نقد و بررسی بازی Titan Quest: Ragnarok
"به قلم محمدجواد مجیدزاده"
این نقد براساس نسخه ارسالی سازندگان برای سایت پردیسگیم نوشته شده است.
علی رغم پتانسیل سودآوری فراوانی که در صنعت بازیهای ویدئویی وجود دارد، این صنعت همچنان یک کسب و کار است و به همین دلیل، همیشه احتمال این قضیه وجود دارد که اتفاقات آن طور که باب میل بازیکنان و مالکان است پیش نرود. یکی از نمونههای بارز شاید بتوان گفت بد شانسی در این صنعت، ورشکستگی THQ در سال ۲۰۱۲ است؛ شرکتی که شاید به اندازه Activision یا Ubisoft بزرگ نبود، اما عناوین زیادی منتشر کرد و توانست خاطرات زیبایی برای انواع بازیبازان رقم بزند. اما، جای شکرش باقی است که بازماندههای ورشکستگی THQ به باد فراموشی سپرده نشدند و تمامی امتیازات THQ به شرکتهای دیگر فروخته شدند. در نهایت، در سال ۲۰۱۴، Nordic Games با خریداری THQ و سپس تغییر نام آن به THQ Nordic در سال ۲۰۱۶، امیدهای تازه ای را در دل طرفداران عناوین این شرکت بوجود آورد که بی دلیل هم نبود؛ چراکه پس از این معامله، شاهد عرضه مجدد عناوین قدیمی و یا حتی عرضه بستههای الحاقی برای عناوین خاک خورده این شرکت بودیم.
Titan Quest: Ragnarok نام دومین بسته الحاقی بازی Titan Quest (پس از Immortal Throne) است. این بسته الحاقی که در سال ۲۰۱۷ عرضه شده است، شاید رکورددار دیرترین DLC نباشد، اما یکی از آنهاست؛ چراکه بازی اصلی Titan Quest ابتدا در سال ۲۰۰۶ عرضه شد و Immortal Throne نیز در سال ۲۰۰۷ وارد بازار گردید. سبک بازی، اکشن ماجراجویی-نقش آفرینی است و بازیکن از بالا بر روی کاراکتر خود کنترل دارد و با کلیک ماوس او را حرکت میدهد. از نمونههای مشابه این عنوان میتوان به سری Diablo و Torchlight اشاره کرد.
داستان Ragnarok بلافاصله پس از اتفاقات Immortal Throne و نجات آدمیان از Hades دنبال میشود. بازیکن ماجراجویی شما از شهر Corinth آغاز میشود. یونانیان—یا بهتر بگوییم، آدمیان—کم کم دارند به زندگی عادی خود باز میگردند و در حال جشن گرفتن و شادی کردن به خاطر پیروزی خود بر ظلم خدایان هستند. در این بین، فرستادهای از شمال به شهر میآید و از شما میخواهد تا به مردمان او نیز همانند مردم یونان کمک کنید تا از دست خدایان ظالمشان نجات یابند. و اینگونه سفر شما به شمال و سرزمینهای سفیدپوش اسکاندیناوی آغاز میشود. داستان بازی تا حدود ۷۰ درصد روند پیشرفتش، آهسته و نسبتاً کم ارتباط با اسطورهشناسی اسکاندیناوی پیش میرود. اما در بخشهای آخر، به سرعت شخصیتهای نامدار اساطیر نورس وارد داستان میشوند و روایت Ragnarok سریع به سرانجام خود میرسد. با این حال، رویکرد نسبتاً مستقلی که بازی در داستان گویی خود پیش میگیرد، در نوع خود جالب توجه است.
یکی از بزرگترین نکات مثبت این بسته الحاقی این است که شما توانایی این را دارید تا بازی را بدون بازی کردن اصل بازی و Immortal Throne و دقیقاً از ابتدای خط داستانی Ragnarok شروع کنید. البته اگر واقعا به بازی علاقمند هستید، بهتر است تا آن را از ابتدا شروع کنید، چراکه وسایلی که بدست خواهید آورد به احتمال زیاد به کارتان خواهد آمد. با زدن تیک Accomplished Hero در صفحه ساخت کاراکتر، شما با یک کاراکتر لول ۴۰ که تمامی مشخصاتش قابل شخصیسازی هستند بازی را از شهر Corinth آغاز خواهید کرد و صرفاً به تجربه Ragnarok خواهید پرداخت.
گیمپلی بازی ساده و در عین حال سرگرم کننده است: برروی دشمنان آنقدر کلیک کنید تا بمیرند. البته، میتوانید قابلیتهایی را نیز برای خود بدست آورید و با آنها نیز به جنگ دشمنان بروید. قابلیتهای بازی (Skillها) در بخشی از شخصیسازی کاراکتر شما به نام Mastery قرار دارند. بازیکن میتواند تا حداکثر دو Mastery را از بین ده Mastery موجود در بازی انتخاب کند و با خرج کردن Skill Pointهایی که از طرق مختلف (از جمله بالا بردن سطح کاراکتر یا انجام مأموریتها) بدست میآورد، سطح Mastery خود را بالا ببرد. هر سطح از Mastery علاوه بر اینکه قابلیتهای جدیدی از آن را برای شما باز میکند، Stat کاراکتر شما را نیز بهبود میبخشد. به طور کلی، کاراکتر شما سه Stat اصلی Strength، Dexterity و Intelligence (به جز انرژی و جان) دارد و به عنوان مثال، به ازای خرج هر Skill Point در Masteryای از بازی به نام Defense، جان، Strength و Dexterity شما نیز بالا میرود. Stat کاراکتر شما علاوه بر تاثیری که بر روی میزان خطرناکی تان دارد، به شما اجازه خواهد داد تا از تجهیزات بهتری هم استفاده کنید. علاوه بر قابلیتهای Active (یا بهتر بگوییم، آنهایی که باید به صورت فعال استفاده کنید)، Masteryهای بازی شامل قابلیتهای Passive و حتی Upgradeهایی برای قابلیتهای Activeشما نیز میشود. در نهایت، با بدست آوردن این قابلیتها، میتوانید آنها را بر روی Skill Bar خود بگذارید و در هنگام نبرد از آنها با فشردن دکمهشان، استفاده کنید.
بخش زیادی از زمانی که شما در بازی میگذرانید، صرف گشت و گذار در مناطق وسیع بازی خواهد شد—و البته نبرد با دشمنان. محیطهای بازی از تنوع خوبی برخوردار هستند، با این حال طراحی مسیرهای بازی میتوانست بهتر باشد؛ چراکه برخی جاها بدون دلیلی قابل قبول، مسیرهای پر پیچ و خمی در مقابل بازیکن قرار داده میشود. دشمنان بازی از هوش مصنوعی خوبی برخوردار هستند و هرچه بیشتر در بازی پیش بروید، حتی اگر Mastery خود را به بالاترین حد رسانده باشید و لباس و اسلحه خوب هم داشته باشید، میتوانند به راحتی شما را از پای دربیاورند. البته، ناگفته نماند که عمده دشمنان بازی را میتوان Kite کرد—یعنی میتوانید با دویدن و دور شدن از آنها و یا خارج شدن از مسیر پرتابه سلاحشان، از صدمه آنها در امان بمانید. تنوع دشمنان بازی، بسیار زیاد است و هر کدام رفتار و ویژگیهای خاص خودشان را دارند. علاوه بر دشمنان معمولی، بازی شامل Boss Fightهای متعدد نیز میشود،اگرچه به نظر میرسد از پا در آوردن دشمنان معمولی بازی سختتر از شکست یک Boss باشد.
علاوه بر Skillها و Masteryهای مختلف، سلاحها، زرهها و Accessoryهای زیادی نیز در دنیای بازی وجود دارند که میتوانید از آنها استفاده کنید. رابط کاربری بازی در این زمینه بسیار خوب عمل میکند و شما میتوانید تمامی اطلاعات مورد نیاز در مورد یک آیتم را پیش از برداشتنش از روی زمین، بدست آورید. با این حال، با روشن نبودن Loot Filter، نبرد در مناطقی که پر از آیتمهای مختلف است میتواند سخت باشد؛ چراکه جایی برای کلیک کردن بر روی دشمنان نیست و ناگفته نماند که بسیاری از آنها خیلی سریع حرکت میکنند. علاوه بر Loot کردن دشمنان، بسیاری از وسایل را میتوانید از Vendorهای بازی نیز خریداری کنید. بدست آوردن پول در بازی بسیار راحت است، اما آیتمها نیز نسبتا به همان اندازه گران هستند. با این حال، آیتمهایی که در این فروشگاها وجود دارند، معمولاً ضعیفتر از آنهایی هستند که میتوانید خودتان با کشتن دشمنان بدست آورید. آیتمهای شما نیز به وسیله Relicها و Charmهای بسیاری که در دنیای بازی پراکنده هستند، قابلیت شخصیسازی و بهبود دارند.
NPCهای زیاد و به همان نسبت، مأموریتهای جانبی زیادی نیز در بازی گنجانده شدهاند. اما نکته بسیار مثبتی که در این میان وجود دارد این است که مسیر انجام این ماموریتها بیشتر اوقات با مسیر داستان اصلی بازی یکی است و نیازی نیست تا خیلی از مسیر خارج شوید تا به انجام ماموریتهای فرعی بپردازید. البته، بازی به طور واضح به شما مسیر هدفتان را ارائه نمیدهد و در واقع تنها با جست و جو میتوانید به جایی که میخواهید برسید. NPCهای بازی به خوبی با شما ارتباط برقرار میکنند و صداپیشگی آنها به خوبی انجام شده است. با اینکه انیمیشنهای آنها محدود به حرکت سر و دستهایشان است، اما لحن ادای دیالوگها بسیار خوب است و به زیبایی احساس آنها را منتقل میکند. با این حال، این حرف را در مورد دشمنان بازی نمیتوان زد، چراکه عمده صدایی که از آنها میشنوید، فریادهایی نامفهوم یا خندههایی بی معنی است. همچنین غیر از ۳ تا از Bossهای بازی، بقیه عملاً صامت هستند. موسیقی بازی در حین جست و جوهای بازیکن زیبا و دلنواز هستند؛ اگرچه، ممکن است پس از گذراندن مدت زمان زیاد در یک منطقه، برایتان تکراری شود.
در مورد گرافیک و جنبههای بصری بازی نمیتوان خیلی سخت گیری کرد؛ چراکه این بازی در اصل برای ۱۴ سال پیش است و موتور گرافیکیاش نیز برای همان زمان؛ با این حال، این گفته به این معنی نیست که بازی از طراحی نامناسب برخوردار است. محیطهای بازی که بسیار متنوع هم هستند، از طراحی بسیار خوبی برخوردارند و گشت و گذار در آنها لذت بخش است. با این حال، بهینه سازی بازی خوب نیست و موارد متعددی پیش میآید که بازی دچار افت فریم شود. همچنین، باگهایی نیز در مسیرهای بازی (مثلا فرو رفتن در زمین) و همچنین مسیر یابی دشمنان وجود دارد که میتوانند آزار دهنده باشند. اما به صورت کلی، مشکلاتی که بازی را به صورت جدی غیر قابل بازی کند، از نظر فنی در بازی دیده نمیشود.
بازبینی تصویری:
نمایی از نقشه بازی در Asgard و Journal بازیکن که مأموریتها در آن نمایش داده میشوند.
انواع Masteryهای موجود در بازی
Hall of Valhalla
تنوع دشمنان بازی بسیار زیاد است و هرکدام چالشی پیش روی شما خواهند گذاشت.
Odin، Heimdall و شما بر روی پل رنگین کمان، در حال دفاع از آزگارد در مقابل تهاجم غولها و شروع Ragnarok
نکات مثبت:
شخصیسازی فوقالعاده گسترده
گیمپلی روان، ساده و در عین حال سرگرم کننده
طراحی زیبای محیطها و تنوع بالای دشمنان
طراحی مراحل بازی به خوبی انجام شده اند
صداپیشگی جالب NPCها
نکات منفی:
بهینه سازی نامناسب
باگهای متعدد
روند داستان بازی از یک ریتم خاص برخوردار نیست و به طور کلی، جذابیت زیادی ندارد
Boss Fightهای بازی میتوانست بهتر باشد
سخن آخر: شاید برای خیلی از افراد، تجربه دوباره بازیهای قدیمی،خیلی لذت بخشتر از عناوین امروزی باشد. حال تصورش را بکنید که برای بازی که عرضه اولیهاش به بیشتر از ۱۰ سال پیش بر میگردد، DLCای عرضه شود و همان حال و هوا را مجددا با داستانی جدید برای شما به ارمغان بیاورد. Ragnarok همان خواب خوش است که به حقیقت پیوسته. اگرچه، از سازندگان انتظار میرفت تا حداقل پس از این مدت طولانی، بازیای Stableتر و بهینهتر منتشر کنند و همچنین، داستان پردازی بهتری از خود ارائه دهند؛ اما به صورت کلی، Titan Quest: Ragnarok بسته الحاقی بدی نیست و میتواند تا پایان داستانش و حتی برای چندین بار، شما را سرگرم کند.
Verdict
Playing old school games can be a lot more satisfying than playing modern games, for many people. Now, imagine that one of those games that goes more than 10 years back, gets a new DLC and recreate those nostalgic feelings all over again. Ragnarok is a dream come true. Of course, it would’ve been better if the developers released a more stable game with a better plot after this long time; but all in all, Titan Quest: Ragnarok is not a bad DLC and can definitely entertain you until its end, or even several times
Final Score: 7.5 out of 10
منبع متن: pardisgame