هیولاهای دنیای بازی از کجا سرچشمه می‌گیرند؟

در جست‌وجوی لویاتان از اوگاریت تا Final Fantasy

هیولا‌ها از کجا می‌آیند؟‌ فرهنگ عامه علاقه‌ی شدیدی به هیولا‌ها دارد و شاید بازی‌های ویدیویی بیش‌ از هر مدیومی این علاقه‌ را نشان می‌دهند. ما در مقابل دسته‌ای از هیولا‌ها مبارزه می‌کنیم،‌ آن‌ها را احضار می‌کنیم، هیولا‌ها را جمع‌آوری می‌کنیم و با آن‌ها دوست می‌شویم. در هر بازی جدید ما هیولا‌های بیشتری می‌خواهیم، ما می‌خواهیم این هیولا‌ها متفاوت باشند ولی به اندازه‌ای آشنا به نظر برسند که ما بتوانیم آن‌ها را درک کنیم و با آن‌ها ارتباط برقرار کنیم. اما ریشه‌ی این هیولا‌ها در کجاست؟‌

درست است که تعدادی از این هیولا‌ها من درآوردی هستند،‌ اما به طور عجیبی خلق هیولایی جدید که با عقل جور در بیاید کار سختی است. اغلب این هیولا‌ها ترکیبی از چیز‌های دیگر هستند. مثلا یا ترکیبی از چیز‌های واقعی و یا ترکیبی جدید از هیولا‌های پیشین می‌باشند. این مسئله حتی در مورد Cthulhu نیز صدق می‌کند،‌ هیولایی که مقصود از خلقتش درک نشدن توسط ذهن کوچک ما انسان هاست. 

"به چرایی وجود این موجود خیانت نخواهم کرد اگر‌ بگویم که تصورات عجیب من به طور همزمان تصویری از یک اختاپوس،‌ اژدها و انسان را خلق کرد. سری گوشتالو با بازوچه‌هایی متصل به آن چسبیده به بدنی بی‌تناسب و فلس‌دار با بال‌هایی ناقص"
- H. P. Lovecraft ،‌ The Call of Cthulhu

اما هیولا‌هایی که ساختگی نیستند چه‌طور؟‌ تعداد‌ زیادی‌ از هیولا‌ها از داستان‌هایی مخصوصا اساطیری می‌آیند که در گذشته تعریف شده‌اند. اما چه در فیلم‌ها،‌ بازی ها و یا دیگر رسانه‌ها فاصله‌ی بین منابع باستانی و تفسیر‌های امروزی بسیار زیاد است. اغلب حتی در منابع باستانی نیز بسته به مکان و زمان می‌توانیم تفاسیر و اشکال مختلفی از یک هیولای خاص ببینیم. بگذارید یک هیولای خاص را مورد بررسی قرار دهیم. این هیولا شاید اولین هیولای اساطیری نباشد که به ذهن شما خطور می‌کند ولی احتمالا هیولایی است همه آن را می‌شناسیم.

سال 1928 در روستای "المينا البيضا‎" واقع در ساحل مدیترانه‌ای سوریه، یک کارگر مزرعه با یک شی برخورد کرد، آن شی سنگی بخشی از یک مقبره‌ی زیرزمینی بوده است. کنجکاوی‌ها بر انگیخته شد. حکومت فرانسه که در‌ آن زمان بر سوریه حاکم بود گروهی از باستان‌شناسان را به المينا البيضا‎ و چندین مایل آن طرف‌تر یعنی "رأس شمراء" که مقر حکومت پادشاهی "اوگاریت" در سال‌های1600 تا 1190 قبل از میلاد مسیح بود ارسال کرد. بعد از روز‌ها حفاری سخت آن‌ها بالاخره چیزی کشف کردند که باعث شهرت رأس شمراء از لحاظ باستان‌شناسی شد :‌ لوحی سفالی با نوشته‌هایی در نوعی از خط میخی که هنوز ناشناس بود. پس از این اتفاق صد‌ها و هزاران سند دیگر کشف شد.

 
یکی از لوح‌های مربوط به افسانه‌ی بعل

بعد از رمز گشایی مشخص شد که این نوشته‌ها با استفاده از ابتدایی ترین سیستم الفبایی که تا آن زمان و با آن حجم کشف شده بودند به نگارش در آمده‌اند و قدمت آن‌ها به اواخر عصر برنز،‌ یعنی تقریبا سال 1200 قبل از میلاد مسیح برمی‌گشت. رأس شمراء که در آن زمان اوگاریت نامیده می‌شد یک شهر تجاری موفق و شناخته شده بین دیگر حکومت‌ها بود. این شهر بین "هیتی‌ها" و مصر قرار داشت و دروازه‌ی خاور نزدیک با مدیترانه محسوب می‌شد. خیلی زود مشخص شد که برخی از این لوح‌های کشف شده مربوط به شعری حماسی می‌باشند که داستان خدای حافظ شهر "بعل هدد" را تعریف می‌کنند. داستان‌هایی از مبارزات بعل هدد در مقابل خدایان مرگ و دریا، مرگ بعل هدد، رستاخیز وی و نشستن او روی تخت پادشاهی در کوه ساپون و مراقبت از اوگاریت در این لوح‌ها آورده شده است.

باستان‌شناسان خاور نزدیک در اوایل قرن بیستم همه‌ چیز را از دید انجیل می‌نگریستند پس با دیدن شباهت‌های بسیاری که بین داستان بعل هدد و بخش‌هایی از عهد عتیق (بخش اول کتاب مقدس مسیحیان) وجود داشت بسیار متعجب شدند ‌زیرا حتی اولین بخش های عهد عتیق صد‌ها سال جلوتر به نگارش درآمده‌اند. در این بین یک بخش وجود داشت که بیش از بقیه بخش‌ها در شعر بعل هدد جلب توجه می‌کرد. این بخش شکست "لیتانو" (Litanu)  مار بزرگ دریایی توسط بعل را شرح می‌داد:

" وقتی تو لیتانو را شکست دادی،‌ آن مار بزدل را

و نابود کردی آن مار در هم پیچیده را

آن مار قدرتمند هفت سر را

بهشت گرم و خشک شد"

در انجیل نیز نبردی مشابه بین خدا و "لوایتان" در‌ می‌گیرد. لحن مورد استفاده در آن بخش نیز بسیار نزدیک به لحن لوح‌ها می‌باشد. حتی دانشمندی پیشنهاد داده است که بخش اِشعَیا 27.1 در انجیل در واقع ترجمه‌ای از شعر اوگاریتی می‌باشد که در آن به جای بعل، خدای عبری جایگزین شده است در حالی که خود کلمه‌ی "بعل" اصطلاحی به معنی "خدا" می‌باشد:

"در آن روز خدا لوایتان را مجازات می‌کند، آن مار بزدل را

با شمشیر قدرتمند و درنده‌اش

لویاتان را نابود می‌کند، آن مار در هم پیچیده را

می‌کشد آن اژدهایی که در دریا زندگی می‌کند را"


نابودی لوایتان اثر گوستاو دوره، 1865

لوایتان در انجیل و لیتانو در اساطیر اوگاریتی هردو یک هیولا هستند. البته زیاد جای تعجب ندارد زیرا وجه تشابه زیادی بین فرهنگ اوگاریتی‌ها با کنعانیانی که منشا ظهور عبریان هستند وجود دارد. انجیل فرهنگ کنعانیان را از دید رقابت قومی و دینی بازتفسیر می‌کند.

در انجیل خدایان به دیو‌ها و پادشاهان نیایی که مورد پرستش واقع می‌شدند به ارواح و غول‌ها تعبیر می‌شوند و وقتی که انجیل این هیولا‌ها را خلق کرد آن‌ها را عمیقا به سمت فرهنگ غربی سوق داد. لویاتان در فرهنگ غرب در اشکال مختلفی تجسم پیدا کرد که شاید بتوان آن را مناسب موجودی دانست که در اصل ماری هفت سر بوده است. برخی چون لویاتان دشمن خدا بود آن را به شیطان تعبیر کردند. فیلسوف ایتالیایی،" قُدیس توماس آکویناس" یک درس کامل را به توضیح استعاره‌ی لویاتان از شیطان اختصاص داده بود در حالی که "جان میلتون" شاعر انگلیسی قرن هفدهم در اثر معروف خود "بهشت گمشده" این مقایسه را به شعر درآورده است.

اما لویاتان در کنار مشخصه‌های شیطانی‌اش، استعاره‌های زمینی نیز داشت و بیشتر به عنوان یک نهنگ در نظر گرفته می‌شد. (اگرچه "Samuel Bochart" دانشمند قرن هفدهم استدلال کرد که لویاتان در واقع یک تمساح است.) به راحتی می‌توان متوجه شد که ایده‌ی نهنگ بودن لویاتان از کجا شروع شد. لویاتان یک موجود بزرگ دریایی است و در قسمتی از انجیل اشاره شده است که او بخشی از خلقت طبیعی خدا می‌باشد و به علاوه قابل خوردن است. در زبان‌های لاتین و یونانی کلمه‌ی لویاتان به معنی "نهنگ" و "هیولای دریا " می‌باشد.  در قرن 19 ام آقای "Jacques Albin Simon Collin de Plancy" که یک شیطان‌شناس فرانسوی بود در کتاب‌اش Dictionnaire Infernal ( فرهنگ لغات دوزخ) اشاره می‌کند که نام لوایتان را می‌توان هم درمورد فرمانده‌ی جهنم و هم در مورد نهنگ به کار برد. کتاب Dictionnaire Infernal نقاشی‌ها و طراحی‌های بسیار خارق‌العاده‌ای از شیاطینی که معرفی‌ می‌کند ارائه می‌دهد به طوری که این طرح‌ها بعد‌ا منبع الهام بسیاری از نقاشی‌ها بوده‌اند.

 Moby-Dick به صورت غیر مستقیم به لوایتان در قالب نهنگ اشاره می‌کند و حتی نوعی شاه‌نهنگ منقرض شده نیز Livyatan melvillei نام گذاری شده است. اما با وجود این نوع گرایش‌های شیطانی و زمینی، اساس لویاتان به عنوان یک مار دریایی هرگز کنار گذاشته نشد. احتمالا دلیل این امر این است که بر خلاف اساطیر کنعانی، انجیل جزییات فیزیکی قطعی ارائه می‌دهد: او یک مار است، پیچیده در هم، یک اژدهای دریایی.

موجودات بسیاری در تعداد بیشماری از بازی‌هایی همچون Mass Effect، Destiny، Zelda و Castlevania نام لوایتان را به خود اختصاص داده‌اند.

 

در بیشتر بازی‌ها اشاراتی به جنبه‌ها و ویژگی‌های اساطیری لوایتان وجود دارد، حتی اگر فقط در حد اشاره به دریایی و بزرگ بودن این موجود باشد. اما می‌توان گفت که بهترین مثال از حضور خود لوایتان در یک بازی ویدیویی را می‌توان در سری بازی‌های Final Fantasy یافت.

سری بازی Final Fantasy هم از طبیعت مارگونه و هم از طبیعت نهنگ گونه موجود استفاده کرده است و به نظر می‌رسد که مستقیما از انجیل ایده‌هایش را دریافت کرده است. در این سری بازی شکل این موجود همواره یک مار دریایی است. لوایاتن در اولین حضورش در این سری، در بازی Final Fantasy II تمام اعضای گروهتان را می‌بلعد که قطعا این بخش بازی از داستان معروف یونس و نهنگ الهام گرفته شده است. (در سری بازی زلدا نیز شخصیتی آبزی به نام Lord Jabu-Jabu وجود دارد که در شکمش یکی از دانجن های بازی قرار گرفته است). البته چون تفاوت بین مار و اژدها کم می‌باشد، لوایتان در این سری بازی شباهت‌هایی با اژدها نیز دارد. نکته‌ای جالب اما شاید نامرتبط که می‌توان به آن اشاره کرد این است که ترجمه‌ی نام خدای طوفان و دشمن لویاتان یعنی بعل هدد به انگلیسی ، "Lord Squall" (نام شخصیت اصلی بازی Final Fantasy VIII  و به معنی طوفان ناگهانی) می باشد. با اینکه رابطه‌ای مستقیم بین لویاتان در انجیل و Final Fantasy وجود دارد ولی بقیه‌ی هیولاها اینگونه نیستند.

به طور مثال اژدهای بزرگ "بَهموث" در سری Final Fantasy، این هیولا که در اصل جزو اساطیر عربی می‌باشد در واقع یک ماهی بزرگ است که گاوی به اسم Kujata (كيوثاء در زبان عربی ، در ضمن یکی از هیولاهای احضار کردنی در Final Fantasy VII می‌باشد) بر روی آن سوار است که کره‌ی زمین را بر روی شانه‌هایش دارد ولی همانطور که می‌دانیم در این سری بازی‌ها تبدیل به اژدها شده است.  این تغییر ماهی به اژدها اولین بار در بازی Dungeons and Dragons در سال 1975 رخ داد. شکل این هیولا در Final Fantasy و یا رقابتش با تیامات (یکی از خدایان آب و یکی از غول های Final Fantasy) همگی بر اساس Dungeons and Dragons می باشند. اغراق نمی‌کنیم اگر بگوییم بازی خلق شده توسط Gary Gygax و کتاب های مرتبط با این بازی منبع و مرجعی کامل از هیولا‌ها و مشخصات آن‌ها از سرار جهان می‌باشند.


بهموث و كيوثاء‌ی عربی

 
بهموث تصور شده در Dungeons and Dragons

البته می‌توان کمی راجع به موضوعات گفته شده در این متن احساس ناراحتی هم کرد، زیرا این موجودات افسانه‌ای،‌ خدایان و الهه‌ها، از فرهنگ‌های مختلف سراسر دنیا گرفته شده‌اند و حتی بعضی از آن‌ها نیز هنوز از لحاظ دینی برای تعداد زیادی از افراد اهمیت دارند این در حالی است که برای فروش بیشتر بازی‌ها این موجودات تحریف شده‌اند و تبدیل به هیولا‌هایی شده اند که بازیکنان می‌توانند آن‌ها را جمع آوری کنند و یا تبدیل به دشمنانی شدند که می‌توان آن‌ها را بدون لحظه‌ای تفکر نابود کرد. ولی از سوی دیگر، این چیزی است که همیشه اتفاق می‌افتد. هیولا‌ها و افسانه‌ها در همه‌ی فرهنگ‌ها همیشه این پتانسیل را دارند که قرض گرفته شوند و تغییر داده‌ شوند. به طور مثال لوایتان شاید موجودی در انجیل باشد ولی قبل از آنکه در انجیل وجود داشته باشد، Litanu مار هفت سر نامیده می‌شده است و این حتی شروع ماجرا نیست. بسیار قبل تر اوگاریت،‌ در اساطیر سومری "نیورتا" خدای قانون در مقابل ماری هفت سر جنگید اما این بار بر روی خشکی.


با طلوع و افول امپراتوری‌های بابل و آشوری این داستان‌های سومری همه جا منتشر شد،‌ از جمله اوگاریت. و از آن پس نیز این داستان‌ها همچنان در حال پخش شدن هستند. برخی اساتید بر این باورند که مبارزه‌ی زئوس با تایفون اژدهای اساطیر یونانی نیز مربوط به افسانه‌ی Litanu می‌باشد.

خدایان و افسانه‌ها نشر‌ می‌یابند و وارد هر فرهنگی که می‌شوند تغییر می‌یابند. هیچوقت یک نسخه‌ی اصلی و باستانی از هیولا‌هایی که در بازی‌ها با آن‌ها برخورد می‌کنید وجود نداشته است. این هیولا‌ها در شکل‌های مختلف با آثاری از فرهنگ‌های مختلف ظاهر می‌شوند هرچه بیشتر به گذشته برویم و به دنبالشان بگردیم پیدا کردنشان سخت‌تر می‌شود.

مترجم: فردین درویش

منبع متن: pardisgame