نقد و بررسی بازی Dandara: Trials of Fear Edition

"به قلم علیرضا آب‌روشن"

این نقد براساس نسخه ارسالی سازندگان برای سایت پردیس‌گیم نوشته شده است.

اگر از آن دسته از بازیکنان قدیمی باشید، حتماً با سبک “مترویدوانیا” آشنایی دارید. در گذشته بازی‌ها به مراحل مختلفی تقسیم شده بودند که این مراحل به صورت مستقیم توالی داشتند، اما سبک مترویدوانیا این روند را متحول کرد؛ به این صورت که در بازی تمام مراحل به همدیگر چسبیده و یک نقشه‌‌ی کلی را تشکیل می‌دهند. در این سبک، بازی های بسیاری مانند سری wonder boy  (که اخیراً نسخه the dragons trap آن به صورت ریمستر شده عرضه شده است) موجود می‌باشد. آیا با وجود تعداد زیادی بازی در این سبک امکان ساخت شاهکاری جدید وجود دارد؟ برای پاسخ این سؤال با نقد بازی dandara: trials of fear edition که در سبک مترویدوانیا و پلتفرمر دو بعدی و بصورت مستقل ساخته شده است، همراه ما باشید.

در وحله اول باید توضیح داد که این بازی در سال ۲۰۱۸ برای پلتفرم‌های اندروید و ios ،pc ،ps4  و xbox one عرضه شد. اخیراً نیز بسته الحاقی trials of fear edition را به صورت رایگان دریافت کرد. این بسته الحاقی تغییرات و بهبود‌های گسترده‌ای را در بازی ایجاد کرده است. از جمله این تغییرات می‌توان به رفع انواع باگ‌ها،اضافه شدن یک عدد غول، 16 عدد موسیقی، قدرت‌های جدید، قابلیت چرخیدن نقشه بازی به صورت خودکار، تغییرات داستانی و از همه مهم‌تر، اضافه شدن نقشه کلی به شکل دنیایی موازی در کنار دنیای اصلی بازی (که دارای ساعت‌ها گیم‌پلی جدید می‌باشد) اشاره کرد. در ابتدا به خود بازی اصلی می‌پردازیم و رفته رفته درباره‌ی بهبودها نیز توضیح خواهیم داد.

در هنگام شروع بازی متوجه بزرگترین تفاوت آن با دیگر عناوین این سبک خواهید شد. در این بازی توانایی راه رفتن را ندارید. جایگزین این قابلیت ابتدایی، غلبه کردن بر جاذبه است؛ به این صورت که می‌توانید روی هر سطحی بپرید اما برای جابه‌جایی روی همان سطح باید، ابتدا روی دیواری دیگر رفته و بعد روی سطح اول بازگردید. در شروع کار نیز داستان بازی به صورت تصویری نشان داده می‌شود که در ادامه به آن می‌پردازیم.

 

اگر بخواهم راستش را بگویم داستان بازی کاملاً کلیشه‌ای است و می‌توان آن را به ارباب حلقه‌ها یا حتی داستان سری dark souls تشبیه کرد. البته این تنها شباهت بازی به سری dark souls نیست. داستان از آنجا شروع شده که حاکمی ظالم به نام aldar منطقه را فتح کرده و وحشی‌گری‌های بسیاری را انجام می‌دهد. اکنون شخصی به نام داندارا متولد شده و وظیفه او برگرداندن صلح و حاکمیت دوباره سالت است. سالت که به معنی نمک می‌باشد، نقشی ‌همانند soul در سری dark souls دارد. البته بازی نیاز خاصی به داستان ندارد و نمی‌توان به آن خورده گرفت زیرا تنها نقش داستان در این بازی قابل فهم کردن دشمنان، محیط و طراحی هاست که بازی در این زمینه کاملا موفق عمل کرده است. همچنین با عرضه محتوای اضافه، پایان داستان اندکی بهبود یافته و به گفته سازندگان یک پایان مخفی نیز وجود دارد که من نتوانستم آن را پیدا کنم. ایستر اگ‌هایی نیز در بازی وجود دارد که اشاره به آن‌ها نمک بازی را می‌گیرد.

 

در زمینه گرافیک فنی، بازی ساده‌ترین راه را در پیش گرفته که گرافیک پیکسلی می‌باشد و این تصمیم باعث شده تا بازی برای دسته‌ای از گیمر‌ها یادآور بازی‌های خوب گذشته باشد. همچنین این کار باعث شده تا توسعه دهنده بتواند توجه بیشتری روی طراحی هنری بازی و گیم‌پلی آن داشته باشد. طراحی هنری بازی  بسیار عالی صورت گرفته و حس حال دنیای آن، حالتی بسیار تاریک دارد که خود شباهت دیگری به سری dark souls حساب می‌شود. در بازی مناظر بسیار زیبایی برای مشاهده نیز وجود دارد که بعضی از آن‌ها به خصوص در پایان بازی، باعث انگشت به دهان ماندن‌تان می‌شود. همچنین بازی طیف گسترده‌ای از محیط ها مانند جنگلی تا صحرایی، محیط هایی با تکنولوژی پیشرفته، دنیایی موازی همانند سریال stranger things و... را شامل می‌شود. قابلیت fast travel نیز وجود دارد اما همانند dark souls، برای آزاد کردن آن باید کاری خاص انجام دهید. در این بخش نیز نمی‌توان ایرادی گرفت زیرا در سبک خود طراحی شاهکاری دارد اما حقیقتاً در بحث فنی ترجیح میدادم تا سازندگان کیفیت را بالا برده و چیزی مانند dead cells عرضه کند که افکت های تصویری بسیار بیشتری دارد. در ادامه درباره‌ی اصلی‌ترین قسمت بازی یعنی گیم‌پلی آن صحبت می کنیم.

 

همان طور که قبلاً توضیح داده شد، سیستم حرکتی بازی به طور کل با دیگر عناوین متفاوت است. شاید در ابتدا کنترل کردن داندارا کمی سخت و گاهی نیز طاقت فرسا به نظر برسد اما زمانی که به آن عادت کرده و بتوانید به صورت آزادانه حرکت کنید، در این زمینه بسیار بیشتر از بازی‌های دیگر لذت خواهید برد و حرکت کردن در دنیای بازی حس و حالی مانند مرد عنکبوتی به شما خواهد داد. در ابتدای بازی، تنها قابلیت پریدن روی سطوح و شلیک گلوله شارژی را دارید که حدودا ۲۵۰ میلی ثانیه زمان برای شارژ لازم دارد، اما رفته رفته قابلیت های جدید و متنوعی را آزاد خواهید کرد که بسیار در خدمت روند پیشرفت بازی طراحی شده‌اند و سیستم پیشروی در بازی نیز برمبنای آن‌هاست؛ بدین صورت که با پیشروی در بازی به عنوان مثال موشک آزاد کرده که با استفاده از سیستم انرژی محدود، شلیک شده و می‌تواند بعضی از دیوار‌ها را بشکند یا به دشمنان اسیب برساند. تنوع نیز به خوبی رعایت شده و تا آخر بازی قابلیت های جدید خواهید یافت.

 

بازی تا می‌توانسته از dark soul الهام گرفته است. اولین مورد که نظر را جلب می‌کند استفاده از کمپ‌هاییست که مانند bonefire عمل می کنند و تعداد آن‌ها نیز بسیار کم است. با مردن سالت‌های جمع اوری شده در محل مرگ می‌ماند و شما به اخرین کمپ باز می‌گردید. شما مانند سری souls می‌توانید در کمپ‌ها به ارتقای داندارا در زمینه‌هایی مانند ارتقای مقدار سلامتی و انرژی بپردازید؛ همچنین سیستم پر کردن جان و انرژی نیز مانند dark souls و استفاده از فلاسک‌هایش می باشد و با گشتن در محیط بازی نیز می‌توانید وسایلی پیدا کنید که شامل اسکیل جدید، دسته‌ای سالت و یا حتی صندوق‌های گنج می‌شوند. اما بزرگترین میراث سری souls در این بازی سختی بسیار زیاد آن می‌باشد و اگر بخواهم در یک جمله ساده بگویم این بازی یکی از سخت‌ترین بازی‌هایی بود تا الان تجربه کرده‌ام. به عنوان مثال در قسمت‌‌هایی از بازی مجورید تا مسافت زیادی را بدون خوردن حتی یک ضربه طی کنید و در ادامه باید گفت تعداد دشمنان نیز زیاد است که هر کدام در جهتی مختلف تیراندازی می‌کنند. علاوه براین، داشتن زمان آماده سازی تیرهای اصلی و محدود بودن انرژی برای سایر تیرها نیز بر سختی بازی می‌افزاید. اگر بخواهم دقیق‌تر در اینباره صحبت کنم، باید بگویم که بازی در شروع ماجرا بسیار راحت بوده اما با پیشروی در آن رفته رفته چالش برانگیز تر می‌شود و این ریتم تقریباً در تمام طول بازی وجود دارد که با توجه به طولانی بودن اثر (حدوداً برای من ۲۰ ساعت طول کشید تا تمام آنرا ۱۰۰٪ کنم) باعث می‌شود تا در اواخر بازی با یک اثر شدیداً دشوار روبرو شویم. در بسیاری از مراحل این سختی منصفانه است، اما گاهی اوقات نیز می توان ناجوان‌مردانگی را در بازی شاهد بود.

 

این سختی در دنیای موازی که توسط محتوای اضافه به بازی آمده، نیز به شدت دردناک است و سخت‌ترین بخش بازی حساب می‌شود؛ به طوری که بازی در شروع این دنیا به شما اخطار می‌دهد که برای افراد شدیداً حرفه‌ای ساخته شده و فقط بهترین‌ها می‌توانند آن را تمام کنند. طراحی این دنیای موازی نیز دقیقاً کل نقشه بازی را شامل می‌شود و همانند سریال stranger things محیط ها پر از تاریکی و زالو و… هستند. البته سازندگان برای بهبود سختی بازی در تنظیمات ۲ مورد را لحاظ کرده‌اند که مورد اول افزایش تعداد کمپ‌هاست و مورد بعدی قابلیت تقلب است که خود شامل دو مورد انرژی بی‌نهایت و بازگشتن به همان قسمت از نقشه بعد از مردن می‌باشد. می‌توانم بگویم که اگر با روشن کردن این موارد بازی برایتان لذت بخش‌تر می‌شود، حتماً از ان استفاده کنید زیرا در نهایت لذتی که از بازی می‌بریم مهم است.

 

در بازی غول‌هایی نیز وجود دارند که هر کدام طراحی فوق‌العاده داشته اما تعداد آن‌ها در بازی بسیار کم است. با اینکه در محتوای اضافه یک غول اصلی و یک غول فرعی وجود دارد باز هم تعداد غول‌ها چنگی به دل نمی‌زد. اما در زمینه موسیقی بازی بسیار خوب عمل کرده و تعداد زیادی موسیقی را شامل شده است. در مبارزات با غول‌ها، آهنگی تند و مخصوص پخش شده و در جاهای خلوت، از موسیقی آرام استفاده شده است. در این موارد بیشتر موسیقی‌ها جوی غمناک دارند و گاهی موسیقی‌های بازی حس ترس را نیز به شما القا می‌کنند.

بازبینی تصویری:

 

نقشه‌ی دنیای بازی

 

نقشه‌ی دنیای موازی بازی

 

نمونه‌ای از طراحی فوق‌العاده بازی

 

در بازی با شخصیت های گوناگون هم صحبت می‌شوید

 

قابلیت تقلب

نکات مثبت:

سیستم حرکتی متفاوت

محتوای بسیار زیاد نسبت به قیمت

گرافیک هنری عالی

روند سخت شدن بازی پیوسته است

محتوای اضافه‌ی با کیفیت و رایگان

سیستم مبارزات بازی

نکات منفی:

بعضی وقت‌ها بازی خیلی سخت می‌شود

کمبود غول‌ها نسبت به زمان کلی اثر

سخن آخر: اگر از علاقه‌مندان به سبک مترویدوانیا و پلتفرمر هستید حتماً به سراغ این اثر بروید. این بازی کاملاً ارزش خرید داشته و محتوای بسیاری نسبت به قیمت خود دارد البته سختی بازی هم در نظر بگیرید. بازی می‌تواند بسیار سخت و طاقت‌فرسا شود اما این سختی را با قابلیت تقلب می‌توان کم کرد. طراحی هنری نیز چشم نواز بوده و لحظات خوبی را برای شما فراهم خواهد کرد. می‌توان این بازی را یکی از آثار سخت دانست که به صورت پیشفرض، برای گیمر‌های بسیار حرفه ای طراحی شده اما باز هم می‌گویم این سختی قابل کاهش است که شاید بزرگترین فرق بازی با سری souls باشد.

Verdict

If you are a fan of Metroidvania and Platformer games, we highly recommend this title. The game offers great content for its low price, and is well worth the purchase. Of course, the game is somewhat difficult. It can get a bit challenging and tiresome, but there are cheats in the game that can reduce some of the difficulty. The art direction is also pleasing and makes your playthrough, an enjoyable one. One could consider this game to be a difficult title designed for hardcore gamers, but unlike the Souls games, the difficulty can be adjusted

Final Score: 9.5 out of 10

منبع متن: pardisgame