اما این بدان معنا نیست که اقتباسهای باکیفیت ژانر وحشت، تنها محدود به رمانهای استیون کینگ میشود. زیرا فیلمهای زیادی هم وجود دارند که بر اساس داستانهای ترسناک دیگری ساخته شدهاند. برخی از آنها به طور فراگیری محبوب هستند، اما با این وجود مخاطبانشان از منبع اقتباس آنها بیاطلاع هستند. در این مطلب ۱۰ تا از برترین اقتباسهای ژانر ترسناک را بههمراه اثر مبداءشان معرفی میکنیم.
اگر از آنهایی هستید که با سریالهای کلاسیک بزرگ شدهاند، احتمالا احساسات خوشایندی که از تماشای این آثار داشتید را هم به یاد دارید. بعضی از این مجموعهها شاید حالا ضعیف به نظر برسند یا آن جذابیت سابق را نداشته باشند اما همچنان نگاه شما به آنها مثبت است و از بازگشتشان استقبال میکنید. «نوستالژی» همواره عنصری بوده است که استودیوهای فیلمسازی و سریالسازی به آن اتکا کردهاند اما این عنصر به تنهایی کافی نیست.
ترانهی شاد در بزرگراهی پر ترافیک در «لالا لند» (La La Land). سرِ در حال تجزیهی بیرونزده از قایقی غرقشده در اقیانوس در «آروارهها» (Jaws). رقص جولیا رابرتز با روپرت اِوِرِت در سکانس پایانی «عروسی بهترین دوستم» (My Best Friend’s Wedding). اسلحه کشیدن آن آرچر بر گلن کلوز در پایان «جذابیت مرگبار» (Fatal Attraction). همهی این صحنهها بخشهای بسیار دوستداشتنیِ فیلمهایی بسیار محبوب هستند، و همه یک وجه اشتراک دیگر هم دارند: اینها به لطف مخاطبان وارد این فیلمها شدند. کارگردانان این فیلمها این سکانسها را در تدوینهای اولیهشان قرار نداده بودند، اما پس از آنکه تماشاگران در نمایشهای آزمایشی نظرشان را اعلام کردند، یک سری صحنههای جدید فیلمبرداری شدند یا صحنههای قدیمی از اتاق تدوین نجات پیدا کردند.
جوکرِ هیث لجر که خیابانهای گاتهام را به آشوب میکشید به اندازهای جذاب از آب درآمد که عملا نمایش را از بتمنِ کریستین بیل ربود و همهی توجهها را به خود جلب کرد. متاسفانه مرگ غمانگیز و ناگهانی این بازیگر با استعداد برنامههای نولان برای وارد کردن شخصیت جوکر به دنبالههای احتمالی را با خاک یکسان کرد و سینما یکی از بهترین ابرشرورهایش را از دست داد.
در رمان اصلی، تیم اعزامی به بررسی مکان اکولوژیکی عجیب و غریبی به نام منطقه ایکس میپردازند. جست و جوهای قبلی چندان نتیجهای را در بر نداشته و منجر به ناپدید شدن اعضا و یا از دست دادن عقلشان شده بود.
اما سالها بعد، همه او را با بازی در نقش رودی یتس در سریال تلویزیونی «روهاید» شناختند. این نقش به او کمک کرد تا به جایگاهی افسانهای در عرصه سینما دست پیدا کند و در بین سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۶ کارگردان ایتالیایی، سرجیو لئونه، او را به عنوان بازیگر اصلی سهگانه وسترن خود که با «خوب، بد، زشت» به پایان رسید انتخاب نماید.
دلایل این تحسینها و تمجیدات بسیار زیاد است اما احتمالا به این موضوع مربوط میشود که منتقدان یک نقطه مرجع برای عملکرد بازیگران دارند. آنها میدانند که شخص واقعی چگونه بوده است و به راحتی میتوانند عملکرد بازیگر را بر اساس زبان بدن، رفتار و گفتارشان قضاوت کنند. بازیگران زیادی برای ایفای نقش افراد واقعی برنده اسکار شدهاند و اینها تنها چند نمونه از این موارد هستند.
فیلمهای دهه ۲۰۰۰، از دنیل پلینویو، تاجر نفتی گرفته تا جیسون بورن، قاتل مبتلا به فراموشی و شرک، غول باتلاقنشین، طیف گستردهای از ضدقهرمانان و قهرمانان غیرسنتی برای ارائه داشتند.