برخی بازی ها هستند که تمام ویژگی های یک بازی خوب را ندارند ولی نامشان همواره با بازی های خوب آورده می شود. برای مثال بازی هایی مانند Crysis، Amnesia و یا Deadpool را به خاطر آورید. نام این بازی ها را بارها شنیده اید و با اینکه هر سه بازی های خوبی هستند، اما […]

مسخی کوتاه | نقد و بررسی بازی Truberbrook

برخی بازی ها هستند که تمام ویژگی های یک بازی خوب را ندارند ولی نامشان همواره با بازی های خوب آورده می شود. برای مثال بازی هایی مانند Crysis، Amnesia و یا Deadpool را به خاطر آورید. نام این بازی ها را بارها شنیده اید و با اینکه هر سه بازی های خوبی هستند، اما پا را فراتر از این نمی گذارند و نمی توان آن ها را در زمره ی شاهکارهای بی بدیل صنعت بازی جای داد. به نظرتان این بازی ها چه دارند که عناوین قوی تر از خود را پشت سر گذاشته اند و نام خود را ماندگار کرده اند؟ همان طور که احتمالاً حدس زدید، این ها بازی هایی هستند که از یک جهت فوق العاده و زبانزد خاص و عام اند. Crysis هر وقت منتشر شده به قدری از نظر گرافیکی زیبا بوده که دیگر کسی از آن داستان پیچیده و گیم پلی چند لایه ای نمی خواهد، Amnesia به قدری ترسناک است که مهم نیست چقدر گرافیک خفنی داشته باشد، چون مقصود این بود مخاطب را از ترس سر جایش میخکوب کند که می کند و Deadpool هم آن قدر خنده دار است که سلاح بزرگتری برای جذب مخاطب لازم ندارد و همه به خاطر خود ددپول و جوک هایش هم که شده به این بازی علاقه دارند. از آنجایی که بازی ها محصولات بصری هستند، زیبا بودن و زیبا دیده شدن، همواره از اهداف اصلی سازندگان برای بازی شان بوده است. سری Assassin’s Creed را به عنوان نمونه در نظر بگیرید. با اینکه گیم پلی بازی و داستان و شخصیت پردازی آن هم همواره قوی و در دنیای بازی زبانزد بوده، ولی آیا خود شما آن اوایل که Assassin’s Creed 2 آمده بود، به خاطر این عوامل سراغ آن رفتید؟ طبیعتاً نه! همه ی ما به خاطر این سمتش رفتیم که اتزیو در پوسترهای منتشر شده از بازی بی نهایت با ابهت و خفن به نظر می آمد، جوری که مردم به خاطر بازی کردن AC 2 می رفتند و کنسول می خریدند و یا سیستم خود را ارتقاء می دادند. این ها را گفتم تا بگویم گاهی یک شاخصه از بازی آن قدر پر رنگ است که خواه ناخواه اگر سایر ویژگی های آن ضعیف هم باشند، به خاطر آن شاخصه ها همواره مورد احترام و تحسین واقع می شوند. اگر می خواهید بدانید چه چیزی درباره ی بازی مورد نقد اینقدر خاص است، باید بگویم طراحی هنری بی نظیرش. Truberbrook نام بازی ای است که برایتان نقد می کنم و این بازی شاید زیباترین بازی دنیاست! اینکه اسمش را تا به حال زیاد نشنیده اید را به حساب کوچک بودن بازی نگذارید شاید بازی با بودجه ی کم و در استودیوی کوچکی ساخته شده باشد، اما کاملاً لایق این است که جدی گرفته شود پس با بنده و گیمفا با نقد و بررسی بازی Truberbrook همراه شوید تا کمی بیشتر از این بازی برایتان بگویم!

با نقد و بررسی Truberbrook همراه ما باشید.

Truberbrook (می دانم نامش سخت است !) از جمله بازی هایی است که مشخص است سازندگانی با ذوق هنری بالا دارد. مشخص است که اولویت آن ها فروش در تعداد بالا و پارو کردن پول نبوده، بلکه انتقال آن تجربه ی بصری ای بوده که در ذهن خود داشتند که خب در این کار موفق هم شده اند. حسی که پس از پایان این بازی به شما دست خواهد داد قطعاً حس رضایت خواهد بود نه چیز دیگری و دلتان خواهد خواست از تجربه ی خود برای بقیه بگویید. البته اگر از کسانی هستید که خیلی قضیه را جدی می گیرند و بازی شان را بی نقص می خواهند، Truberbrook ممکن است دقیقاً چیزی نباشد که می خواهید. بازی توسط استودیوی Bildundtonfabrik ساخته شده که مانند خود عنوان بازی نام سختی دارد و یک استودیوی نوپای آلمانی است و ناشران بازی هم Headsup Games و Whisper Games هستند. همانطور که می بینید نام آشنایی در این میان به چشم نمی خورد و قبل از بازی فقط می دانید Truberbrook یک بازی در سبک اشاره و کلیک است. اما شاید خود این موضوع شما را سورپرایز کرده و این عنوان ۳۰ دلاری را برایتان جذاب تر کند.

اولین ایستگاهی که هانس در آن پیاده می شود. بنده خدا حق دارد بگوید زیباترین نقطه ی جهان است!

داستان بازی از این قرار است که هانس (Hans) یک فیزیک دان خوشبخت است که برنده مسابقه ی بخت آزمایی برای سفر به روستایی کوچک به نام Truberbrook در آلمان شده. او به محض اینکه به این روستا می رسد با جایی که از آن آمده ارتباط برقرار می کند و آنجا را زیباترین نقطه ی کره ی زمین توصیف می کند (که حق هم دارد!). اما نکته اینجاست که هانس هیچ چیزی از خرید بلیت به این روستا به خاطر نمی آورد . جریان رفته رفته پیچیده تر می شود و چندین جا با نکات ریز داستانی حسابی موفق می شود شما را به وجد آورد. جلوتر که می روید با اتفاقات غیرمنتطره و فراطبیعه مواجه می شوید و کاراکترهای بیشتری را می شناسید. همچنین به رسم داستان های علمی تخیلی دهه ی شصت هفتادی، یک هوش مصنوعی بسیار بزرگ نیز در آزمایشگاه به شما کمک می کند که خیلی بامزه است

دیالوگ هم انتخاب خواهید کرد.

. فضای کلی بازی نرم، سبک و خنده دار است و شما را یاد ساخته های شرکت Lucas Arts و به خصوص مانکی آیلند می اندازد. خود شخصیت هانس هم خیلی از شخصیت گایبراش ترییپوود در آن سری دور نیست و شوخ طبعی و انعطاف پذیری خاصی دارد. کلاً شخصیت پردازی در Truberbrook بسیار خوب انجام شده و اگرچه صداگذاری نه چندان خوب کاراکترها، حس را از آن ها تا حدی می گیرد، اما جریان داستان به نحوی پیش می رود که آن ها را کاملاً درک می کنید. از آنجایی که سبک بازی اشاره و کلیک است، بازی میان پرده ی خاصی ندارد و داستان در جریان همان گیم پلی روایت می شود، اما تیتراژ بازی با یک میان پرده ی هنری بسیار زیبا از جنس خود بازی آغاز می شود که واقعاً دلرباست. بازی جمعاً ۴ فصل است که یک پرولوگ و اپیلوگ کوتاه هم دارد. البته قبل از پرولوگ هم بازی با یک بخش کوتاه از گیم پلی آغاز می شود که بیشتر از هر چیز دیگر جنبه ی آموزشی دارد. همه ی این ها روی هم اگر بدون وقفه بازی کنید چیزی حدود ۴ الی حداکثر ۶ ساعت طول می کشد که واقعاً کوتاه است و کافی نیست. Truberbrook از آن بازی هایی است که خود مخاطب دوست دارد کش پیدا کند ولی متاسفانه روایت داستان آن بسیار سریع است، گویا سازندگان قصد دارند هرچه زودتر به پایان ماجرا برسند. کاش بازی کمی از این بلندتر بود تا بیشتر این بازی زیبا را تجربه می کردیم و نیز روایت آن نیز روندی حرفه ای تر به خود می گرفت.

محیط های بازی علیرغم کوتاه بودن آن بسیار متنوع اند.

درباره ی گیم پلی حرف خیلی زیادی برای گفتن وجود ندارد و از آنجایی که سبک بازی اشاره و کلیک است، در بازی بیشترین کاری که می کنید قدم زدن و حل معماهای آن محیط، برقراری ارتباط با کاراکترهای دیگر و امتحان کردن اشیاء مختلف برای پیدا کردن سرنخ است. خوشبختانه هر فریم از بازی به یک قاب عکس زیبا و مسخ کننده شباهت دارد و هیچ گاه از یک محیط خاص خسته نخواهید شد. محیط هایی که هانس به آن ها سر می زند هم بسیار متفاوتند و از آزمایشگاه گرفته تا شهر و کارخانه و معدن را در بر می گیرند. معماهایی که در بازی گنجانده شده اند کیفیت خوبی دارند اما همیشه از روندی منطقی پیروی نمی کنند. البته این به معنی سختی معماهای موجود در بازی نیست و اگر کمی با بازی های ماجرایی و اشاره و کلیک آشنایی داشته باشید، می توانید اکثر این معماها را در چند دقیقه حل کنید، اما گاهی با وجود آسان بودن، معماها منطقی نیستند و از راه های عجیب به حل آن می رسید. در کل این موضوع به حدی بزرگ نشده که به پیکره ی بازی ضربه بزند ولی مسلماً اصلاحش یک پوئن مثبت برای بازی به شمار می رفت.

وقتی این دو با هم روبرو می شوند …

در بازی شما اشیای مختلفی را باید از محیط جمع کنید. جمع کردن اشیا بیشتر به شکل بازگشتی است، بدین معنا که اول چیزی را تست می کنید، سپس کمی محیط را می گردید، صحبت می کنید و سرنخ به دست می آورید و بعد بر می گردید و شیئی را که اول تست کرده و نتیجه ای از آن نگرفته بودید، با آن سرنخ ها و ابزار امتحان می کنید و نتیجه می گیرید. اما مشکلی که در این بخش وجود دارد، کیف ابزار یا Inventory شماست. وقتی چیزی را بر می دارید دیگر نمی توانید ببینید چه برداشته اید و تا وقتش نرسد نمی توانید از آن استفاده کنید. البته بازی دکمه ای را برای نشان دادن Inventory در نظر گرفته که خیلی آن را جدی نگیرید، چون بازی هم آن را زیاد جدی نگرفته است! این کار باعث می شود برخی اجسام را برداشته اید فراموش کنید و روی معمایی فکر کنید که راه حلش در Inventory شماست. مشکل دیگر بازی سرعت راه رفتن کاراکترهاست. حس می کنم سازندگان Truberbrook قصد داشته اند کوتاهی بازی را با کم کردن سرعت کاراکترها و حذف Inventory قابل رویت جبران کنند و بازیباز را ساعات بیشتری داخل بازی نگه دارند! البته اگر دو بار کلیک کنید، کاراکتر با سرعت بیشتری راه می رود که در هر صورت باز هم کم است. دکمه ی دیگری نیز در بازی برای نشان دادن اشیایی که می توانید با آن ها تعامل داشته باشید وجود دارد که وقتی آن را می زنید، روی این اشیا ضربدری قرمز می اندازد که راهی خوب برای راهنمایی بازیباز است.

چقدر جزئیات، چقدر کلیک کردنی!

با هر شی یا فردی که می خواهید تعامل داشته باشید، یک دایره ی چهار قسمتی کنار مدل او به نمایش در می آید که ذره بین، حباب صحبت، انگشت اشاره و چرخ دنده قسمت های آن را تشکیل داده اند. ذره بین برای بررسی آن شی است که بسیار هم منحصر بفرد کار شده. به این شکل که هانس موقع بررسی هرچیزی، ریکوردر شخصی خود را در می آورد و صدای خود را درباره ی آن چیز ضبط می کند. انگشت اشاره برای بررسی و انگولک کردن (!) آن است. حباب که طبیعتاً برای صحبت کردن است؛ برخی از کاراکترهای موجود در بازی نقشی در داستان ندارند اما پیشنهاد می کنم از کنار هیچ دیالوگی رد نشوید، چون ساکنین روستا حرف های خنده داری دارند که به شما بزنند و همگی یک تخته شان کم است! علامت چرخ دنده هم که برای انجام یک عمل، مانند باز کردن در، استفاده از یک وسیله و یا تعمیر است.

در حالت کلی، مشکل عمده ی Truberbrook در بخش گیم پلی همان Inventory است که قابل رویت نیست و معماهایی که می توانستند کمی بهتر درست شوند تا پتانسیل بازی هدر نرود.

بازی از این نقطه آغاز می شود. فقط ببینید و لذت ببرید.

بخش گرافیکی بازی همانطور که از اول مقاله می گویم، نقطه ی قوت Truberbrook است. در بازی از تکنیک فوتوگرامتری (Photogrammetry) استفاده شده است. بسیاری از شما احتمالاً این کلمه را نشنیده اید، چون کلاً تکنیک رایجی در بازی ها نیست، اما بازی هایی مثل Truberbrook که موفق می شوند آن را به خوبی پیاده سازی کنند، خب… نتیجه ی کار می شوند این شاهکار بصری که با هر فریمش چشمان شما را نوازش می دهد! فوتوگرامتری تکنیکی است که به سازندگان اجازه می دهد صحنه های دست ساز را وارد بازی کنند. بله، درست متوجه شدید، هر یک از صحنه های بازی به معنای واقعی کلمه به دستان هنرمندان سازنده ی این بازی ساخته شده اند و نورپردازی آن نیز به طبیعی ترین شکل ممکن صورت گرفته تا این شاهکار بصری خلق شود. هر مکانی که بازی در آن رخ می دهد یکی از زیباترین های کل این سبک و کل صنعت است و واقعاً امیدوارم این به این بازی خیلی بیشتر توجه شود تا این همه زحمت و این همه زیبایی توسط تعداد بیشتری از مردم دیده شود. نمره ی Truberbrook از بخش گرافیکی بدون شک ۱۰ از ۱۰ است و هیچ جای بحث و مشاجره ای درباره ی آن وجود ندارد و به عنوان منتقد، هیچ نقدی از این قسمت به ذهنم نمی رسد!

در بازی از صفت فوتوگرامتری استفاده شده که در آن، سازندگان بازی محیط ها را به شکل دست ساز ساخته و به داخل بازی پورت کرده اند. نتیجه اش شده این شاهکار بصری.

بخش موسیقی بازی نیز بسیار زیباست و با فضای کلی بازی همخوانی دارد. قطعه های بازی اکثراً ملایم هستند و آرامش خاصی به شما می بخشند. صداگذاری اما زیاد جالب نیست. به نظر می رسد صداپیشگان تازه کارند و نه در القای حس خود به مخاطب، نه در واقعی بودن ادای کلمات و نه در بروز احساسات نتوانسته اند خیلی خوب عمل کنند. البته نه اینکه بازی از این جهت افتضاح و غیرقابل تحمل باشد، اما کاش این بازی از تمام پتانسیل خود در تمام بخش ها استفاده می کرد تا می شد از آن بی دغدغه لذت برد.

روی هم رفته، Truberbrook یک بازی استثنایی از نظر بصری است که گیم پلی جذاب و درگیرکننده و داستانی هیجان انگیز دارد. بازی پتانسیل بسیار بالایی داشت که متاسفانه تا حدی سوخته، اما تجربه ی آن را به همه ی طرفداران این سبک و طرفداران «هنر» پیشنهاد می کنم.

منبع متن: gamefa