بهترین بازیهای اقتباس شده از آثار سینمایی
"به قلم علیرضا علیرضا دربان جعفری"
بازیهای ویدئویی، سینما و تلوزیون، کتاب و مجلات. این مثلث کذایی سه بخش مهم و پرطرفدار سرگرمی هستند به طوری که کمتر کسی را میتوان یافت که برای اوقات بیکاری و فراغت خود، حداقل یکی از این سه مورد را در نظر نداشته باشد. عناوین زیاد و مختلفی در این سه بخش وجود دارند که از روی آثار دیگر ساخته شده و به اصطلاح از آنها اقتباس کردند. دلایل زیادی وجود دارد تا بتواند یک ناشر، نویسنده، طراح و هر کسی را به اقتباس از روی آثار موفق (و حتی گاها نه چندان موفق) وسوسه کند. ممکن است دلیل یک اقتباس تکرار موفقیتها بوده و یا فقط بهانهای برای سودجویی بیشتر و بیشتر باشد.
در صنعت گیم نیز مانند دیگر بخشهای هنری، میتوان آثاری با اقتباس از روی عناوین مختلف مشاهده کرد. آثاری که گاها آنچنان خوب و به یاد ماندنی هستند که درحد منبع اقتباس خود و یا حتی بیشتر از آن محبوب میشوند. از آنسو نیز آثار کم ارزش و حتی گاها افتضاح نیز کم نبوده و با موفق نشدن، در زنده کردن دوباره نام فیلم و یا حتی هدفهای دیگر نیز ناکام ماندهاند. برخی بازیهای ذکر شده در زیر 14 نمونه از آثار موفق صنعت گیم هستند که با اقتباس از آثار سینما و تلوزیون (یا بعضا کتابها) به دست ما آمدهاند.
نکته مهم: دقت داشته باشید لیست زیر بدون ترتیب ارائه شده و آثاری که منبع اقتباس اصلی آنها کتابهای کمیک هستند، مثل بازیهای Batman و یا تنها از برخی شخصیتها استفاده کردهاند مثل Friday the 13 و یا Dead by Daylight جزء آثار زیر محسوب نمیشوند.
Evil dead: Regeneration
اولین گزینه موجود در لیست ما احتمالا یکی از خاطره انگیزترین منابع اقتباس را در بین دیگر گزینهها در بردارد. نسخههای اول و دوم فیلم evil dead که به ترتیب در سالهای 1981 و 1987 منتشر شده، ما را برای اولین بار با دنیای جذاب و خونین این فرانچایز آشنا نمود و علاوه بر آن شخصیت همیشه ماندگار ash را پدید آورد. Evil dead: regeneration مخلوطی عجیب و زیبا از عناصر موجود در بازی، شخصیتهای جدید و جذاب مثل Sam و دیگر نکات افزوده شده میباشد که توانسته دنیای فیلم را به نحو احسن برای یک بازی ویدئویی آماده و هماهنگ کند. شخصیت اصلی بازی علاوه بر داشتن روحیه طنازی و شوخ طبع بودن، ویژگیهای بیشتری را از ash اصلی به همراه دارد. شخصیت همراه او یعنی Sam با افزودن بر چاشنی طنز داستان، سریعا به شخصیتی جالب توجه و البته مهم در روند گیمپلی (مخصوصا در باس فایتها) تبدیل میشود. در صورت علاقه میتوانید صفحهی Metacritic بازی را نیز مشاهده نمایید.
Mad Max
مکس دیوانه!! نامی کاملا آشنا در زمینه گیم و سینما. احتمالا کمتر کسی با شنیدن نام این بازی یاد نسخه سال 1990 میافتد و اکثر ما آن را نادیده میگیریم. این نسخه که برای کنسول دستی NES منتشر شده، سعی دارد که با حال و هوای پییکسلی خود دنیای جهنم گونه فیلم را تداعی کند. نمیتوان سازندگان این بازی را برای نظرات و بازخوردهای متناقض مقصر دانست ولی از سویی هم کسی انتظار زیادی از یک بازی 8 بیتی آن هم در سال 1990 ندارد. در هر صورت این نسخه هم طرفداران خاص خودش را دارد.
بحث درباره نسخه جدیدتر بازی متفاوت است. نسخه منتشر شده در سال 2015 روی دیگری از دنیای مد مکس در قالب یک بازی ویدئویی به طرفداران ارائه داد. گیمپلی بازی مشکلاتی (نظیر خستهکننده بودن در طولانی مدت) داشت و داستان بازی در برخی از مواقع از نداشتن کشش کافی رنج میبرد. ولی کمترین مشکلات بازی در بخشهایی مثل رانندگی و مبارزه آن بود؛ المانهایی که از بطن فیلم بوجود آمده بودند و هر کدام نقش مفید و موثری در زیبایی بازی ارائه دادند. این نکات مثبت توانستهاند که بازی را به یک اثر قابل احترام و شایستهی بودن بین "بهترین بازیهای اقتباسی از آثار سینمایی" تبدیل کنند.
The Chronicles of Riddick
سومین بازی لیست جزء معدود گزینههای ما میباشد که نه تنها نسبت به منبع اقتباس خود در سایت Metacritic نمره بالاتری را بدست آورده، بلکه نزد طرفداران چهره و شمای زیباتری ارائه داده است. اولین نسخه این بازی که در سال 2004 عرضه شد، روی دیگری از فیلم را برای ما نمایان کرد. طراحی مناسب ون دیزل ستاره فیلم در این بازی از نکات قابل توجه در زمان عرضه بود. اکشن موجود در گیمپلی هماهنگی مناسبی با فیلم و دنیای آن داشت و بعد از مدتی این حس را به گیمر القا میکرد که "آیا واقعا دنیا و اتمسفر این فیلم برای یک بازی مناسب تر نبود؟"
نسخه دیگری هم با نام Assault on Dark Athena در سال 2009 منتشر شد که نتوانست تازگی نسخه اول را در خود داشته باشد. به هر حال نسخه اول بازی ثابت کرد که حتی در صورت داشتن یک منبع اقتباس متوسط و یا حتی ضعیف هم میتوان اثری خوب و شایسته ارائه داد.
The Godfather
برای نساختن یک مجموعه بازی با اقتباس از شاهکار فوردکاپولا، هیچ دلیل منطقی نمیتوان یافت. این دو بازی در سبک اکشن_ماجراجویی ساخته شده و با همکاری و توسعه شرکت EA منتشر شدند. با اینکه نسخه اول بازی عاری از مشکل نبود اما توانست تا حدی طرفداران این فیلم را راضی نگه دارد. نسخه اول این بازی در سال 2006 و نسخه دوم سه سال بعد از آن منتشر شد. برخلاف فیلم که سطح کیفی دو قسمت اول بسیار نزدیک به هم بود نسخه دوم بازی به هیچ عنوان نتوانست در حد نسخه پیشین ظاهر شود. این بازی به اندازه نسخه اول به فیلم وفادار نبود و آنچنان در خشونت غرق شد که داستان تنها بهانهای بود برای اکشن و هیجان بیشتر. از سوی دیگر نسخه دوم این بازی به حدی بد و نامناسب برای اعتبار GodFather بود که هیچ وقت نسخه سومی برای پایان دادن به این سهگانه ساخته نشد. نمره نسخههای اول و دوم بازی را میتوانید در سایتMetacritic مشاهده کنید.
پ.ن: یکی از دلایل شاید ریز اما مهم در چندان موفق نبودن بازی طراحی چهره مایکل کورلئونه است. اگر میتوانید 5 شباهت بین چهره بالا و چهره آل پاچینو پیدا کنید!
Blade Runner
فیلم بلید رانر در سال 1982 روی پرده سینما رفت و عده کثیری از سینما دوستان را به وجد آورد. بعد از گذشت 15 سال از آن زمان استودیو Westwood تصمیم گرفت با انتشار یک نسخه بازی با اقتباس از فیلم دوباره طرفداران این فیلم را به جهان مورد علاقه خود بازگرداند.
این بازی که در سبک "ماجراجویی_اشاره و کلیک" منتشر شد شاخصههای مهمی از فیلم را در خود به همراه داشت. سبک بازی همخوانی جالبی با فیلم دارد و نوع روایت داستان نیز کاملا متناسب با این سبک از بازی میباشد. شخصیت اصلی به شکلی کامل و تا حد ممکن بینقص در بازی پیاده سازی شده و وجود لوکیشنهای مشترکی در فیلم و بازی مانند (بار اژدهای سفید) که میتوانید در تصویر مشاهده کنیدt توانسته این اثر را تبدیل به یک اقتباس جذاب کند. استودیوی وستوود با استفاده از چند تن از بازیگران فیلم در روند توسعه بازی توانست علاوه بر تبلیغ مضاعف بازی خود، به نوعی پایبندی بازی به فیلم را هم به اشکالی نمادین مشخص کند. در صورت علاقه میتوانید صفحه Metacritic این عنوان را نیز مشاهده نمائید.
Hercules
احتمالا شما هم با دیدن نام این بازی در لیست بخش عظیمی از خاطرات خود را در یک صحنه مرور کردید. از کیسههای پوشالی در ابتدای بازی گرفته تا باسهای جذاب. این اثر پلتفرمر با عرضه در سال 1997 نگاه بسیاری از مخاطبین را به دنبال خود کشاند و از دیدگاه منتقدین هم اثری شایسته محسوب میشد. هیچ گیمری نیست که این اثر را تجربه کرده و باسهای فراموش نشدنی بازی را به خاطر نداشته باشد و یا از طراحیهای زیبای محیط بازی، یک لوکیشن و مرحله مورد علاقه را در ذهن خود دوباره مجسم نکند. علاوه بر این نکات، آشنا کردن گیمرها با شخصیتهای اساطیری یونان و وجود عنصر طنز در کنار آن، بر زیبایی و محبوبیت بازی افزود. این فرمول علاوه بر بازی، در انیمیشن هم به وفور دیده میشود.
انیمیشن هرکول هم که از آن به عنوان اثری شایسته و پسندیده نام برده میشود، توانست با موفقیت خود در بین طرفداران فضای مناسبی برای این اثر باز کند؛ حتی اگر تا آن زمان هیچ کششی به سوی داستان و انیمیشن هرکول احساس نمیکردید، این بازی میتوانست با ویژگیهای بارزی که در بالا ذکر شد، شما را به سمت خود جذب کند.
Scarface
این بار هم آل پاچینو و یک بازی دیگر در سبک اکشن_ماجراجویی. فیلم صورت زخمی با هنرنمایی آل پاچینو فیلمی خشن محسوب میشود اما دربرابر بازی اقتباس شده از این فیلم آنچنان حرفی برای گفتن در زمینه خشونت ندارد. گیمپلی بازی کاملا بر اساس خشونت پایه ریزی شده و صحنههای اکشن در بازی به وفور دیده میشوند. گرچه مشکلاتی نیز در این بازی وجود دارد مانند: کامل نبودن گانپلی بازی و یا حتی منسجم نبودن داستان؛ اما اتفاقات جذاب زیادی هم در بستر بازی پیدا میشوند که بر تاثیرگذاری اثر میافزایند. یکی از این نکات داستان بازی و نوع روایت آن است. اگر فیلم صورت زخمی را دیده باشید (این به معنای هشدار اسپویل فیلم است) پس حتما مطلع هستید که در پایان شخصیت اصلی مورد سوء قصد واقع شده و جان به جانآفرین تقدیم میکند. اما داستان بازی از همین انتها آغاز میشود و تنها تفاوت آن زنده ماندن مونتانو و ناپدید شدنش میباشد. از قضا این نوع پایانبندی برای بخشی از طرفداران جذابتر از داستان اصلی بوده و تبدیل به دلیلی برای تجربهی این اثر شده است. این بازی هم در سایت Metacritic بالاتر از فیلم خود قرار گرفته و توانسته نمرات و نظرات خوبی در مقابل مخاطبان و منتقدین کسب کند.
Alien isolation
آخرین نسخه این سری بازی Isolation نام دارد که دست بر قضا مهمترین و بهترین آنها نیز محسوب میشود. SEGA مسئولیت انتشار این بازی را بر عهده داشته و اولین نسخه آن در سال 1994 یعنی پانزده سال پس از فیلم اصلی به بازار عرض شد. از برجستهترین نقاط قوت این بازی، میتوان به طراحی خفقانآور محیطها و دارک نشان دادن سفینه اشاره کرد. گشت و گذار در این محیط آن هم با اطلاع کامل نسبت به این موضوع که یک موجود فضایی وحشتناک به دنبال شماست، بسیاری از گیمرهای قدیمی و دوستدار فیلم را به حس دلخواهشان رساند. گرچه این عنوان در زمان انتشار با بازخوردهای دو پهلوی زیادی روبرو شد که دلایل عمده آن پررنگ شدن بیش از حد المانهای مخفیکاری و طولانی شدن مدت زمان گیمپلی نسبت به پتانسیل داستان بود؛ اما به نوعی Isolation روشن کننده مسیر برای ادامه عناوین Alien بود، چرا که توانست با روشی درست در اقتباس، بسیاری از هواداران را راضی و امیدوار کند و آنها را قانع کند که تا حد زیادی چشم روی مشکلات بسته و امیدوار آینده باشند.
The thing
قبل از اینکه سریال Stranger Things به این درجه از محبوبیت برسد، واژه Thing برای سینما دوستان فقط یادآور یک چیز بود آن هم فیلم The Thing که از آن به عنوان اثری محسور کننده در ژانر خود یاد میشود. درسال 2002 بود که کمپانی کونامی یکی از معدود تصمیمات درستی که گرفته بود را برای طرفداران منتشر کرد. این بازی در ژانر اکشن سوم شخص ساخته شده بود و توانست مصیبتهای گروهی گرفتار در سرما و جدال آنها با یک نوع ویروس ناشناخته را به زیبایی در بازی پیاده کند. گرچه این اثر هم کاملا بی عیب و نقص نبود اما از آن به عنوان اثری شایسته و موفق در اقتباس یاد میشود. برای مثال بازی در ترساندن مخاطب به اندازه کافی و در حد اثر سینمایی موفق ظاهر نشده اما داستان و در برخی مواقع طراحی شخصیتها نزدیک به فیلم بوده و راضیکننده است. سازندگان با قرار دادن سیستمهایی در گیمپلی به دنبال قابل لمس کردن روابط انسانها در آن محیط و زنده کردن نام دوباره فیلم بودهاند و باید اعتراف کرد که تا حد زیادی در این کار موفق بودهاند.
Golden Eye 007
نام James bond به خودی خود حامل خاطرات هیجان انگیز و نفسگیری است. این دلیلیست تا سازندگان و ناشران به این نتیجه برسند که یک اقتباس از جیمز باند میتواند محشر باشد.
همانطور که اطلاع دارید عناوین زیادی با اقتباس از جیمز باند ساخته شدهاند (اگر غیر از این بود جای تعجب داشت) ولی موفقترین این عناوین بازی Golden Eye 007 است. این بازی که توسط شرکت نینتندو در سبک اکشن اول شخص منتشر شده بسیاری از فاکتورهای لازم برای تبدیل شدن به یک بازی مناسب با اقتباس از سری جیمز باند را دارد. دقیقا مانند فیلمهای جیمزباند، در این بازی هم فراوانی اسلحه و گجتها شما را به وجد میآورد. گیمپلی بازی کاملا (جیمزباندی) و مورد پسند طرفداران است و تنوع محیطهای بازی نیز، به کمک گیمپلی آمده و در جاهای مختلفی از خستهکننده شدن آن جلوگیری میکند. این هم شما و این صفحه ی متاکریتیک بازی.
South Park
گرچه بهترین نسخه این مجموعه را میتوان South Park: The Stick of Truth معرفی کرد اما تمامی 8 نسخه اقتباس شده از روی انیمیشن South Park کم و بیش موفق ظاهر شدند. بازیهای این انیمیشن هم کاملا به خوش ساختی سریال هستند. شهر تصویرسازی شده توسط انیمیشن به خوبی در بازی پیاده شده و طراحی شخصیتها یادآور شخصیتهای موجود در سریال هستند. این قضیه حتی برای شخصیتهای کاملا نو هم صدق میکند. نوع روایت داستان در بازی و حتی شخصیت پردازی آن به طنازی انیمیشن انجام شده و اکثر اقتباسها طوری ساخته و اجرا شدهاند که حتی برای کسانی که طرفدار انیمیشن نیستند هم جذاب باشد. تمامی این امتیازات ذکر شده در نسخه The Stick of Truth به طرز زیبایی وجود داشته و این نسخه را با اختلاف کمی نسبت به نسخه آخر، به عنوان برترین بازی این سری (حداقل در این مقاله) معرفی میکند. به طور کلی این مجموعه میتواند اثری سرگرمکننده باشد؛ چه برای طرفداران انیمیشن و چه افرادی که علاقه ای به آن ندارند. این بازی محصول شرکت یوبیسافت بوده و آخرین نسخه آن در سال 2017 منتشر گردیده است.
Lord of The Ring Series
ساخت لیستی از بهترین رمانها بدون عنوان ارباب حلقهها ممکن نیست. این قضیه درباره بازیها هم صدق میکند و میتوان رد پای این شاهکار از تالکین را در جای جای هنر مشاهده کرد. ولی داستان درباره سری بازیها تفاوتهایی دارد. عناوین زیادی با اقتباس و بهره گیری از بستر مناسب این داستان منتشر شده اند. بازیهایی مثل lord of the rings online که با ارائه دادن تجربه ای نو در قالب داستان همیشگی توانست موفق حاضر شود. یا حتی بازی The Battle for Middle-earth (مخصوصا نسخه دوم) که تجربه ای ناب از یک بازی استراتژیک در دنیای تالکین را به ما نشان داد. ولی آخرین اثر یا بهتر است بگوییم بهترین آنها چیزی نیست جز Middle Earth: Shadow of War. گرچه این عنوان به طور کامل خود را مدیون کتاب نکرده و فقط در آن جهان جریان دارد، اما آنچنان به زیبایی سرزمینهای ذکر شده در کتاب را به تصویر کشیده که حس و حال هر طرفداری را پس از مشاهده آن منقلب میکند. نسخه اول این سری بازی با نام Shadow of Mordor نیز قدرت و پتانسیل بالایی از خود نشان داد و شایسته این است که جزء برترین اقتباسها از سری ارباب حلقهها باشد. مشاهده صفحهی بازی در سایت Metacritic هم خالی از لطف نیست.
Star Wars Series
تا به امروز حدود 50 نسخه مختلف بازی با اقتباس از سری جنگ ستارگان منتشر شده (اعم از نسخههای Kinect ,angry birds Lego و...) و بجز چند مورد (مثل عناوین ذکر شده) انتخاب اینکه کدامیک اثر موفقتر یا محبوبتری بودند به هیچ عنوان آسان نیست. از نسخههای قدیمی تر گرفته (مثل star wars trilogy) تا آخرین اثر که لوت باکسهایش از خودش معروفتر شدندt اکثرا آثار جالب توجه و موردپسند طرفداران بودند. تنوع نکات داستانی در این سری مزید بر علت است تا آثار در ژانرهای مختلفی هم ارائه شده و دست سازندگان برای انتخاب یک سبک باز باشد. مانند Episode One: Racer که در سبک ریسینگ عرض شد و یا عناوین لگو که خود تجربه ای نو و مخصوص را برای طرفداران و گیمرها به ارمغان میآورد. ولی هیچکدام از این عناوین به پای نام Knights of the Old Republic نمیرسند. هیچ اهمیتی ندارد که بازی را از کدام زاویه مورد بررسی و کنکاش قرار دهید؛ این اثر "بهترین" است. المانهای نقش آفرینی عمیق، طراحی محیطی برآمده از دل این مجموعه، سیستم مبارزه عالی و هزار و یک حسن دیگر این عنوان را تبدیل به بهترین بازی سال 2003 کرده است. لازم به ذکر است که این عنوان توسط bioware ساخته شده بود.
LEGO Series
یک انتخاب عجیب، نامآشنا و شکننده برای خاتمه دادن به این لیست. همگی ما با سری بازیهای لگو آشنایی نسبی داریم. از سبک گیمپلی لگویی و خاص تا نوع روایت طنز و آن مزه پرانیهای همیشگی. به جرHت میتوان گفت این گزینه (همهپسندترین) گزینه ی لیست ما و یکی از متنوع ترین آنهاست. برخی معروف ترین بازیهای اقتباس شده از آثار سینمایی بدین شرح است: Harry Potter، Pirates of The Caribbean ، Batman و....
باید قبول کرد که "هرچند لگو راه و روشهای مخصوصی برای اقتباس از آثار سینمایی دارد، ولی این کار را حداقل در چارچوب و قواعد خودش به بهترین نحو ممکن انجام میدهد". گواه این جمله میتواند موفقیتهای بخش کثیری از بازیهای این مجموعه (چه از دید منتقدین و چه از نظر مخاطبان) باشد.
تنوع آثار، وجودبخشهای مختلف و گیمپلی تقریبا یک شکل باعث شده تا انتخاب یک عنوان لگو برای سردمداری این سری سختترین و بحث برانگیزترین بخش این مقاله باشد. این که کدام عنوان لگو بهترین عنوان این سری است، بسته به فیلم مورد علاقه شما و جهان آن میتواند متغیر باشد. برای مثال کسی که با رمانهای هری پاتر رشد و نمو پیدا کرده باشد، نمیتواند سری جنگ ستارگان را برترین بازی لگو قلمداد کند. ولی به دور از این موضوع اگر قرار باشد از لحاظ فنی یک نسخه برای صدر این اسامی انتخاب شود؛ انتخاب ما چیزی جز Lego Marvel Super Heroes نخواهد بود. گرچه این عنوان کمی برخلاف قانون "استفاده از شخصیتها به تنهایی جزء عناوین اقتباسی لیست حساب نمیشوند" بوده ولی از لحاظ فنی سرآمد این مجموعه است و تنها از این زاویه مورد بررسی قرار گرفته است. درنتیجه انتخاب بهترین بازی لگو همچنان کاملا بر عهده خود شما بوده و مقاله با پایانی باز به سرانجام میرسد.
نظر شما درباره این مقاله چه بود؟ تا چه اندازه با گزینههای ذکرشده موافقید؟ منتظر نظرات شما دوستان پردیسی هستیم.
منبع متن: pardisgame