در دو دهه‌ی گذشته بازی‌های تیراندازی اول شخص معرکه‌ای برای کامپیوترهای شخصی ساخته شده‌اند. بدون شک این بازی‌ها یکی از دلایل پیشرفت و محبوبیت پلتفرم کامپیوترهای شخصی هستند. این بازی‌های به ما اجازه می‌دهند که از اعماق جهنم در بازی دووم به سمت و سوی سیاره‌های دوردست در بازی تایتان‌فال سفر کنیم. برخی از این بازی‌ها مانند هاف‌لایف ۲ ما را به گونه‌ای در روایت معرکه و خاص خود غرق می‌کنند که فراموش کنیم در دنیاهایی مجازی هستیم.

کامپیوترهای شخصی از همان اوایل کار خود بستر شماره‌ی یک بازی‌های تیراندازی اول شخص بودند. از ولفنشتاین سه‌بعدی گرفته تا نسخه‌های اولیه‌ی بازی دووم، همگی کاری کردند که بازی‌کنان به جای پریدن از روی سکوها یا نقش‌آفرینی به عنوان ماموران پادشاه، اسلحه به دست بگیرند و به جنگ نیروهای شیطانی بروند.

بازی‌های تیراندازی اول‌شخص برخلاف ظاهر ساده‌شان که ممکن است فقط و فقط در هدف‌گیری و شلیک خلاصه شود، از بزرگ‌ترین، عمیق‌ترین و مهارت‌محورترین سبک‌های بازی‌های ویدیویی هستند. برای موفقیت در این بازی‌ها عوامل بسیار بیش‌تر و متنوع‌تری از صرفا قرار دادن نشان‌گر اسلحه رو دشمن و کلیک کردن دخیل هستند. بازی‌های تیراندازی اول‌شخص بازی‌کنان را مجبور می‌کنند تا محیط را بررسی کنند، به‌سرعت در میدان نبرد جابه‌جا شوند، دشمنان را شناسایی و اولویت‌بندی کنند، مراقب مهمات خود باشند، در صورت داشتن هم‌تیمی استراتژی بچینند و اگر خوش‌شانس باشند و همه‌ی این‌ها را به درستی انجام دهند، در نهایت نشان‌گر اسلحه را روی دشمن بگذارند و شلیک کنند.

تجربه‌ی بازی‌های تیراندازی اول‌شخص روی کنسول‌ها خیلی راحت‌تر شده. به لطف کنترلرهای دقیق امروزی و بهینه‌سازی‌های نرم‌افزاری مختلف برای هدف‌گیری، بازی‌کنان می‌توانند روی کنسول‌ها هم این بازی‌ها را تجربه کنند و حتی دست به حرکات مهارتی هم بزنند. با تمام این تفاسیر هنوز هم کامپیوترهای شخصی مکان اصلی تجربه‌ی این بازی‌ها هستند.

موس‌های کامپیوترها آزادی بسیار بیش‌تری به بازی‌کنان می‌دهند و محدودیت مهارتی آن‌ها برای انجام حرکات حرفه‌ای، معقولانه‌تر از کنسول‌ها است. البته داشتن موس تنها مزیت تجربه‌ی بازی‌های اول‌شخص روی کامپیوترهای شخصی نیست. در مورد بازی‌هایی صحبت می‌کنیم که دنیای آن‌ها از زاویه‌ی دید یک فرد دنبال می‌شود، حرکات دوربین بسیار زیاد و شدید هستند. در چنین شرایطی داشتن دسترسی به نرخ فریم‌های بالاتر مانند ۶۰ و حتی ۱۲۰ می‌تواند کمک بزرگی برای بازی‌کنان باشد. البته کنسول‌های نسل نهم بسیاری از بازی‌ها را با نرخ فریم ۶۰ اجرا می‌کند اما کامپیوترهای شخصی هنوز هم پرچم‌دار اجرای بازی‌ها با نرخ فریم‌های بالا هستند.

مجموعه‌ی بسیار عظیم و نفیسی از بازی‌های تیراندازی اول‌شخص روی کامپیوترهای شخصی پیدا می‌شود که تهیه کردن لیست بهترین‌های آن‌ها به هیچ‌وجه راحت نیست. در ادامه لیستی از بهترین بازی‌های کامپیوتری تیراندازی اول‌شخص را برای برای شما آماده کرده‌ایم. با وجود این که برخی از بازی‌های این لیست قدیمی هستند و ممکن است به ظاهر در مقابل بازی‌های پرزرق و برق امروزی چندان جذاب به نظر نیایند اما حقیقتا این بازی‌ها المان‌های به‌خصوصی در خود دارند که زمان و مکان نمی‌شناسند. این که برخی از بازی‌های قدیمی این سبک هنوز هم می‌توانند حسابی سرگرم‌کننده باشند نشان‌دهنده‌ی خوش‌ساخت بودن و ارزش بسیار بالای آن‌ها است. بازی‌هایی که در این لیست حاضر هستند بر اساس ترتیب خاصی چیده نشده‌اند.

آنریل تورنمنت (Unreal Tournament)

Unreal Tournament

اکثر گیمرهای نسل جدید شرکت اپیک گیمز را صرفا با بازی فورتنایت می‌شناسند. با وجود این که بازی فورتنایت یکی از شناسه‌های دهه‌ی گذشته‌ی بازی‌های ویدیویی در تاریخ به شمار می‌آید، سابقه‌ی شرکت اپیک گیمز بسیار مهم‌تر و عظیم‌تر از ساخت یک بازی محبوب است. ساخته شدن بازی آنریل تورنمنت چیزی بود که برای شرکت اپیک گیمز اسم و رسمی به‌پا کرد. در سال ۱۹۹۹ که هنوز هم بازی‌های شرکت «اید سافت‌ویر» (id Software) بازار بازی‌های تیراندازی اول‌شخص را قبضه کرده بودند پدیده‌ای به نام آنریل تورنمنت پا به عرصه‌ی وجود گذاشت. این بازی شباهت بسیار زیادی به بازی بازی Quake Arena داشت؛ البته با مسائل حاشیه‌ای کم‌تر.

در این بازی اسلحه‌های مختلفی وجود دارد که هر کدام از آن‌ها به درد موقعیت‌هایی خاص و حتی سبک‌بازی‌های مختلف می‌خورند. از اسلحه‌ی سمی گرفته تا اسلحه‌ای که تیغه شلیک می‌کند. هر کدام از این اسلحه‌ها حالت‌های استفاده‌ی ثانویه نیز دارند. علاوه بر اسلحه‌ها، نقشه‌های بازی آنریل تورنمنت هم عالی هستند. این نقشه‌ها توسط مهندسان دیوانه طراحی شده‌اند و همگی بستری عالی برای خلق لحظات ناب و سرگرم‌کننده هستند. میراث بازی آنریل تورنمنت هم نباید فراموش شود. مانند اکثر بازی‌های کامپیوتری آن دوره، بازی آنریل تورنمنت هم بسیار انعطاف‌پذیر است و به لطف طرفدارانی که اهل دستکاری بازی هستند حسابی بزرگ شد. فعالیت‌های کاربران برای تولید محتوای جدید به قدری رونق پیدا کرد که شرکت اپیک گیمز در امتداد ساخته شدن بازی آنریل تورنمنت، موتور این بازی را با نام «آنریل انجین» منتشر کرد. موتوری که طی بیست سال حسابی بزرگ شده و یکی از بزرگ‌ترین موتورهای بازی‌سازی حال حاضر است.

داسک (Dusk)

Dusk

این روزها بازی‌های زیادی در تقلید از بازی‌های اول‌شخص قدیمی ساخته می‌شوند. با وجود این که بازی داسک در نگاه اول یکی دیگر از این بازی‌ها است اما میان این بازی و دیگر بازی‌های نوستالژی تفاوت‌های مهمی وجود دارد. اکثر بازی‌های این مدلی تلاش می‌کنند تا صرفا حس و حال اجداد خود را شبیه‌سازی کنند و با وجود این که به خودی خود آثار سرگرم‌کننده‌ای هستند، به چیزی فراتر از ایجاد یک حس و حال قدیمی نمی‌رسند. بازی داسک فراتر از این اهداف است و چیزی بهتر از تکرار یک حس و حال قدیمی را ارایه می‌دهد.

همانند عظیم‌ترین نام‌هایی دنیای بازی‌های تیراندازی اول شخص از جمله هاف‌لایف و دووم، بازی داسک پر از مراحل معرکه و به یاد ماندنی است. طراحی مراحل این بازی چیزی کم‌تر از خارق‌العاده نیست. تیراندازی این بازی هم دقیقا همان‌طور که از یک اثر عالی انتظار می‌رود دقیق و لذت‌بخش است و شلیک با اسلحه‌ها حس قدرت می‌دهد؛ این حس وقتی بهتر می‌شود که بازی دامنه‌ی وسیعی از دشمن‌های قدرتمند و سریع خود را در مقابل بازی‌کن قرار می‌دهد.

در کنار تمام این‌ها، سرعت حرکت بازی‌کن در این بازی باعث می‌شود وقتی که شخصیت بازی را کنترل می‌کنید نیش‌تان تا بناگوش باز شود. این ویژگی‌ها کاری می‌کنند تا بازی داسک بهترین بازی دهه‌ی نود میلادی باشد که در این دهه منتشر نشده. این بازی کوچک مستقل حسابی ترکانده و کاری کرده که همه بفهمند چرا شوترهای کلاسیک هنوز هم عالی هستند. تا فراموش نکرده‌ایم بگوییم که موسیقی متال و رگباری این بازی به قدری خوب است که حتی می‌توانید بیرون از بازی به آن گوش دهید. وقتی آهنگ‌های پرشور این بازی به خودی خود فشار خون را بالا می‌برند، باید خودتان حساب کنید که حین بازی کردن می‌توانند چکار کنند.

فرار از تارکو (Escape from Tarkov)

Escape from Tarkov

تعداد بی‌شماری از بازی‌های تیراندازی اول‌شخص وجود دارند که واقع‌گرایی خود را جار می‌زنند اما هیچ‌کدام از آن‌ها به گرد پای وسواس توسعه‌دهندگان بازی «فرار از تارکو» در ساخت اسلحه‌ها، افزونه‌ی اسلحه‌ها و موضوعات مربوط به تیراندازی نمی‌رسند. نه‌تنها در این بازی ۶۰ اسلحه وجود دارد که این عدد روز‌به‌روز بزرگ‌تر هم می‌شود، بلکه تمام این اسلحه‌ها را می‌توان به هر شکل دلخواه تغییر داد و تمام ویژگی‌های آن‌ها را تا حدی شخصی‌سازی کرد که نتوان تشخیص دادن اسلحه‌ی اصلی و شخصی‌سازی شده یکی هستند. در این بازی می‌توان از لوله، خشاب، دوربین، چراغ‌قوه و دسته‌های اضافه گرفته تا روپوش لوله، قنداق، گلنگدن، سرلوله و پیستون گاز را تغییر داد. شدت شخصی‌سازی اسلحه‌ها در این بازی به شکلی است که امکان ندارد دو اسلحه‌ی دقیقا مشابه را در دنیای بازی پیدا کنید.

این سطح از شخصی‌سازی ممکن است باعث شود که بازی‌کنان تازه‌وارد یا کسانی که علم زیادی در مورد اسلحه‌ها ندارند نتوانند این بازی را به‌راحتی شروع کنند. در چنین شرایطی بازی‌کن بعد از پرداخت هزینه‌های مختلف و پر کردن کوله‌پشتی خود از افزونه‌های اسلحه‌ها کم‌کم ارتباط میان اسلحه‌ها و بخش‌های‌شان را درک می‌کند. این درک و فهم تا جایی بالا می‌رود که بازی‌کن استاد اسلحه‌های خود می‌شود و به مرور زمان با آن‌ها اتصال احساسی برقرار می‌کند! قسمت آخر این ماجرا در بازی فرار از تارکو خیلی مهم است. در صورتی که در این بازی به شما حمله شود و دشمنان موفق شوند شخصیت بازی شما را بکشند، آن‌ها می‌توانند اموال شما را غارت کنند و به این ترتیب اسلحه‌هایی که مدت‌ها برای‌شان وقت گذاشته بودید را برای همیشه از دست می‌دهید.

قوانین بی‌رحمانه‌ی بازی فرار از تارکو می‌توانند کاری کنند که این بازی برای بازی‌کنان تازه‌وارد ترسناک به نظر بیاید. با وجود این که در این بازی اسلحه‌های بازی‌کنان به‌راحتی از دست می‌روند اما از سمت دیگر، به دست آوردن اسلحه‌ها نیز چندان سخت نیست. در این بازی می‌توان با داشتن اسلحه‌ای متوسط سراغ دیگر بازی‌کنان رفت و بعد از غارت کردن آن‌ها، صاحب اسلحه‌ها و تجهیزات سطح بالا شد. علاوه بر امکان برداشتن اسلحه‌های دیگر بازی‌کنان بعد از شکست دادن آن‌ها، این بازی یک سیستم مبادله هم دارد که همه‌چیز آن توسط بازی‌کنان مشخص می‌شود. یعنی ممکن است حین بازی کردن یک آیتم به‌ظاهر بی‌ارزش را پیدا کنید که بازی‌کن دیگری حاضر باشد اسلحه‌ای سطح بالا را با آن معاوضه کند.

یکی دیگر از تفاوت‌های بازی فرار از تارکو در مقابل دیگر بازی‌های این لیست، وجود داشتن دشمن‌های واقعی و کامپیوتری است. در نقشه‌ی بازی هم می‌توانید با بازی‌کن‌های دیگر رو‌به‌رو شوید و به جنگ آن‌ها بروید، هم این که در مکان‌های مهم نقشه‌ی بازی با جوخه‌ای از سرباز‌هایی که توسط هوش‌مصنوعی کنترل می‌شوند بجنگید. هر نبرد این بازی در نقشه‌ای عظیم رخ می‌دهد. بازی‌کنان واقعی در حاشیه‌ی نقشه و بازی‌کنان کامپیوتری در مکان‌های کلیدی نقشه‌ی بازی (که معمولا منبع تجهیزات سطح بالا در بازی هستند) وارد دنیای بازی می‌شوند. در هر دست از این بازی تا چهل دقیقه وقت دارید که حمله کنید، تجهیزات را بر دارید و غنایم خود را به مکان‌های خروجی برسانید. در صورتی که حین بازی بمیرید تجهیزاتی که قبل از مرگ به نقاط بازگشتی رسیده‌اند برای شما باقی می‌مانند و اسلحه‌هایی که همراه خود داشتید از دست می‌روند. نکته‌ی مهم این است که حین فرار کردن از تارکو خروجی‌ها در نقطه‌ی مقابل جایی که بازی‌کن وارد بازی می‌شود قرار دارند و بازی‌کنان حین رسیدن به نقاط خروجی حتما با رقیب‌های خود برخورد می‌کنند.

تایتان‌فال 2 (Titanfall 2)

Titanfall 2

شرکت الکترونیک آرتز (EA) قسمت دوم بازی تایتان فال را بر پایه‌ی همان قسمت اول ساخت و همه‌چیز را از هر نظر گسترش داد؛ طوری که بازی تایتان‌فال ۲ به یکی از بهترین بازی‌های سال ۲۰۱۶ تبدیل شد. هیچ‌چیزی شبیه به ترکیب مبارزات روبات‌های عظیم و خلبان‌های سریع آن‌ها را به‌گونه‌ای که در بازی تایتان‌فال ۲ پیاده‌سازی شده، در هیچ‌کجا پیدا کنید. حتی بخش تک‌نفره‌ی این بازی هم عالی است و علاوه بر این که بازی‌کنان را به‌خوبی با مکانیک‌های اصلی آشنا می‌کند، روایت جمع‌وجور و سرگرم‌کننده‌ای دارد.

تیم توسعه‌دهنده‌ی بازی تایتان‌فال ۲ در ساخت بخش تک‌نفره‌ی این بازی اصلا سراغ ساخت صحنه‌های حماسی و پر از انفجار نرفته‌اند و کاملا به مکانیک‌های گیم‌پلی کم‌نظیر این بازی اتکا کرده‌اند. با توجه به این که گیم‌پلی این بازی هیجان بسیار بالایی دارد، ساختن یک بخش تک‌نفره که صرفا روی نقطه‌ی قوت بازی تمرکز می‌کند اصلا عجیب نیست. در این بازی صرفا کافی است تا با راه رفتن روی دیوارها دشمنان را تعقیب کنید یا صدای شلیک شات‌گان قدرتمند را بشنوید تا متوجه شوید گیم‌پلی سرگرم‌کننده می‌تواند به‌تنهایی یک بازی را حسابی سرگرم‌کننده کند.

استودیوی «ریسپاون» (Respawn) به بهبود بخش تک‌نفره‌ی بازی تایتان‌فال ۲ بسنده نکرده و یک بخش همکاری هم در بازی قرار داده. این بخش همکاری در کنار بخش چندنفره‌ی اصلی باعث می‌شود که بازی تایتان‌فال ۲ را یکی از بهترین بازی‌های تیراندازی اول‌شخص اعلام کنیم. کلاس‌های متنوعی در این بازی وجود دارند و به دنبال آن‌ها می‌توان در نبردهای بازی با سبک مبارزه‌های مختلفی جنگید. بازی تایتان‌فال ۲ با این ویژگی‌های خود به بازی‌های رباتی جان تازه‌ای می‌دهد.

با وجود این که هنوز هیچ حرفی از بازی تایتان‌فال ۳ زده نشده، بازی ایپکس لجندز را داریم که دنباله‌ی معنوی تایتان‌فال ۲ به شمار می‌رود، در دنیای تایتان‌فال جریان دارد و یکی از بهترین بازی‌های بتل رویال موجود است. البته در این بازی خبری از ربات‌های عظیم‌الجثه یا راه رفتن روی دیوار نیست اما همان گیم‌پلی تیراندازی معرکه‌ای که در بازی تایتان‌فال وجود دارد، به‌نحو احسن پیاده‌سازی شده.

ولفنشتاین (Wolfenstein 2: The New Colossus)

Wolfenstein 2: The New Colossus

بازی ولفنشتاین: نظام نوین یکی از مهم‌ترین بازی‌های تیراندازی اول‌شخص دهه‌ی گذشته به شمار می‌رود. در شرایطی که بازی‌های تیراندازی اول‌شخص صرفا از بازی‌های کال آو دیوتی پیروی می‌کردند، ولفنشتاین از گور برخاست تا نشان دهد بازی‌های اول‌شخص کلاسیک هنوز هم حرفی برای گفتن دارند. این بازی ثابت کرد بازی‌های این سبک برای موفقیت نیازی ندارند که حتما نظامی باشند و همه‌جای آن‌ها را رنگ‌های خسته‌کننده گرفته باشد. به دنبال موفقیت بازی ولفنشتاین: نظام نوین، بازی‌های تیراندازی اول‌شخص تنوع بیش‌تری به خود گرفتند و آثار با ارزش مختلفی از این سبک عرضه شدند. دنباله‌ی خود بازی ولفنشتاین: نظام نوین هم یکی از این بازی‌ها است.

بازی «ولفنشتاین ۲: کلوسوس جدید» دنباله‌ای شگفت‌انگیز برای یک بازنگری (ریبوت) عالی است. حتی با وجود این که تمام بخش‌های این بازی در بهترین شرایط ممکن نیستند هم می‌توان از تجربه‌ی قسمت دوم بازی ولفنشتاین لذتی بی‌حد و حصر برد. توسعه‌دهندگان این بازی دوباره نشان دادند که می‌توان در کنار روایت داستانی درگیرکننده، گیم‌پلی لذت بخشی را ارایه داد.

ماجرای این بازی دقیقا بعد از پایان قسمت قبلی شروع می‌شود. بلاسکویچ بعد از شکست دادن نازی‌ها در بیمارستان بستری شده و مجبور است یک‌بار دیگر هم سراغ ارتش آلمانی برود. در دنیای این بازی نازی‌ها در جنگ جهانی دوم پیروز شده‌اند و تمام دنیا را تصاحب کرده‌اند. تمام این ماجراها بهانه‌ای هستند تا گیم‌پلی سریع و معرکه‌ی بازی ولفنشتاین را داشته باشیم.

دووم (DOOM / DOOM Eternal)

DOOM / DOOM Eternal

از بازی‌هایی که به دنبال ولفنشتاین: نظام نوین آمدند صحبت می‌کردیم؛ دو بازی اخیر دووم سلطان این بازی‌ها هستند. دووم‌های جدید شگفت‌انگیزند. اگر با دقت به این بازی‌ها نگاه کنید می‌توانید لابه‌لای گرافیک امروزی و تکه‌تکه کردن هیولاها، روح بازی اصلی که در سال ۱۹۹۳ منتشر شده بود را به خوبی ببینید. بازی‌های جدید دووم طراحی مرحله‌ی بی‌نظیری دارند که از این نظر آن‌ها را به بهترین بازی‌های کل این سری تبدیل می‌کند و باعث می‌شوند مبارزه با هیولاها حسابی دلپذیر باشد.

دووم‌های جدید صرفا همان بازی‌های قدیمی با رنگ و لعابی تازه نیستند. این بازی‌ها در حالی که اصل و نسب خود را کنار نگذاشته‌اند اصلا از داشتن ویژگی‌های امروزی مانند ارتقای شخصیت و ماموریت‌های جانبی خجالت نمی‌کشند. با وجود این که سرعت حرکت بازی‌کن در بازی‌های دووم جدید در حد بازی‌های کلاسیک این سری نیست اما وقتی سرعت حرکت دووم اسلیر را با دیگر بازی‌های تیراندازی اول‌شخص مقایسه می‌کنیم تفاوت عظیمی وجود دارد. البته در این دو بازی و مخصوصا دووم اترنال، شخصیت دووم اسلیر در هر سه‌بعد حرکت می‌کند. در این بازی‌ها علاوه بر این که روی زمین جا‌به‌جا می‌شوید، توان حرکت عمودی نیز دارد و می‌توانید مبارزات هوایی پرهیجانی داشته باشید.

در کنار سرعت بالای حرکت و کنترل شخصیت عالی، سیستم Glory kill کاری می‌کند که جریان مبارزات بازی عالی‌تر هم بشود. این سیستم به گونه‌ای است که اگر سلامتی دشمنان تا حد مشخصی پایین بیاید می‌توان با یک دکمه کار آن‌ها را ساخت و بعد از دیدن یک انیمیشن دیوانه‌وار، مقداری خون دریافت کرد. این مکانیک به ظاهر ساده باعث می‌شود که هرچقدر خون کم‌تری داشته باشیم مجبور شویم مهاجمانه‌تر بازی کنیم و همیشه در حال حرکت باشیم. البته علاوه بر این مکانیک‌ها، دووم اسلیر تا دندان مسلح است و هیچ‌چیزی جلودار او برای دفاع از کهکشان در مقابل شیاطین جهنمی نیست. موسیقی بی‌نظیر میک گوردون را هم در کنار این پکیج بگذارید تا بازی دووم اترنال به بهشت طرفداران بازی‌های اول‌شخص تبدیل شود.

بازی‌های دووم (ساخته‌ی ۲۰۱۶) و دووم اترنال هر دو بازی‌های معرکه‌ای هستند و انتخاب کردن یک بازی از میان آن‌ها به قدری سخت بود که تصمیم گرفتیم هر دو بازی را پیشنهاد دهیم. در برخی بازی‌های دنباله‌دار، بازی جدیدتر دقیقا از همان صحنه‌ای که بازی قبلی تمام شد بود شروع می‌شود. این موضوع از دیدگاه گیم‌پلی برای بازی دووم اترنال صدق می‌کند. یعنی وقتی بازی دووم اترنال را شروع می‌کنید اکثر مکانیک‌ها و قدرت‌های بازی قبلی را دارید و هرچقدر در بازی پیش می‌روید قابلیت‌ها و قدرت‌هایی که کاملا جدید هستند را آزاد می‌کنید؛ طوری که انگار تجربه‌ی بازی دووم اترنال ادامه‌ی قسمت قبلی است. البته دووم اسلیر تنها کسی که نیست در بازی دووم اترنال قوی‌تر شده و در ادامه‌ی بازی قبلی، دشمنان هم قوی‌تر شده‌اند. اگر با بازی‌هایی که کمی چالش‌برانگیز هستند اما به بازی‌کن تجهزات زیادی برای قدرت‌نمایی می‌دهند مشکلی ندارد، پیشنهاد می‌کنیم هر دو بازی را به ترتیب بازی کنید که به هیچ‌وجه پشیمان نخواهید شد.

کال آو دیوتی: جنگ جهانی دوم (Call of Duty: WWII)

Call of Duty: WWII

دوران آینده‌ای سری بازی‌های کال آو دیوتی را به خاطر داریم. دوره‌ای که هر بازی جدید از این سری مثل بازی قبلی بود و همه از آمدن بازی‌های آینده‌محور خسته شده بودند. این‌جا جایی بود که شرکت اکتیویژن باید به ریشه‌های این سری باز می‌گشت و کمی از نبرد‌های آینده‌ای فاصله می‌گرفت. به همین دلیل بازی کال آو دیوتی: جنگ جهانی دوم آمد تا به این سری تازگی بخشد. تمام طرفداران از آمدن این قسمت جدید که مانند بازی‌های اول این سری، جنگ جهانی دوم را به تصویر می‌کشید راضی بودند.

البته با وجود تفاوت‌هایی که بازی کال آو دیوتی:‌ جنگ جهانی دوم با کال آو دیوتی‌های هم‌دوره‌ی خود دارد، این بازی هنوز هم از پایه و اساس کال آو دیوتی است. ینی در بخش چندنفره‌ی این بازی مبارزات بسیار پرسرعت هستند و فقط چند ثانیه نیاز است که بکشید یا کشته شوید. علاوه بر بخش‌های تک‌نفره و چندنفره، این بازی یک بخش همکاری زامبی هم دارد که می‌تواند ساعت‌ها سرگرم‌کننده باشد.

البته این بازی یک بخش جدید به نام «حالت جنگ» هم دارد که از دیگر حالات بازی آرام‌تر است و برای موفقیت از آن باید با استراتژی جلو رفت. برخلاف اکثر حالات بازی کال آو دیوتی که حرکت سریع در آن‌ها حرف اول را می‌زند، در حالت جنگ باید فقط به انجام هدف‌های مشخص شده توجه کرد. در این حالت بازی‌کنان دو تیم می‌شوند؛‌ یک تیم هدفی دارد و باید به سمت آن پیشروی کند در حالی که تیم دوم باید مانع رسیدن تیم اول به هدف بشود. مثل اکثر بازی‌های این سری، بازی کال آو دیوتی: جنگ جهانی دوم حسابی برای کامپیوترهای شخص بهینه شده و با داشتن بخش‌های مختلف خود یکی از بهترین بازی‌های تیراندازی اول شخص موجود است.

اورواچ (Overwatch)

Overwatch

بازی اورواچ در نگاه اول ترکیبی از بازی‌های لیگ آو لجندز و تیم فورترسس ۲ است که بخش‌های جذابی از هر دو بازی را برای خود برداشته. البته این ترکیب در مجموع باعث شده تا بازی اورواچ به خودی خود اثر جدیدی باشد و به شکل تازه‌ای ما را سرگرم کند. هر کدام از شخصیت‌های این بازی جذابیت مخصوص به خود را دارند. هر بازی‌کن می‌تواند با توجه به سبک بازی خود،‌ قهرمان موردعلاقه‌اش را پیدا کند و در این بازی غوغا به راه بی‌اندازد.

مهم‌ترین اولویت در بازی اورواچ کار تیمی است. در این بازی چندان اهمیتی ندارد که چند دشمن را کشته‌اید و چند هدشات به ثمر رسانده‌اید. بخش مهم‌تر بازی مربوط به این می‌شود که در نقش شخصیت پشتیبان چند نفر را دوباره زنده کرده‌اید یا قطار بازی را چقدر جلو برده‌اید. مشخصا حین رسیدن به این اهداف باید از قابلیت‌های متنوع و مهم شخصیت‌های بازی هم استفاده کرد.

با وجود این که بازی اورواچ در ابتدای عرضه‌ی خود مثل حالا پر و پیمان نبود اما عرضه‌ی این بازی تازه کار شرکت بلیزارد را شروع کرد. شرکت بلیزارد با انتشار آپدیت‌های دوره‌ای مرتب که ویژگی‌ها و شخصیت‌های تازه به بازی اورواچ می‌آورند کاری کرد که این بازی بزرگ و بزرگ‌تر شود. این بازی حتی لیگ مسابقه‌ی حرفه‌ای هم دارد. البته برای لذت بردن از بازی اورواچ واجب نیست که حتما در مسابقات حرفه‌ای شرکت کنید و اتفاقا یکی از جذابیت‌های این بازی راحتی شروع آن است.

کانتر استرایک: گلوبال آفنسیو (Counter Strike: Global Offensive)

Counter Strike: Global Offensive

شروع کردن بازی کانتر استرایک: گلوبال آفنسیو مانند تصادف با تانک است. در این راه با بازی‌کنانی روبه‌رو می‌شوید که برای سال‌ها کانتر استرایک بازی کرده‌اند و نقشه‌های بازی را مثل کف دست‌شان می‌شناسند. توسط تک‌تیراندازهایی کشته می‌شوید که هزاران امتیاز دارند و و به محل دیده‌بانی‌شان چسبیده‌اند. با بازی‌کنانی برخورد می‌کنید که تمام اطلاعات مربوط به این بازی را به شکلی حفظ کرده‌اند که می‌توانند در خواب به زبان بیاورند.

پس چرا باید سراغ چنین بازی وحشتناکی برویم؟ زیرا پیشروی در رنکینگ‌های این بازی دست‌آوردی بی‌مانند است. رسیدن به سطوح بالا در این بازی صبر، مهارت و تمرین زیادی می‌طلبد و اگر بتوانید ممارست کنید، حس رضایتی که انتظار شما را می‌کشد عالی است. از آن‌جا به بعد کانتر استرایک: گلوبال آفنسیو تبدیل به یک بازی محشر می‌شود که استفاده از مهارت‌هایی که در آن کسب کرده‌اید واقعا حس خوبی دارد.

طراحی نقشه‌های این بازی به قدری خوب است که به جرات می‌گوییم نقشه‌های بازی کانتر استرایک از بهترین نقشه‌های تاریخ هستند. بی‌دلیل نیست که نقشه‌هایی که در بازی‌های اول سری کانتر استرایک طراحی شدند هنوز هم در این بازی استفاده می‌شوند. البته این نقشه‌ها به مرور زمان بروزرسانی شده‌اند و سازندگان آن‌ها سعی می‌کنند با ایجاد تغییرات جزیی، آن‌ها را بهتر کنند.

البته که بازی کانتر استرایک: گلوبال آفنسیو یک بازی امروزی است و در آن می‌توانیم ویژگی‌های مدرنی را مانند پرداخت درون‌برنامه‌ای برای آیتم‌های ظاهری ببینیم. البته ویژگی امروزی مهم‌تری که تجربه‌ی بازی کانتر استرایک: گلوبال آفنسیو را بهتر می‌کند قابلیت یافتن بازی‌های آنلاین به شکل خودکار است. مانند اکثر بازی‌های امروزی، این بازی بر اساس آمار و مهارت بازی‌کنان آن‌ها را در مقابل یکدیگر قرار می‌دهد تا بازی‌کنان هر بازی در یک سطح باشند. با وجود این که تمام بازی‌کنان هر دست از این بازی دقیقا در یک حد نخواهند بود اما به لطف این قابلیت بازی‌کنان با تعادل بهتری در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند.

هاف‌لایف 2 (Half Life 2)

Half Life 2

به دنبال آمدن بازی هاف‌لایف که بی‌چون و چرا یک شاهکار بااهمیت است، هیچ‌کس فکرش را نمی‌کرد شرکت «ولو» (Valve) بتواند یک بازی بهتر از اثر قبلی خود تولید کند. با وجود پیش‌داوری‌ها، بازی هاف‌لایف ۲ آمد. این بازی نه‌تنها از قسمت قبلی خود با اختلاف بهتر است، بلکه به عقیده‌ی بسیاری از گیمر‌ها، بهترین بازی عرضه شده برای پلتفرم کامپیوترهای شخصی در تمام تاریخ است. چنین ستایش‌هایی به هیچ‌وجه گزاف‌گویی نیستند. با نگاه به کیفیت بازی هاف‌لایف ۲ به خوبی می‌توانیم بلوغ شرکت ولو را ببینیم.

همه‌چیز بازی هاف‌لایف ۲ از هاف‌لایف اصلی که در سال ۱۹۹۸ عرضه شده بود بزرگ‌تر است. محیط‌ها، دشمنان و داستان بازی همگی پیشرفت کرده‌اند. هوش‌مصنوعی شخصیت‌های بازی بهبود یافته. شخصیت‌هایی که در طول داستان بازی معرفی می‌شوند واقعی هستند و تنها وظیفه‌ی آن‌ها مردن در میانه‌ی داستان نیست. در نهایت موتور فیزیکی بازی هاف‌لایف ۲ را داریم که در زمان خود بی‌نظیر و همه را انگشت به دهان کرده بود.

شرکت ولو دوباره با جادوی عجیب خود ما را مسحور محیط‌های بازی هاف‌لایف می‌کند. با وجود این که محیط‌های بازی هاف‌لایف ۲ با اختلاف از قسمت اول بزرگ‌تر هستند اما هنوز هم می‌توانیم توجه شرکت ولو به جزییات را در این بازی ببینیم. به لطف تمام این ویژگی‌ها، بازی هاف‌لایف ۲ از جذاب‌ترین و درگیر‌کننده‌ترین بازی‌های تیراندازی اول شخص تاریخ است و حتی با وجود این که گذشت زمان جلای این بازی را کاهش داده، هنوز هم می‌توان از گشت‌و‌گذار در دنیای بازی لذت برد.

رینبو سیکس سیج (Rainbow Six Siege)

Rainbow Six Siege

به لطف پشتیبانی‌های ممتد شرکت یوبی‌سافت، بازی رینبو سیکس سیج از اثری خسته‌کننده و فراموش شدنی که در سال ۲۰۱۵ وارد بازار شد، به یکی از بهترین و درگیرکننده‌ترین بازی‌های تیراندازی اول‌شخص موجود تبدیل شده. حالا این بازی یکی از سوژه‌های اصلی مسابقات حرفه‌ای E-Sports است و با قدرت می‌تازد.

هر لحظه از مبارزات نزدیک و حساس بازی رینبو سیکس سیج لبریز از هیجان و خطر است. هیجان بازی از همان لحظات اول شروع می‌شود که پهباد خود را در نقشه‌ی بازی رها می‌کنید و حین گشتن به دنبال گروگان‌ها دعا مي‌کنید که کسی از نیرو‌های دشمن شما را پیدا نکند؛ یا لحظات نهایی که وقت زیادی باقی نمانده و تصمیم می‌گیرید به سیم آخر بزنید و با شلیک کردن به دیوار‌ها و ساخت راه جدید به هدف برسید؛ تمام این لحظات سرشار از هیجان و استرس هستند و در صورتی که به چنین بازی‌هایی علاقه دارید می‌توانید از این احساسات دلهره‌آور لذت ببرید.

این بازی همان‌قدر که یک تیراندازی اول‌شخص سریع است، به جنگ‌های روانی نیاز دارد. این که بتوانید حریف را به گونه‌ای کنترل کنید که به نفع شما کار کنند، در کنار همراهی کردن تیم‌تان می‌تواند شما را در این بازی موفق کند. در این بازی هیچ‌گاه حس امنیت وجود ندارد. از هر سمتی ممکن است به شما حمله کنند که البته حملات اکثر مواقع از چند جهت صورت می‌پذیرند. سال‌هاست که دیوارها منبع آرامش بازی‌کنان بوده‌اند اما سیستم تخریب‌پذیری موجود در بازی رینبو سیکس سیج کاری می‌کند که نتوانیم به هیچ دیواری اعتماد کنیم.

لفت 4 دد 2 (Left 4 Dead 2)

Left 4 Dead 2

زامبی‌هایی که در بازی لفت ۴ دد وجود دارند اصلا شبیه به زامبی‌های دیگر بازی‌ها نیستند. این زامبی‌ها در موج‌های خروشان بر شما می‌تازند، از دیوار‌ها بالا می‌روند و از روی موانع می‌پرند. تعداد، سرعت و قدرت بالای این زامبی‌ها هدف اصلی این بازی را محقق می‌کنند؛ همراه کردن چهار بازی‌کن با یکدیگر برای همکاری و زنده ماندن در دنیای شلوغ و بی‌رحم این بازی. البته برخی از زامبی‌های این بازی جهش‌یافته هستند و مدل‌های مختلفی دارند. برای مثال برخی از آن‌ها زبان درازی دارند و می‌توانند با زبان‌شان بازی‌کنان را اسیر کنند و وسط سیل زامبی‌ها بکشند. برخی دیگر از این زامبی‌ها می‌توانند روی بازی‌کنان بپرند و آن‌ها را نقش‌زمین کنند و دسته‌ی دیگری از زامبی‌ها نیز هستند که به سمت بازی‌کن حمله می‌کنند و وقتی که به اندازه‌ی کافی نزدیک شده‌اند، خودشان را منفجر می‌کنند.

با وجود دنیای ظاهرا خشن و تاریک بازی لفت ۴ دد، این بازی حسابی سرحال است و با شخصیت‌های خاص خود، دیالوگ‌های بامزه و در مجموع حس و حال شبیه به فیلم‌های اکشن بی‌کله‌ی هالیوودی بازی‌کنان را سرگرم می‌کند. طنز تلخ این بازی را همم نباید از قلم بی‌اندایم. در سال‌های گذشته بازی‌های زامبی‌محور زیادی شبیه به لفت ۴ دد عرضه شده‌اند اما هنوز هم لفت ۴ دد بهترین آن‌هاست. این بازی حالت‌های مختلفی دارد و حتی اگر بتوانید تمام نقشه‌های معرکه‌ای که به طور رسمی برای این بازی عرضه شده‌اند را زیر و رو کنید، حجم عظیمی از محتوای ساخته شده توسط کاربران انتظار شما را می‌کشند.

تیم فورترسس 2 (Team Fortress 2)

Team Fortress 2

بازی تیم فورترسس پدربزرگ بازی‌های تیراندازی آنلاین کلاس‌محور است. دنباله‌ی این بازی هنوز هم یکی از بهترین بازی‌های این سبک به شمار می‌رود. بازی تیم فورترسس ۲ مجموعه‌ای از ۹ شخصیت دارد که همگی جذاب هستند. این شخصیت‌ها بدون داشتن لباس‌های خفن مد روز یا گرافیک آن‌چنانی، صرفا با شخصیت‌پردازی دیوانه‌وار خود طرفداران بی‌شماری دارند. البته قسمت عظیمی از جذابیت شخصیت‌های این بازی از صداپیشگی لذت‌بخش بازیگران آن‌ها می‌آید.

گیم‌پلی این بازی ساده‌ترین چیز ممکن است. باید شخصیتی موردعلاقه‌ی خود را انتخاب کنید و به داد تیم‌‌تان برسید. حالت‌های بازی هم ساده و سرراست هستند. چمدان را از نقطه‌ی آ به نقطه‌ی ب ببر. مناطق بازی را تصرف کن. قطار بازی که حاوی یک بمب است را به مقصد برسان. سیل بزرگ محتوای این بازی که توسط طرفداران ساخته می‌شوند و بسیاری از آن‌ها خوراک خنده هستند را به هیچ‌وجه از دست ندهید. حالت قطار که در بازی اورواچ بسیار محبوب شده در اصل از بازی تیم فورترسس ۲ سرچشمه می‌گیرد و تیم فورترسس ۲ است که این حالت را به چیزی که حالا می‌بینیم تبدیل کرده.

ولورنت (Valorant)

Valorant

شرکت ریوت گیمز که سال‌ها صرفا با عرضه بازی لیگ آو لجندز شناخته می‌شد با بازی ولورنت چیزی میان کانتر استرایک و اورواچ را ساخت؛ البته این موضوع به هیچ‌وجه بد نیست. بازی ولورنت به‌سرعت به یکی از بزرگ‌ترین بازی‌های تیراندازی اول‌شخص رقابتی تبدیل شد و فهمیدن دلیل این ماجرا اصلا سخت نیست. طیف وسیعی از قهرمانان در این بازی جای دارند که هر کدام از آن‌ها مهارت‌های به‌درد بخور و متعادل مخصوص به خودشان را دارند. سیستم خرید اسلحه در این بازی دقیقا همان چیزی است که سال‌ها در بازی‌های کانتر استرایک دیده بودیم.

هر دست از بازی ولورنت بسیار پرهیجان است و علاوه بر دقت و مهارت، به همکاری تیمی نیاز دارد. دقیقا مثل بازی کانتر استرایک: گلوبال آفنسیو اگر دقت تیراندازی شما بالا نیست یا این که عکس‌العمل خوبی ندارد این بازی اذیت‌کننده خواهد بود. البته به دلیل این که این بازی جدیدتر است، دردسر کم‌تری از رفتن به مصاف بازی‌کنان کانتر استرایک که از همان بدو تولد در نقشه‌ی Dust 2 می‌چرخیدند خواهید داشت. این بازی به طور کامل با توجه به مسابقات حرفه‌ای طراحی شده ولی اگر اهل چنین مسابقاتی نیستید هم می‌توانید سراغ حالت‌های بازی خاص بروید که کوتاه و جمع‌وجور هستند و بدون نیاز به تمرین بالا شما را سرگرم می‌کنند.

این مطلب بر پایه‌ی نوشته‌ای از وب‌سایت PCGamesN نگاشته شده.

صفحه اصلی بازی - اخبار بازی - تریلر بازی - نقد و پیش نمایش | دیجی‌کالامگ

The post جابه‌جایی، هدف‌گیری و شلیک؛ ۱۵ بازی برتر تیراندازی اول‌شخص کامپیوتر appeared first on دیجی‌کالا مگ.

منبع متن: digikala