سری Wolfenstein اولین بار در سال 1981 با عنوان Castle Wolfenstein پا به جهان گشود؛ یک تجربهی دوبعدی با گیمپلی مخفیانه و محوریت ضدنازی که توسط استودیوی Muse Software ساخته شده بود. امتیاز این بازی بعدها به دست کمپانی id Software افتاد و وارد دنیای سهبعدی شد. فرنچایز Wolfenstein نزدیک به 40 سال عمر مفیدی داشته و همچنان یکی از آثار بزرگ روز محسوب میشود که جدیدترین نسخهی آن هم به تازگی با نام Wolfenstein: Youngblood وارد بازار شده است. اما آیا دنیا هنوز هم به چنین بازیای نیاز دارد؟!
سری Wolfenstein همواره عنوانی با محوریت نازیکشی و تخریب وجههی پارتی نازیها و ایدئولوژی نازیسم بوده است. در سالهای بعد از پایان جنگ جهانی که مطبوعات غربی سعی در خلق غول شیطان صفتی داشتند که مدعی شوند پیروزان جنگ دنیا را از شر این هیولا نجات دادهاند، ساخته شدنِ چنین بازیای منطقی بود. اما در دنیای کنونی که خطر نظامهای فاشیسم و قدرتطلب تقریبا محو شده، آیا باز هم به عنوانی همچون Wolfenstein نیاز داریم؟! آیا همچنان به چنین محصولاتی برای هشدار دادن به مردم در رابطه با ایدئولوژی فاشیسم نیاز است؟ خیر! و طبیعتا سازندگان بازی هم این مسئله را میدانند. بنابراین آنها به سراغ سوژههای جدیدی میروند تا وجود چنین بازیای در صنعت گیم را توجیه کنند. مسائل بیاهمیت دیگهای که هدفشان صرفا شست و شوی اذهان است!
پس از ضعیف ظاهر شدن ریبوت Wolfenstein: The New Order در میزان فروش و دریافت نقدهای متوسط و ضعیف، استودیوی MachineGames مجبور بود برای بهبود وضعیت کاری کند. آنها مجبور بودند کپیهای بیشتری بفروشند تا بتوانند ناشر خود را از سرمایه گذاری برروی محصولات این شرکت، راضی نگه دارند. اما متاسفانه استودیوی MachineGames بدترین سیاست را در این راستا به کار گرفت: استفاده از حواشی روز!
بنابراین Wolfenstein II: The New Colossus شدیدا تلاش میکند تا با وصل شدن به مسائل حاشیهای سیاسی و فرهنگی روز، جلب توجه کند؛ از توییتهای غیر حرفهای سازندگان و حتی رئیس تیم بازاریاب شرکت بتزدا یعنی آقای "پیت هاینز" (Pete Hines) گرفته تا کمپینهای تبلیغاتی سازندگان با شعار "Making The America Free-Nazi Again" (که کاملا برگرفته از شعار آقای ترامپ، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا میباشد.)
عنوان Wolfenstein II فریادی برای جلب توجه بود! در این بازی، نازیکشی بیشتر به یک تصویر پس زمینه تبدیل شده بود تا در پردهی واقعی به بررسی حواشی روز همچون فمنیسم، پرستش یهودیت، ضد نژاد پرستی، آمریکا پرستی، و .... پرداخته شود. به عبارتی دیگر، مسئلهی "مبارز عدالت اجتماعی" (Social Justice Warrior) (که به صورت مخفف با نام SWJ شناخته میشود) مضمون اصلی این بازی است.
در طول تاریخ، ناعدالتیهای زیادی بر علیه خانمها و برخی نژادها از جمله سیاهپوستها شده و این مسئله دردناک است. اما موضوع این است که در دنیای امروز، چنین نابرابریهایی، حداقل در جوامع توسعه یافتهی غربی دیده نمیشود. خانمها از حقوق کاملا برابری نسبت به آقایان برخوردار هستند و ساکنان آمریکایی – آفریقایی نیز مورد تبعیض قرار نمیگیرند.
به عنوان مثال، آقای "مورگان فریمن" (Morgan Freeman) که یکی از سرشناسترین بازیگران و مستندسازان سیاهپوست محسوب میشود، بارها در مصاحبههای خود گفته که در جامعهی امروزی، نژاد و رنگ پوست هیچ تاثیری در موفقیت افراد ندارند و هرکسی با هر رنگ و جنسیتی میتوانند با تلاش و کوشش و خلاقیت، به جایگاه باارزشی برسد. ایشان بر این باور است که مسئلهی نژادپرستی صرفا به یک بهانه برای افراد ضعیف تبدیل شده که بواسطهی آن، شکستهای خود را توجیح کنند.
اما چرا مطبوعات و شبکههای مجازی همچنان این مسائل نژادپرستی و جنسیت پرستی را مورد توجه قرار میدهند؟! خب فرقههای نژاد پرستی و فمنیسم باید به گونهای، وجود و ادامهی فعالیت خود در جامعه را توجیه کنند؛ بنابراین حالا که دیگر "مشکلی" وجود ندارد، آنها خودشان "مشکلاتی" را به وجود میآورند تا بتوانند برای حل این مشکلات به "فعالیتهایشان" ادامه دهند. و فرنچایز Wolfenstein در کنار بسیار از فیلمهای دیگر، از بزرگترین سلاحهای سرد آنها برای تهاجم اجتماعی و شستوشوی مغزی است.
داستان Wolfenstein II درمورد مبارزهی گروه مقاومت آمریکا با رژیم نازیها میباشد. خب بیایید یک نگاه دقیقتری به شخصیتهای اصلی قصه بیندازیم؛ آنتاگونیست اصلی بازی، یک ژنرال زن به نام "ایرن عِنگل" (Irene Engel) است. (البته به صورت دقیقتر باید گفت که او یک "اوبرگروپنفیر" (Obergruppenführer) است. اوبرگروپنفیر یکی از رنکهای نظامی در رایش سوم بود.) از طرف دیگر، رهبر گروه مقاومت آمریکا نیز یک خانم دیگر به نام "گریس واکر" (Grace Walker) میباشد که از قضا پوست سیاه رنگی هم دارد! بیشتر نقشهای اصلی به شخصیت های زن سپرده شده و این مسئله قطعا یک تصادف نیست! حتی فرزند ژنرال عنگل نیز یک دختر چاق و سفید (Sigrun Engel) است که بعدا به فلسفهی وجود این شخصیت در بازی نیز خواهیم پرداخت.
در میان این رهبران زن، شخصیت "ویلیام بلسکوویچ" (William Joseph "B.J." Blazkowicz) بیدستوپا تر و احمقتر از همیشه ظاهر میشود که انگیزهاش برای مبارزه، چیزی جز یک انتقام پوچ و کلیشهای با پردازش بسیار ضعیف نیست! در Wolfenstein II به دوران کودکی بلسکوویچ نیز قدم میگذاریم و با پدر و مادر او ملاقات میکنیم. پدر بلسکوویچ یک سفید پوست مسیحی است که به طرز جالبی، دارای تمامی صفات و خصوصیات بد و غیراجتماعی میباشد! او یک ضد یهودیت، حیوان آزار، نژاد پرست، کودک آزار، بیرحم، سکسیسم، ضد فرهنگهای بیگانه، و دیگر ویژگیهای منفی میباشد که همسر خود را کتک میزد و به خانوادهی خودش هم رحم نمیکند. و البته... او یک سفید پوست است... ! این مسئله هم تصادفی نیست!
در کنار این قضایا، شاهد داستان رمانتیک عشق بین بلسکوویچ جوان و دخترک سیاه پوستی نیز هستیم. چقدر حیف شد که سازندگان در Wolfenstein: The New Order یک شخصیت سفید پوست به نام "آنیا" (Anya) را به عنوان معشوقهی بلسکوویچ انتخاب کردند؛ چون اگر این فرصت را از دست نداده بودند، اکنون میتوانستند بلسکوویچ را عاشق یک زن سیاه پوست کنند چرا که گویی از نظر رسانههای روز، عشق بین دو سفید پوست نژاد پرستی است!
متاسفانه همانطور که مشاهده میکنید، امروزه، فرقههای ضد نژادپرستی، مطبوعات و رسانهها دیگر درمورد ضدنژاد پرستی صحبت نمیکنند؛ بلکه آنها پایشان را فراتر گذاشته و نژاد پرستی بر علیه جبههی مخالف را ترویج میکنند! گویی که زمانه برعکس شده و اکنون سیاهپوستها باید از سفیدپوستها برده بسازند، زنان بر مردان فرمانروایی کنند، و یهودیت بر دنیا حکمفرمایی کند!
عنوان Wolfenstein II مملوء از فریادهای احمقانهی فمنیستهای تندرو و شعارهایشان است. به عنوان مثال، در یکی از کاتسینها شاهد دیالوگهای نژادپرستانهی گریس واکر (رهبر تیم مقاومت) بر علیه سفیدپوستها هستیم. در یکی از صحنههای دیگر، مجددا گریس واکر را میبینیم که رو به روی دوربین به نوزاد خود شیر میدهد چون اگر اینکار را نکند، Wolfenstein II یک بازی ضد زن و جنسیتپرست میشود! در یکی از صحنههای دیگر آنیا را به صورت برهنه با شکمِ حاملهاش مشاهده میکنیم که دو اسلحه بدست گرفته و به سمت یکی از رباتهای نازیها شلیک میکند چون خانمهای حامله هم قدرتمند هستند و چیزی کمتر از مردان ندارند! در یک صحنهی دیگر شاهد همبستری دختر ژنرال (همان خانم چاق!) با یک مرد سیاه پوست هستیم چون چاقی یکی از مسائل شرمساری اجتماعی روز است، پس Wolfenstein II باید به مردم نشان دهد که چاقی اصلا و ابدا مشکل نیست و چاقها هم میتوانند خوشبخت باشند! مرد مورد نظر هم سیاهپوست است چون اگر سفید پوست باشد، نشاندهندهی نژاد پرستی است! اما این کافی نیست! این خانم چاق در یکی از صحنهها شجاعانه در برابر نازیها و ژنرال عنگل میایستد و بلسکوویچ را نجات میدهد! چون انسانهای چاق هم میتوانند قهرمان و قوی باشند!
اما برگردیم به مضمون اصلی Wolfenstein : ضد نازیسم. باید اعتراف کنم که عنوان Wolfenstein II یک اثر انقلابی است؛ البته نه در زمینهی ساختارهای یک بازی ویدئویی، بلکه در تلاشی که برای شست و شوی مغز و تحریف تاریخ میکند! این بازی بیشتر از هر بازی و فیلم دیگری به ابراز نفرت نسبت به نازیها میپردازد و آنها را به عنوان نژادی خونخوار و شیطان صفت به جهان معرفی میکند. این مسئله زمانی حادتر میشود که به سکانس طلایی این بازی میرسیم!
پاراگراف بعدی دارای اسپویل داستانی است
در یکی از مراحل Wolfenstein II به زهل سفر میکنیم تا با پیشوای بزرگ، "آدولف هیتلر" (Adolf Hitler) ملاقات کنیم. مطبوعات غربی بارها تلاشهای مکرری در بد جلوه دادن این رهبر تاریخی کردهاند اما هیچ کدام جرئت و شجاعت MachineGames را نداشته اند! عنوان Wolfenstein II هیتلر را به عنوان یک شخصیت احمق و بیدستوپای بدگمان به نمایش میگذارد که در یک جلسهی فیلمبرداری، وسط صحنه استفراغ میکند و در یک سطح یخ جلوی دیگران دستشویی میکند! و نکته جالب این است که سازندگان در کاتسین ابتدایی بازی ادعا کردهاند که در Wolfenstein II شاهد قصهای الهام گرفته از اتفاقات و رویدادهای تاریخی هستیم!! بله کاملا مشخص است که ادعای آنها تا چه اندازه صحیح است...
تمامی این مسائل درحالیست که Wolfenstein II از لحاظ استانداردهای یک بازی ویدئویی، نسبت به عنوان The New Order بسیار ضعیفتر است و بیشتر شبیه به یک عقبکرد میباشد. در Wolfenstein II خبری از باسفایتها نیست، در میان سربازان نازیها تنوع کلاسها کمتر و محدودتر از نسخه قبلی است، آپگریدهای اسلحهها چندان جالب و تاثیرگذار نیستند و نسبت به نسخه قبل خلاقیت کمتری برای ساخت آنها صرف شده، طراحی مراحل نسبت به The New Order در سطح کیفی پایینتری قرار دارند، هوش مصنوعی افتضاحتر از همیشه است و در درجههای سختی بازی اصلا تعادلی وجود ندارد و مقدار سختی آنها منطقی نیستند! اگر مراحل فرعی کاملا تکراری را از بازی حذف کنیم و کاتسینهای طولانی و خسته کنندهاش را تماشا نکنیم، حتی مقدار گیم پلی بخش داستان اصلی بازی نیز نسبت به The New Order کوتاه تر است! با این حال، عنوان Wolfenstein II با کسب نقدها و امتیازات مثبت، یک اثر موفق خوانده میشود!
حال شاهد نسخهی دیگری از ولفنشتاین هستیم : Wolfenstein: Youngblood . اینبار سازندگان خودشان را راحت کرده و دو شخصیت زن را به عنوان کرکترهای اصلی بازی انتخاب کردهاند تا راحتتر به اهداف اجتماعی و سیاسی خود دست یابند! متاسفانه روند تاثیرگذاری فرقههای اجتماعی و سیاسی در رسانهها از جمله صنعت بازیهای ویدئویی، روز به روز درحال افزایش است. به عنوان مثال، زمانی که بازی Star Wars: Jedi Fallen Order معرفی شده بود، یکی از بزرگترین انتقادات برخی از طرفداران و حتی ژورنالیستها به بازی، رنگ پوست شخصیت اصلی بازی بود! گویا در دنیای امروز، انتخاب شخصیت سفیدپوست در یک داستان، نژادپرستی تلقی میشود!
عدهای بازیهای ویدیویی را صرفا "سرگرمی" میدانند و دوست دارند با آنها اوقات فراغت خود را به خوشی بگذارند. عده دیگری هم با در نظر گرفتن بازیهای ویدیویی به عنوان "هنر" سعی میکنند از تجربیات خود در بازیها درس بگیرند و پندهای مفید بیاموزند. در هر دو حالت، فرنچایز Wolfenstein یک اثر مخرب و خطرناکی است که تحت هر شرایطی به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم، برروی اذهان تاثیر منفی و مخربی میگذارد. فارق از اینکه شما در تاریخ طرفدار کدام جبهه هستید و چه دیدگاهی را قبول دارید، بیایید به دنیا نشان دهیم که اظهار نظرات سیاسی جانبدارانهی آنها جایگاهی در دنیای بازی ندارند و حداقل این صنعت را از دروغ ها و تحریفهای فرقههای مختلف دور نگه داریم!
نظر شما چیست؟ آیا شما هم از نفوذ مسائل نژادپرستی و فمنیسم در صنعت بازیهای ویدئویی ناراضی هستید؟ یا اینکه میتوانید بدون توجه به آنها از تجربهی بازیها لذت ببرید؟ لطفا دیدگاه خود را برای ما به اشتراک بگذارید!
یادداشت دبیر تحریریه:
مقالهای که هم اکنون در اختیار شما قرار گرفته است، شامل یکی از موضوعات پر بحث این روزها است که به راحتی میتواند به حاشیه کشیده شود و شاهد همه نوع نظری در آن باشیم. اما دنیای وب، یک دنیای بسته نیست و هر گونه اطلاعاتی که در آن منتشر میشود، درست همانند دنیای واقعی و به طور مستقیم و یا غیر مستقیم، بر روی وضعیت سایر کاربران آن نیز تاثیر گذار بوده و باعث بروز اتفاقات مثبت و منفی یا دردسرهای مختلف خواهد شد. پس از شما کاربران عزیز پردیس گیم تقاضا داریم که در بین بحثهای خود، تنها به بررسی و صحبت دربارهی مضامین و موضوعات اشاره شدهی فوق در دنیای گیمینگ بپردازید، مراقب صحبتهای انجام شدهی خود باشید و وارد مسائل سیاسی روز جهان و یا تحلیل و انتقاد از وضعیت اجتماعی و سیاسی کشورهای مختلف نشوید. تنها در این صورت است که ما قادر خواهیم بود تا در آینده نیز به نشر چنین مقالات ساختار شکنی بپردازیم.
پیشاپیش از درک شما متشکریم.
منبع متن: pardisgame