شاید دیگر، لازم نباشد تا برای یکی از ماندگارترین بازیهای تاریخ این صنعت، یک مقدمه حتی کوتاه جور کنم! دیگر نیازی نیست تا برایتان جوایزی که The Last Of US کسب کرد را بشمارم و دیگر نیازی نیست از شیوه خاص و استادانه داستانسرایی و البته گیمپلی هیجانانگیز و خلاقانهاش بگویم. در ادامه، کسی نمیتواند […]
شاید دیگر، لازم نباشد تا برای یکی از ماندگارترین بازیهای تاریخ این صنعت، یک مقدمه حتی کوتاه جور کنم! دیگر نیازی نیست تا برایتان جوایزی که The Last Of US کسب کرد را بشمارم و دیگر نیازی نیست از شیوه خاص و استادانه داستانسرایی و البته گیمپلی هیجانانگیز و خلاقانهاش بگویم. در ادامه، کسی نمیتواند انکار کند که داریم دقیقاً از یک عنوان تکرارناشدنی صحبت میکنیم و بازهم، کسی نمیتواند به ما برای تعریف و تمجید کردن از بازی خرده بگیرد. حالا، نزدیک به ۵ سال از عرضه نسخه اول “آخرینِ ما” میگذرد و هنوز هم گاهی، میبینیم که در فلان سایت، ویدیو و یا حتی مقالهای درباره همان بازیِ ۵ سال پیش منتشر میشود. بحث اینکه چرا همچین عنوانی تا این حد قوی بوده البته، کاملاً جداست و بارها درباره آن نوشته شده. اما بحث امروز ما، قرار است از داستان واکاوی شده نسخه ابتدایی گذر کند، و به آخرین تریلر به نمایش درآمده از TLOU: Part 2 بپردازد. پس، مثل همیشه با حسین غزالی و گیمفا در تحلیل و بررسی نمایش The Last Of Us: Part 2 در E3 2018 همراه باشید!
تقریباً از نمایش اولیه بازی تاکنون، ۳ شماره تریلر از بازی منتشر شده که البته بررسی تریلر دوم و اطلاعات منتشر شده از آن تریلر و شماره اول را میتوانید در مقالهای بسیار زیبا به قلم میثم عبداللهی پور در اینجا مطالعه کنید. نمایشهای PSX و پاریس، هرکدام به نوبه خود، سوالات متفاوتی را در ذهنمان ساختند. هرکدام، کلی با خاطراتمان بازی کردند و باعث شدند کلی حدس و گمان بزنیم. از بحثهای پیرامون جوئل و الی در تریلر اول تا معرفی چند شخصیت جدید و رها کردن همگان در کوهی از سوالات، همه و همه، ما را تشنهتر میکرد. تشنهتر برای اینکه بفهمیم، با رفتن چند تن از مهمترین اعضای استودیو ناتی داگ، حالا دراکمن چه حرفی برای گفتن دارد و سرنوشت بازی محبوب ما به همراه شخصیتهای دوستداشتنیاش چه خواهد شد. سرنوشت آن حرفهای دو پهلو و دنیایی که فنا، بازیگر اصلیاش میشود! پایانبندی بازی، به طرز هوشمندانهای جای خالی یک بازی دیگر را باز میگذاشت و همین پایانبندی هم باعث شد تا از همان سالهای ابتدایی عرضه، خیلیها حدس ساخت نسخه جدید را ذره باشند. هر چه که بود، ما همه این سوالات را دو دستی نگه داشتیم، تا بالاخره نوبت به کنفرانس و مراسمی دیگر برسد. حالا، دیگر هیچکس به کم راضی نبود! همه میخواستند تا جواب بشنوند. جواب و جواب و بازهم جواب!
تابستان
در طول این سالها، صنعت بازیهای ویدیویی نیز، همانند باقی رقیبان/همسایگان، گویا چندین موتور اضافی قرض گرفته و با سرعت خارقالعادهای در حال حرکت است. شاید این جمله برایتان آشنا باشد که این روزها، مرزهای بین سینما و بازیهای ویدیویی از همیشه باریکتر شده! صادق باشیم، شاید حتی بهوجود آمدن این جمله را مدیون افراد خاصی هستیم. کارگردانان و تهیهکنندگانی که سعی کردند، بازی و بازی کردن را، به پلهای بالاتر از تنها “لذت بردند” و “سرگرم شدن” ببرند. اتفاقی که هر روز، برای همگان روشنتر و واضحتر میشود. ورود درام و داستانهای خاص به یک بازی، با مسائلی کلیشهای مانند انتقام و مافیا و جنگ شاید از اولین قدمهای این حرکت بوده باشد و حالا دیگر به جایی رسیدهایم که شاهد شکسته شدن کلیشهها و به تمسخر گرفته شدنشان در یک بازی ویدیویی هستیم. همانگونه که دیدیم، چگونه تیم ناتی داگ در The Last Of us، کاری کرد که در دنیایی از کلیشهها قرار بگیریم و در عین حال، با شیوه روایت استادانهای طرف باشیم که بتواند در “تاریخ” بازیها ماندگار شود. اتفاقی که ۵ سال پیش، به دستان نیل دراکمن و بروس استرلی شکل گرفت و اکنون نه تنها بروس از ناتی داگ جدا شده، بلکه امی هنینگ نیز که از سازندگان ارشد سری آنچارتد بوده نیز خداحافظی کرده است. همه اینها در نتیجه، باعث شدند تا اکنون، نیل دارکمن که زمانی به عنوان کارآموز در ناتی داگ استخدام شده بود، به یکی از تاثیرگذارترین و مهمترین مهرههای آن تبدیل شود و سکان هدایت بازی بزرگی مانند TLOU: Part 2 را برعهده بگیرد.
طبیعتاً همین مورد، میتواند تغییرات مهمی را در بازی به بار بیاورد. دراکمن تاکنون به تنهایی کارگردانی هیچکدام از بازیهای ناتی داگ را برعهده نداشته و این اتفاق، ممکن است سبب ایجاد تغییرات کلانی در بازی جدید آنها بشود. تغییراتی که میتوانستیم از همان دقایق ابتدایی بازی درکشان کنیم. همانگونه که در عناوین قبلی که با کمک نیل دراکمن ساخته شده بودند نیز رگههایی از این ذهنیت (و تغییرات حاصل از آن) وجود داشت. میثم عبداللهی پور، درباره ذهنیت کارگردان جوان ناتی داگ اینگونه میگوید:
همه ما میدانیم که نیل دراکمن به عنوان یک نویسنده و حتی طراح ارشد، به پرداخت قهرمانهای مونث علاقه نشان میدهد و رویکردهایی فمنیستی را در آثارش دارد. این رویکرد را ما در The Last of Us به بهترین نحو ممکن شاهد بودیم، در ابتدا شخصیت سارا، دختر عزیز جوئل در نقش مرکزی داستان قرار داشت، پس از او تس وارد ماجرا شد، کسی که بیشتر از جوئل درگیر دنیای جرم و جنایت و قاچاق بود و به نوعی، حتی زنگ تر از جوئلِ شکست خورده به نظر میرسید. و تس همان شخصی بود که حتی جانش را برای هدفی بزرگتر فدا کرد. و پس از تس هم، الی وارد ماجرا شد، دختری که در زمستانی سخت، هم مراقبت از جوئل را برعهده داشت و هم در مقابل دیوید ایستادگی کرد.
دراکمن حتی چنین نگاهی را به انچارتد، یک بازی ماجرایی که رویکردی کاملاً برعکس داشت هم وارد کرد، آنچارتد دنیایی کاملاً مردانه با شخصیتهای محوری زن را به تصویر میکشید، اما دراکمن نقش نیدین راس و الینا را به شدت پررنگ تر کرد و پس از آن، با ساخت بسته گسترش دهنده Lost Legacy شخصیتهای مرد سری را به طور کامل حذف کرد.
اینگونه نگاه دراکمن به شخصیتهای مؤنث و شیوه روایت داستانی که در پیش گرفته، میتواند پیامدهای متفاوتی برای بازی و البته استودیو ناتی داگ داشته باشد. البته این را هم در نظر بگیریم که تمامی پیامدهایی که حدس میزنیم درنهایت شکل بگیرند، بازهم بستگی به شیوه روایت خودِ تیم سازنده دارد. همه و همه، در دستان توانای دراکمن! بگذارید کمی خودمانیتر صحبت کنم. در دنیای بازیها، شاید همانند بسیاری از دنیاهای دیگر، صحبتهای بسیاری از حقوق دیگر اقلیتها، و به علاوه زنان میشود، تلاشهای بسیاری روزانه شکل میگیرند و سازمانها و مجامع مختلفی نیز در این باره شکل گرفتهاند. صحبتهایی که نه تنها در دنیای بازی، بلکه در بسیاری از جبهههای دیگر نیز به هر شکلی زده میشوند. چنانچه در سینما نیز آثاری با این محوریت دیده میشوند. اما آنچه که مهم است، شیوه پرداختن به موارد مذکور خواهد بود! چرا که ما به هیچ عنوان، نمیخواهیم تا از نیل دراکمن، یک اثر تبلیغاتی جدید، تقریباً مانند چیزی که در Uncharted: The Lost Legasy دیدیم را شاهد باشیم و به شدت هم در این مورد امیدواریم. چرا؟! چون که دراکمن (و حتی همکار سابقش) بر خلاف بسیاری از بازیها و آثار سینمایی پرخرجی که دیدیم، از شخصیت مؤنث بازی، برای جذب مخاطب بیشتر، یا حتی نشاندن بیشتر مخاطب بر روی صندلی استفاده نمیکند. او به شخصیت مؤنث داستان جایگاه میدهد و تا جایی که نفس برایش بماند از او ستایش میکند (!) و برایش اهمیت قائل میشود. شخصیتهایی مانند الی، تس، کلویی و حتی الینا، دیگر قرار نبود نقش یک جعبه کمکهای اولیه و یا یک خشاب را بازی کنند! آنها در روند کلی داستان به شدت تاثیرگذار بودند و همیشه حرفهای مهمی برای گفتن داشتند. (پس امیدواریم که در ادامه هم همینطور باشد!)
پاییز
با آنکه دو تریلر قبلی بازی، به طور فاجعه باری سعی در گمراه کردن ما داشتند، اما تریلر آخر TLOU: Part 2 شاید حرفهای کم، در عین حال مهمی برای گفتن داشته باشد. بگذارید از اولین ثانیهها شروع کنیم. مکانی که الی و دوستانش را در آن میبینیم، مکانی امن و مهمتر از همه دارای برق! شما جای دیگری جز پناهگاه تامی، برادر جوئل میشناسید!؟ اگر یادتان باشد در نسخه اول، وقتی با جوئل اولین دقایق حضورتان در پناهگاه را تجربه میکردید، مطمئناً آن کارکنان را دیده بودید. پس میتوان حدس زد که الی، یکی از افرادی است که در پناهگاه تامی، باقی عمرش را گذرانده و با جوئل همراه شده. (همانگونه که در پایان نسخه اول دیدیم) حالا پناهگاه تامی بزرگتر شده و هر مدت یکبار جشنهای مختلفی در آن برپا میشود. البته اینکه هم اکنون تامی دقیقاً کجاست سوال دیگری است که ظاهراً باید تا انتشار بازی منتشر آن بمانیم! اصلا اگر از برادر جوئل نیز که بگذریم، از خود جوئل نمیگذریم! سوال بزرگتر این است که الان دقیقاً جوئل کجاست و چه کاری میکند؟ جواب این سوال را شاید بتوان از همان مکالمه ابتدایی الی و جسی فهمید! گویا که با این مکالمه، تمامی حدسها و احتمالات مبنی بر مرگ جوئل از بین میروند. او صحیح و سالم، در همان حوالی است! اما یک چیز خیلی این وسط داد میزند:
جسی: پدرت امروز باز اومد سروقتم!
الی: چی میگفت؟
جسی: بازم در مورد گشت زدنام و کارهای روزانم نصیحتم میکرد؛ اینجا نرو اونجا نرو! خیلی جالبه که دقیقاً زمانی که شیفت تو تموم میشه، اون یکدفعه ظاهر میشه!
به آخرین جمله جسی دقت کنید! او متعجب شده که چطور دقیقاً وقتی شیفت نگهبانی الی تمام میشود، ناگهان سرو کله جوئل پیدا میشود. خیلی خب! میتوان در یک حدس بسیار ساده گفت که احتمالاً جوئل و الی با یکدیگر مشکلاتی پیدا کردند. که البته نمیخواهند کسی متوجه چرایی آن باشد. (به طرز بله گفتن الی دقت کنید! انگار که میخواهد بحث را سریعاً ببندد) احتمالاً این درگیری به علت همان دروغ بزرگ جوئل بوده است. ظاهراً حالا مدت زمانی از آن گذشته و شرایط آرامتر شده! اما این جوئل، نمیتواند به سادگی از الی بگذرد! او هنوز هم مراقب الی خواهد بود و الی این را به خوبی میداند.
خوب است در ادامه کمی “درباره الی” بگوییم! در طول مدت زمانی که از معرفی بازی گذشته، سازندگان صحبتهای جالبی درباره عنوان جدیدشان کردند. البته خب، باید خودمان هم نگاهی اجمالی به این ماجرا داشته باشیم. الی پس از همه این مدت، باید مهارتهای بینظیری در مبارزات پیدا کرده باشد. چنانچه در نسخه اول هم قابلیتهای خودش را نشان داده بود. اما تغییرات الی مطمئناً تنها در مبارزات و مهارتهایش خلاصه نخواهند شد. شخصیت او نیز آنطور که دیدیم، باید تغییرات مهمی کرده باشد. الی، اکنون آرامتر و عاقلتر از همیشه بنظر میرسد. با احتیاط صحبت میکند و دیگر تمایلی برای گفتن داستان زندگیاش، البته در کنار جکهای بیمزه ندارد! گویا که دیگر نمیخواهد به هیچکس اعتماد کند. (حتی اگر آن شخص قابل اعتماد باشد!) شاید هم او رازی دارد که نمیخواهد کسی حتی به طور اتفاقی متوجه آن باشد. اگر دقت کرده باشید، نقشی که روی دست الی نیز وجود دارد نیز همین را میگوید. جدای از مفهوم آن نقش، که با قاطعیت نمیتوان درباره نظر داد، بهنظر میرسد که الی، این نقش را برای جلوگیری از دیده شدن محل گازگرفتگی توسط بیماران، روی دستانش جای داده. چرا که با دیدن این گاز گرفتگی، شاید همه قابلیتهای مهم الی فاش شود. همان راز مهم. همان چیزی که همه نباید بدانند! الی، علاوه بر اینکه عاقلتر شده، حالا در رفتارهایش بسیار آزادتر دیده میشود. حالا دیگر نوبت اوست تا علایق و سلایقش را خودش تعیین کند و تصمیم بگیرد و کارهایی را انجام بدهد که جوانان دوست دارند همیشه انجام بدهند. ناتی داگ بارها نشان داده که در ساخت شخصیتهای پیچیده و چندبعدی تبحر خاصی دارد. بنابراین، نمیتوان با دیدن چند تریلر به صورت کلی برای شخصیت الی نسخه بپیچیم. شخصیت الی، باید بسیار پیچیدهتر از این حرفها باشد، اما الی، در عین حال که آن مهربانی و معصومیت همیشگی خودش را دارد، و همچنین رفتارهای محتاطانهاش، خشونت بیپردهای که برای زنده ماندن در این دنیا نیاز است را نیز در مشتش گرفته. اینگونه است که باید شاهد یک شخصیت بینظیر دیگر (و مؤنث!) از سوی ناتی داگ باشیم.
تریلر اول را یادتان هست؟ صحبتهای دیوانهوار الی از انتقام و چهره خونین الی. تمام آن جسدهایی که روی زمین بودند و سلاحهای روی زمین! یادم میآید که در همان روزها، کلی صحبت و بحث درباره همین صحبتهای الی میشد. خیلی شنیده بودیم که این صحبتها میتوانستند پیرامون جوئل و یا دوستان قبلی الی و حتی مادرش باشند! اما تمامی اینها تنها حدس و گمان بودند و دلیل خاصی نیز پشت آنها نبود. اما اگر به صحنه الی و دینا در همان ابتدای بازی دقت کرده باشید، در دستان Dina دستبندی را میبینید. شاید در چند نگاه اول، فقط یک دستبند ساده باشد. اما شکل آن دستبند بدون شک با باقی آنها تفاوت دارد. در صورتی که اگر به دستبند Dina بیشتر دقت کنید، علامتی را ببینید که شاید برای شما نیز بسیار آشنا باشد!
Hamsa، نام یک نماد یا طلسم است که در فرهنگها و ادیان مختلف، از قدیم وجود داشته. اصل این نماد، دوری از شر و چشم زخم، یا به یادآوری اشخاص خاصی بوده است و ریشه در تاریخ قبل از اسلام دارد! در دین یهود نیز از این نماد برای دوری شر و چشم زخم استفاده میشود (چنانچه دیده شده در دین اسلام نیز تقریباً کاربردی مشابه داشته)، همچنین، در برداشتهایی دیگر، از این نماد برای یادآوری اشخاص مهم و بلندمرتبه مذهبی و دینی در تاریخ نیز استفاده میشود. در دین مسیحیت، از این نماد به عنوان دست حضرت مریم یاد میشود و در دین یهود نیز به عنوان دست حضرت موسی شناخته شده! فراتر از تمامی اینها، حتی گاهی نسبت دادن این نماد به پنج تن والامرتبه در مذهب شیعه، باعث شده تا این نماد جزئی از اعتقادات مسلمانان شیعه شناخته شود. با توجه به این پیچ و خمی که اکنون در تعریف این نماد دیدیم، نمیتوان به طور مشخص و دقیق حدس زد که این دستبند در دستان Dina چه میگوید، اما شاید، بتوان او را فردی از خاورمیانه دانست! چرا که این نماد در تمدنهای خاور میانه و شمال آفریقا بیشتر دیده میشود. حالا به نکته مهم ماجرا میرسیم! دستبندی که در ابتدای تریلر در دستان Dina بود، دقیقاً در شروع نمایش گیمپلی بازی بازهم در دستان الی دیده میشود! یا حداقل دستبندی مشابه آن! حالا شاید بتوان دلیل محکمتری برای صحبتهای خونین الی در اولین تریلر بازی یافت! میتوانیم حدس بزنیم که Dina توسط گروهی از دشمنان بازی به قتل رسیده، و حالا، الی با تمام زورش، قصد انتقام گرفتن را دارد؛ از تک تکشان! بازهم حالا، میفهمیم که دلیل آن خشونت برهنه چیست. همانگونه که در ثانیههای اول نمایش گیمپلی و حتی در لحظههای پایانی، دیدیم که الی، به خالی کردن آخرین تیر هم راضی نبود و میخواست تا با قمه خودش، سر دشمنش را از تن بکَند.
حالا به ادامه نمایش گیمپلی توجه میکنیم. جدای از آن صحنه ابتدایی، وقتی به جلوتر میرویم، مورد قابل توجهی وجود دارد که در تریلر قبلی نیز مشابه آن را دیده بودیم! فردی که به دار آویزان شده و شخص بالاتر گروه شکم او را به طرز فجیعی پاره میکند و محتویاتش را بیرون میریزد! این همان اتفاقی بود که در تریلر دوم نیز نزدیک بود برای شخصیت شجاع و جدید ما بیفتد. حالا دو سوال پیش میآید! اول آنکه این گروه از افراد چه کسانی هستند (همانطور که در تریلر دوم نیز همینگونه افراد را با همین ظاهر دیدیم) و هدفشان از سلاخی کردن آدمها (بدون استفاده دیگر) چیست؟ بگذارید از سوال اول شروع کنم. در نسخه ابتدایی The last of us، شاهد دو گروه و فرقه در دنیای بازی بودیم که جریانات مهمی پشت آنها شکل میگرفت. (اما میتوان گفت فایرفلایز نقش مهمتری را بازی میکرد.) یکی هانترز و یکی هم فایرفلایز! در واقع، هر عضو رسمی فایرفلای، معمولاً لباسی زردرنگ با یک بازوبند خاص میپوشد که ماهیتش را مشخص میکند. آنها معمولاً در همه جا نیستند و مکانهای خاص و مهم را در نظر دارند و معمولاً مهمات زیادی هم دارند (برخلاف شکارچیان) پس نمیتوان به این نکته اشاره کرد که آنها در واقع اعضای فایرفلای هستند. شاید هم بخواهید با اشاره به تریلر اول، بگویید که امکان دارد اینها بازهم اعضای فایرفلای باشند اما بازهم احتمال این قضیه بسیار کم است. چرا که آنها به شدت به اصل و اعتقادشان پایبند بودند. هانترها نیز اصلا پوشش یک دست و تیرهای شبیه اینها نداشتند و تنها به دنبال منافع و سود خودشان بودند (نه پاره کردن بی دلیل شکمها). پس اینجا، احتمال ورود گروهی دیگر به جریان داستانی افزایش مییابد. اما اینکه چرا در تریلرها دیدیم که اعضای این گروه، سعی در پاره کردن شکم افراد دارند نیز خود سوالی است با جوابهای بسیار کمرنگ! شاید بازهم بخواهید پای فایرفلایز را وسط بکشید و بگویید که آنها هنوز هم دنبال یک کودک خاص هستند که احتمالاً زاده الی باشد (یعنی واقعاً این یکی دیگه نوبرش بود!) اما واقعاً به دور از منطق است اگر بخواهند شکم تک تک مردم بیچاره را پاره کنند تا به این فرزند دست یافته باشند. و بازهم شاید بخواهید از هانترها نام ببرید، و بگویید که آنها میخواهند از گوشت و پوست انسانها به دلیل منابع کم استفاده کنند (همانگونه که دیوید در فصل زمستان بازی، استفاده میکرد) اما اگر دقت کرده باشید، آنها سریع از جسد دست میکشند و استفاده خاصی هم از آن نمیکنند. گویا که همه آنها به دنبال یک مورد شدیدا کمیاب و خاص هستند. و البته که احتمالاً این گروه، یک فرقه تازه تأسیس است که با آرمانهای خودش وارد این ماجرا میشود. بگذارید در ادامه بیشتر توضیح بدهم!
در تریلر دوم بازی، با دقت به دیالوگها، به سادگی میتوانستیم ارجاعات مذهبی و دینی خاصی بیابیم. کلماتی که با قاطعیت، از مسائلی مانند مرتد شدن از یک فرقه صحبت میکنند. مثلاً در یکی از دیالوگها، آنان از جمله بالهایش را قطع کنید استفاده میکنند. حتی در تریلر دوم، امیلی، از یارا به عناون یک خائن یاد میکند و از او درباره “بقیه” میپرسد. در زمان انتشار دومین تریلر بازی، بسیاری اذعان داشتند که فرد مرموز تریلر، در واقع مادر الی بوده و افراد گروه امیلی، درواقع برای یافتن الی قصد پاره کردن شکم “آنا” را داشتند. شاید این صحبت، یکی از قویترین تئوریهایی باشد که تا به حال دیدیم. اما یک مسئله اینجا پیش میآید! اگر آنها قصد یافتن الی نوزاد را داشتند(تازه اگر فرض کنیم با پاره کردن شکم آنا، الی نمیمرد!)، چگونه در آخرین تریلر، آنها هنوز هم شکم انسانها را پاره میکردند؟ آیا آنها یک واکسن دیگر یافته بودند؟! یا اینکه الی، توانسته بود با استفاده از بدن خودش، برای دیگران واکنسی درست کند و اعضای آن گروه به دنبال یافتن و بررسی این واکسن بودهاند؟ یا اینکه تمام این حرکات خشن، فقط ریشه در اعتقادات این گروه دارد؟! هر چه که هست، احتمال اینکه آن شخص آنا بوده باشد با این تریلر بسیار کمتر شده است. مگر آنکه احتمالات دیگری به میان بیایند. البته احتمال اینکه تریلر دوم در واقع، در اولین سالهای به وجود آمدن بیماری بوده باشد هنوز هم بر جای خود محکم ایستاده. به هر حال، من اکنون نمیخواهم وارد بحثهای تریلر دوم شده باشم، چرا که اینکار، تنها پیچیدگی مقاله را بیشتر خواهد کرد و زمینه را برای سردرگمی همه ما افزایش میدهد. اما آنچه که مشخص شده، این است که به احتمال زیاد، در نسخه دوم بازی، شاهد فرقههای بیشتری خواهیم بود که هرکدام به نوبت، یقه الی و جوئل را خواهند گرفت و البته ظاهراً بدتر از همه آنها، فرقه امیلی خواهد بود. کسانی که همیشه پالتوهایی مشکلی میپوشند و بخاطر افراط در آرمانهای منحرف شدهشان، قرار است خون به پا کنند! نکته جالبی که میتوان این وسط اضافه کرد هم این است که در تریلر سوم، دشمنان بازی دو بار الی را با نام “گرگ”صدا میزنند! اگر دقت کرده باشید، در پوستری هم که به مناسبت روز شیوع منتشر شد، پس زمینهای با تصویر یک “گرگ” وجود داشت (که دیگر مطمئن بودیم مربوط به همان شخصیت مرموز تریلر دوم است) از طرفی، وقتی یارا و لو با هم دیدار میکنند، شخصیت جدید بازی را نه به گروه خودشان و نه به فرقه امیلی ربط میدهند. گرگ، در واقع نماد کسی است که معمولاً کارهایش را خود به تنهایی انجام میدهد و دیگران به شدت از او میترسند. (و الی دقیقاً این قابلیت را دارد) از طرفی، این لقب را با توجه به پوستر بازی و قدرت و شجاعت شخصیت جدیدمان، میتوان به او ربط داد. پس آیا احتمال این وجود دارد که الی و شخصیت چهارحرفی ما هر دو عضو یک گروه باشند؟! اگر واقعاً هستند این گروه چه نام دارد؟
زمستان
پس از اینکه یک بررسی اجمالی از مسائل داستانی تریلر سوم داشتیم، در فصل زمستانِ این مقاله، میخواهیم به سراغ بخش دیگر کار، یعنی گرافیک فنی، هنری و البته گیمپلی بازی و بررسی تغییرات در آنها بپردازیم. بگذارید صادقانه بگویم، چرا که این مورد دیگر یک چیز واضح است! ناتی داگ در طراحی چهرهها و استفاده از تکنولوژیهای روز برای اسکن حرکات یک غول تمام عیار است که مثالی ندارد! اگرچه چهره الی، نسبت به تریلر ابتدایی بازی تغییرات بزرگی داشته، اما میتوان با خیال راحت از این مورد چشم پوشی کرد. چرا که طراحی چهره، با آن همه جزئیات هنوز هم بینظیر میرسد. شاید تریلر اول، یک کار از پیش آماده شده است که حتی در بازی اصلی ممکن است جایی نداشته باشد و تنها برای نشان دادن “رئیس” به دیگران بوده باشد. مورد دیگر هم این است که چهره اولیه الی، خیلی بزرگتر و جدیتر نشان میداد. این چهره، قطعاً وقتی در معرض افرادی مانند دینا (اشاره به آن صحنه معروف و باقی جوک هایشان) قرار میگیرد، شاید نتواند آن محیط دلخواه را در بازی پیاده کند. این چهره الی، فضای بیشتری به تیم سازنده، برای پیشبرد جذابتر داستان میدهد. جدای از چهره الی، و دیگر شخصیتهای مهم بازی، که همیشه سعی شده به بهترین نحو ممکن در انتقال پیام احساسی موثر باشند، شگفتانگیزترین چیزی که در تریلر دیدم، حالات چهره دشمنان الی بود! طوری که اگر یادتان باشد، زمانی که در زیر ماشین بودید و نشانه را مستقیم به چهره شخص دوخته بودید، ناگهان وقتی شما را میبینید شوک شدیدی به او وارد میشود و حتی نمیتواند نفس بکشد و حرفی بزند؛ گویا میداند که مرگ به سراغش آمده! یا حتی در دقایق پایانی بازی، زمانی که آخرین دشمن الی، در حالی که داشت با مرگ دست تکان میداد، حالتی متشکل از ترکیب درد و خشم داشت. این یعنی، دشمنان در این نسخه، پیشرفتهای بزرگی در زمینه هوش داشتهاند. آنها حتی یکدیگر را با نام و حرکات رمزی صدا میکنند (سوتهایی که پس از دیدن جنازه زده میشد!) و برای هر یک از اهدافشان، یک اسم مستعار دارند. الحق که دیدن اینچنین مواردی در یک بازی ویدیویی بیمانند است! خدا را شاکریم که اکنون دیگر نیازی نیست برایتان از گرافیک فنی بازی بگویم؛ همه چیز مثل روز روشن بود. اما در زمینه گرافیک هنری، به جرأت میتوانم بگویم که اوضاع به صورت وحشتناکی بهتر شده است! با توجه به قابلیتهای PS4 Pro و حتی PS4 (همانگونه که در Uncharted 4 دیدیم) نورپردازی دیوانهکننده بهنظر میرسد. حالا دیگر، محیطهای درون بازی میتوانند مدت زمان بیشتری ما را در شوک فرو ببرند.
جلوتر برویم! همه میدانند که TLOU در زمان خودش (که با استانداردهای بازیهای شتور سوم شخص حسابی بازی کرد!) و حتی اکنون، یکی از بهترین گیمپلیهای ممکن را ارائه میدهد. خوشبختانه، با توجه به صحبتهای سازندگان و نمایشی که از بازی دیدیم، در نسخه دوم نیز اوضاع همینگونه خواهد بود. بگذارید کوبندهتر حرفم را بیان کنم (!) حتی اگر ناتی داگ همان گیمپلی نسخه ابتدایی را بر Part II کپی پِیست میکرد، بازهم شاهد یکی از بهترین شوترهای سوم شخص در دنیای بازیها بودیم! اما خب، نه تنها این اتفاق نمیافتد، بلکه گیمپلی دستخوش بهبودهای فوقالعاده بیشتری خواهد شد! مطمئن هستم که در تماشای تریلر، اولین چیزی که حسابی به دلتان نشست، جاخالیهایی بود که الی، مقابل سلاحهای سرد مانند تبر میداد! بازهم مطمئن هستم که شما تغییرات مهم دیگر بازی را در نظر گرفتید. مانند زمانی که دقت کردید که الی، چگونه تیر را از شانه راستش به بیرون میکشد، یا وقتی که زیر یک ماشین بزرگ قایم میشود. همچنین، مخفی شدن در بوتهها به سطح جدیدی خواهد رفت (آنقدر که بلندی و کوتاه بوتهها نیز در شناخته شدن شما تاثیر دارند). جالب اینجاست که پس از نمایش، بسیاری آنقدر شگفتزده شده بودند که میگفتند این جاخالیهای بینظیر الی و صحنههای سینماتیک بازی، همه و همه برای جذب مخاطب بیشتر هستند؛ اما تیم سازنده، بازهم در صحبتهایی جداگانه، خیال همه ما را راحتت کرد!
جاخالیهای الی در بازی، توسط یکی از دکمههای پلیاستیشن صورت میگیرد و روند پیشرفتهای دارد! تعامل با محیط نیز بسیار بیشتر از نسخه اول خواهد بود و حتی همه دیدیم که چگونه میتوانستیم از هر فرصتی برای مبارزه و فریب دادن دشمن استفاده کنیم. تازه همه اینها به کنار، یکی از مواردی که خیلی توجه من را به خودش جلب کرد، صحنهای بود که الی، تیر را از شانه راستش بیرون میآورد و حتی خودِ من هم باورم نمید که قرار است اینچنین شرایطی را در بازی تجربه کنیم. اما واقعاً جذاب است وقتی سازندگان میگویند، وقتی تیر میخورید، باید به یک مکان آرام برویم و آن را از بدن الی خارج کنید، در غیر این صورت، در نشانهگیری دچار مشکل خواهید شد! از صحنههای سینماتیکی که بعضاً هم ما را به یاد مجموعه آنچارتد میاندازند هم اگر بگذریم، به سیستم جدید ساخت و ارتقای اسلحه میرسیم. با اطمینان تمام میگویم که تغییر در شیوه ارتقای اسلحهها و اضافه شدن سیستمهای جدید به شدت به زنده و زیبا بودن گیمپلی بازی کمک خواهد کرد. همانگونه که در دقایق پایانی تریلر دیدیم که الی، نوعی تیر برای کمانش ساخت که حالت انفجاری دارد! همین موضوع، نوع جدیدی از خلاقیت و استراتژی را وارد بازی میکند که به هیچ وجه در نسخه اول ندیده بودیم. حالا شما میتوانید تصمیم بگیرید، با توجه به نوع اسلحه و حالتی که برای مهمات خودتان درست کردید، چگونه دشمنان را از پیش روی بردارید. و ما آنقدر به این اتفاق امیدواریم که احساس میکنیم، این اتفاق باعث میشود تا از یکسان بودن (و تکراری شدن) تجربه گیمپلی برای تمام بازیکنان تا حد زیادی دور شده باشیم! شاید بسیاری از بازیبازان، از شنیدن خبر نبود جوئل در بازی، به عنوان شخصیت قابل کنترل ناراحت شده باشند. اما باید یادآور شویم که الی، مهارتهای مختص به خودش را دارد و شیوه مبارزاتش نیز فرق میکند. او طبیعتاً قدرت بدنی کمتری از جوئل دارد، اما بسیار چابکتر است و همین مورد، به گیمپلی بازی سرعت میدهد. وقتی سرعت گیمپلی افزایش پیدا کند، از طرفی میتوانیم شاهد مبارزات لذتبخش و فوقالعاده باشیم.
نمایش The Last Of Us: Part II در E3 2018 برای من، بدون شک بهترین نمایش ممکن بود. جدای از تمامی بحثهایی که پیش آمد، آنقدر این تریلر هیجان انگیز بود که موقع نمایش، احساس میکردم این من هستم که با یک دوال شاک ۴ در حال کنترل الی ۲۰ ساله، روی مبل نشستهام! نمایش این تریلر، بخش اندک، اما مهمی از نگرانیهایمان را برطرف کرد و البته موج دیگری از سوالات اعصاب خردکن را وارد ذهنمان کرد. اما چیزی که الان مهم است، تنها The Last Of Us: Part II و تیم بینظیر ناتی داگ است! بنظرم، الان بهترین وقت ممکن است تا روی تخت دراز بکشیم و با یک بطری آبمیوه آناناس، و یک خیال (تقریباً) راحت، منتظر عرضه بازی بمانیم!
دینا: شاید اونا دارن بهت حسودی میکنن!
الی: من فقط یه دخترم! تهدید نیستم… .
منبع متن: gamefa