی سازان الهام بخش باشد، در هسته اصلی بازی نهفته بود و آن هم سرعت بالا در کنار راحتی بازی بود. این دوعامل به حدی زیبا با یکدیگر ادغام شده بودند که پیر و جوان و زن و مرد همه از این بازی لذت بردند و هنوز هم بعد از همه این سال ها هنوز روزانه صد ها هزار نفر مشقول تجربه این معجزه باروت و آتش هستند.

روز یا شب، در هر صورت این بازی می داند چطور به شما هیجان تزریق کند

 

البته در ظاهر عنوانی که امروز قصد بررسی آن را داریم، به هیچ وجه در نگاه اول شبیه کانتر یا عناوین مشتق شده از آن به نظر نمی رسد. Left 4 Dead یک بازی سرعتی بود ولی در دنیایی متفاوت. بر خلاف کانتر که یک بازی فرد محور بود این جا دیگر کار تیمی حرف اول وآخر را می زد. بدون تیم شما مرده متحرک دیگری بودید همانند سایر NPC های بازی. داستان Left 4 Dead درست از جایی شروع شد که  باز هم عده ای آدم بی کار یا خلاق! تصمیم به ایجاد تجربه ای جدید در بازی کانتر گرفتند. نتیجه خلق ده ها یا شاید هم صد ها ماد متفاوت برای حالت زامبی در این بازی بود و باز هم ولو منتظر یک ایده خوب تا ان را به یک بازی مستقل خوب تبدیل کند.

L4D یک عناون چند نفره همکاری تیمی است. بر خلاف سایر عناوین ولو که تمرکز خاصی بر روی بخش چند نفره رقابتی خود دارند، این بازی فقط دارای یک بخش همکاری تیمی است. منطق بازی به این صورت است که شما به عنوان عضوی از یک تیم ۴ نفره باید از نقطه الف به ب برسید. به همین راحتی البته با اضافه شدن تعدادی زامبی هم چالش اصلی بازی به وجود می آید. در این میان باید تک تک زامبی های وحشی ای را که در راه می بینید، تکه تکه کنید و راه خود را به سوی محل فرار مشخص شده باز کنید.

هر تیم ۴ نفره شامل ۴ شخصیت است که از قضا هیچ تفاوت معنا داری هم با یکدیگر ندارند. تفاوت در ظاهر است و بس. حتی هر کاراکتر نیز در میانه نبرد توان آن را دارد که سلاح خود را نیز تعویض کند و با هر سبکی که می خواهد به جنگ زامبی ها برود. پیش از شروع هر مرحله شما در اولین پایگاه توانایی انتخاب یکی دو سلاح بسته به نوع مرحله یا سبک بازی خود دارید. سلاح های بازی شامل یک کلت دستی، مسلسل دستی، چندین نوع شاتگان سلاح تحاجمی و اسلحه تک تیر انداز می شود و شما بسته به علاقه و سلیقه می توانید یکی از آن ها را انتخاب کنید. همچنین توانایی به همراه داشتن یک کلت یا شمشیر و چوب و چنین چیز هایی را هم دارید.

با اندکی گذار از این مرحله ابتدایی، بازی اصلی شروع می شود. با شروع بازی شما دو راه پیش رو دارید، یک اینکه به تدریج و آرام دشمنان را از پیش رو بردارید و یا این که از همان ابتدا بزرگترین سلاحتان را زیر دست گرفته و زامبی های خسته از زندگی را به آرامگاه ابدی خود بفرستید و البته که در حالت دوم هر چیزی این زامبی ها را تحریک می کند. از صدای تیر اندازی و راه رفتن شما گرفته تا برخوردی کوچک به یک خودرو رها شده در خیابان که با شروع شدن آژیر این خودرو ها، دبراه زامبی های سرگردان در شهر هدفی برای زندگی پیدا می کنند. البته این مسئله که زامبی ها به سمت صدا جذب می شوند سبب شده که سازندگان یک سری تجهیزات  در بازی قرار دهند که با صدای خود زامبی ها را به سمت خودشان جذب می کنند. نمونه آن ها نوعی نارنجک است که با پرتاب شدنش، نوعی صدای بلند ایجاد می کند که زامبی ها را برای لحظاتی به خود جذب می کند و بعد هم منفجر می شود. به دلیل محدودیت تعداد این ادوات استفاده بهینه از آن ها بسیار مهم است و شما نباید در استفاده از آن ها عجله کنید و سعی کنید برای لحظاتی که زامبی ها از هر جایی بر سر شما سرازیر می شوند یا در جایی که دشمنان سطح بالاتر بر سر شما ریخته اند به فکر استفاده از چنین تجهیزاتی متمایل شوید.

دوستان شما مهمترین دارایی شما در دنیای این بازی. بدون شک تک نفره نمی توان هیچ کدام از مراحل بازی را پشت سر گذاشت

برگردیم به جایی که این بازی شبیه سری عناوین کانتر استرایک است. به دلیل مشتق بودن بازی از آن سری، در این جا نیز شاهد فلسفه کلی این مجموعه یعنی سرعت بالا در کنار شلیک تیر زیاد هستیم. تعدادی از سلاح های بازی به سبک این عنوان قابلیت نشانه گیری دقیق ندارند و این بازی را بیشتر به یک Run & gun بدل می کند تا یک شوتر تاکتیکال. علاوه بر این در بازی ممکن است که در بعضی جا ها، به کمبود مهمات هم بر بخورید که بیشتر به دلیل عدم مهارت شما در تیر اندازی است تا تقصیر بازی، چون در جای جای هر کدام از نقشه ها می توانید تعداد زیادی سلاح و گلوله ببینید که برای استفاده شما رها شده اند.

با رسیدن به پایان هر مرحله و نزدیک شدن به محل خروج، شما به یک نبرد عظیم و بسیار ناجوان مردانه وارد خواهید شد. مهم نیست که در طول بازی چه قدر به اصول مخفی کاری وفادار باشید، در هر صورت نبرد پایانی و یکی دو نبرد در میانه بازی را تجربه خواهید کرد که با وجود هجوم صد ها زامبی ریز و درشت از هر سمتی، کار آسانی نیز پیش رو نخواهید داشت و اگر هم خوش شانس باشید شاید بتوانید از پس این چالش آخر هم بر آیید. علاوه بر هجوم صد ها زامبی به یک منطقه کوچک، چیزی که سبب سخت تر شدن این چالش آخر می شود، حظور چندین زامبی ویژه است که شاید در طول بازی یکی دو تا از آن ها را ببینید ولی در این بخش حداقل پنج شش عدد از آن ها به ناگاه تصمیم به قافلگیر کردن شما می گیرند. این زامبی های ویژه هم قطعا مردنی هستند ولی در برابر زامبی های معمولی که با یکی دو گلوله کشته می شوند، این غول های نا مهربان، به حداقل یکی دو خشاب نا قابل برای تلف شدن نیاز دارند.

به عنوان یک بازی که قرار نبود ترسناک باشد، به دلیل صدا گذاری فوق العاده سازندگان بر روی بازی، شاهد لحظاتی هستیم که مو  بر تن شما سیخ خواهد شد و این یعنی موفقیت سازندگان. در کل بازی یک تم صوتی آرام با صدا های وهم الود مشاهده خواهید کرد. این صوت آرام به شما کمک می کند که بتوانید با تمرکز بیشتر و آرامش دشمنان مناطق ابتدایی را بدون خبردار کردن سایرین کشته و نه مهمات و نه سلامتی خود را به خطر بیاندازید. البته این تنها بخش ابتدایی بازی است و با شروع پیشروی در بازی و رسیدن به دسته های عظیم زامبی به صورتی کاملا قابل پیش بینی، شاهد تغییر ریتم موسیقی بازی برای افزایش جریان آدرنالین در خون شما هستیم. جدای از موسیقی بازی، صدای زامبی ها و به خصوص غول آخر ها به شدت لذت بخش و تماشایی است. خصوصا صدای Widow ها که قرار است با ان ناخن های دراز و ترسناکشان و جیغ های دلهره آورشان برای لحظاتی هر چند کوتاه تا زمان کشته شدنشان، حسابی به شما استرس وارد کنند.

دیگر نقطه قوت بازی وجود نقشه های متنوع در بازی است. البته بیشتر محیط های بازی را مناطق شهری در بر می گیرند ولی تیم سازنده باز هم موفق شده است که از همین تکرار ساده نیز نقشه های متونع و زیبایی خلق کند. از محیط های قطار های زیر زمینی گرفته تا ساختمان های بلند و آسمان خراش ها همه با وجود دارا بودن یک تم ساده و معمول، باز هم به شدت جذاب هستند. البته نباید بد برداشت کرد و باید اذعان داشت که سایر نقشه های بازی هم حتی با وجود پهناور بودن، باز هم وحشت ناک، دلهره آور و پر استرس طراحی شده اند و از این جهت باز هم جای هیچ ناراحتی وجود ندارد. به نظر من البته یکی از بهترین نقشه های بازی، نقشه ای است که در ابتدای آن باید از میان یک مزرعه ذرت عبور کنید که شاید در ظاهر چیز خاصی نباشد، ولی با وجود ساقه های دو متری که سبب می شود در تمام مراحل ابتدایی بازی چیزی بیشتر از یکی دو متر جلوتر را نبینید، قطعا در تمام بازی هر صدایی مو بر تن شما راست خواهد کرد.

نزدیک شدن به پایان مرحله به جای حس رهایی بیشتر حس استرس به شما وارد می کند

البته با وجود آن که بازی بسیار خوب، لذت بخش و نسبتا کامل طراحی و ساخته شده است، هنوز هم بعد از این سال ها نقاط ضعفی نیز در خصوص بازی وجود دارد که مهم ترین آن ها عدم وجود یک بخش  داستانی کامل در بازی است. با وجود آن که تمام مراحل ، توضیحات خود را دارند ولی باز هم داستان جامع و پیوسته ای وجود ندارد و این خود می تواند سبب اسیب رسیدن به بازی شود. در ثانی تنوع ظاهری بازی در خصوص سلاح ها بسیار کم بود و شاید بعد از چیزی حدود ۱۵ سال از عرضه و با در نظر گرفتن تمام بسته های الحاقی و ماد ها بازی اندکی قابل تحمل تر شده باشد. البته بخش زیادی از این کم کاری در خصوص بازی مربوط به موفقیت بازی در روز های نخستین بود که باعث شد در ابتدا، به جای تمرکز بر تکمیل تجربه این بازی، نسبت به ساخت نسخه دوم اقدام شود ک به مراتب بازی کامل تری نسبت به برادر بزرگترش بود.

در پایان باید گفت که Left 4 Dead یک عناون فوق العاده برای طرفدارانش بود که تا چندین سال پس از عرضه اش به راحتی توانسته بود سرگرمی روز و شب آن ها شود. با وجود کاستی های نسبتا قابل چشم پوشی بازی، به دلیل سبک گیم پلی و از همه مهمتر پشتیبانی از بازی تحت لن، سبب شد که تا حدی با یک مینی کانتر و البته با محبوبیتی به مراتب کمتر مواجه شویم. حتی با وجود عرضه دو نسخه از این سری و موفقیت نسبی هر دو شماره، باز هم به دلیل عدم توانایی های ذاتی ولو و گیبن در شمارش تا عدد سه و وجود عنوان دیگری در لیست این استدیو و یا تمرکز بیشتر بر روی عناوین در دست تماما آنلاین به نام تیم فورترس، شاید این سری را هم کم کم باید به تاریخ سپرد و فراموش کرد ولی اگر هنوز هم این بازی فوق العاده را تجربه نکرده اید، با حجمی کمتر ۵ یا ۶ گیگابایت یا پرداخت مبلغی کمتر حتی یک دلار در زمان تخفیف شما هم می توانید به خیل عظیم طرفداران و عاشقان این بازی فوق العاده بپیوندید.

منبع متن: gamefa