فریتس لانگ از جهانی تیره و تار میآمد. رشد کرده در زمانهای که یا کشورش درگیر جنگی سخت بود یا پس از شکست در آن جنگ که با شناخته شدن آلمان به عنوان مقصر اصلی، تمام بار پرداخت غرامت به طرفهای پیروز بر دوش مردمان این کشور افتاد. در چنین شرایطی جمهوری وایمار (دولت مستقر در آلمان پس از جنگ جهانی اول) هر چقدر هم که خوب کار میکرد و در بهبود شرایط میکوشید، باز هم همه را باید به کشورهای پیروز به ویژه فرانسه میداد. در چنین شرایطی کشور آلمان و خاصه شهر برلین به عنوان پایتخت آن، در آستانهی یک فروپاشی کامل بود و مردم تحقیر شده از جنگ، بغضی فرو خورده در گلو داشتند که مجالی برای تبدیل شدن به فریاد پیدا نمیکرد.
در حالی که اولین «احضار» به طور منحصر به فردی در دنیای واقعی پایهگذاری شد، سری فیلمهای آن یکی پس از دیگری خیالیتر شدند. با افزایش اندازه، جثه و انگیزهی اشباح، بیدقتیها هم افزایش یافتند. درست است که داستان تمامی این فیلمها در دنیای ماورا طبیعی رخ میدهند و پیشآمد هر اتفاقی اجتنابناپذیر است، اما اگر نگاهی به نکاتی که در ادامه به آنها پرداختیم بیاندازید، حتما با غیز منطقی بودن آنها موافق خواهید بود.
کیت اربلند از ایندیوایر در مورد این شخصیت نوشت:«فیوروسا قهرمان واقعی داستان است. او مسلح به هوش و ذکاوتی مثالزدنیست و همزمان با مهارتی بینظیر هدایت یک ماشین جنگی غولآسا را بر عهده دارد.» «تسلیمناپذیری و صلابت بیوقفهی او در انتها به مکس – و تماشاگران – اجازه داد تا به اندوختههای عاطفی عمیق او وارد شوند.»
سهگانهای که واچوفسکیها ساختند مردم سراسر دنیا را به دل ماجراجوییهای پرهیجان نئو (کیانو ریوز)، مورفیوس و ترینیتی (کری ان ماس) برد و ما شاهد مبارزات نفسگیر آنها بودیم و تلاش بیپایانشان برای به دست آوردن کنترل زندگی انسانها. گروهی از انسانها که میخواستند به سلطهی ماشینها پایان دهند و مردم جهان را به آزادی برسانند.
کارگردانی مانند گیرمو دل تورو خالق فیلم اسکاری تحسین شده و مورد توجه قرار گرفته «شکل آب» (Shape of Water)، مطمئنا از تحصیلات سینمایی برخوردار است. در حالی که دل تورو در دانشگاه گوادالاخارا تحصیل میکرد، در حقیقت، بیشتر مهارتهای خود را به عنوان دستیار جلوههای ویژه دیک اسمیت یا با ساختن فیلمهای کوچک در هر کجا که میتوانست، با هدف خلق دنیاهای فانتزی برای گم شدن و فرار از دنیای واقعی تقویت کرد. مانند بسیاری از کارگردانهای خوشنام دیگر قبل از او، تحصیلات واقعی دل تورو در دنیای سینما از نشستن در مقابل پردهی نقرهای به دست آمد.
فیلمنامهنویسان قصههای خود را بر اساس منابع الهام گوناگونی مینویسند؛ نمایشنامهها، آهنگها، داستانهای واقعی و حتی گاهی برخی از برنامههای روزمرهی زندگی میتوانند در شکلگیری یک داستان تاثیرگذار باشند. اما از زمان پیداش سینما، کتابها بیش از هر عامل دیگری الهامبخش سینماگران بودهاند. مسئلهی اقتباس در سینما آنقدر پررنگ است که در اغلب رویدادها و جشنهای سینمایی در بخش بهترین فیلمنامه دو جایزهی بهترین فیلمنامه اورجینال و بهترین فیلمنامه اقتباسی اهدا میشود.
ساعاتی قبل برندگان هشتادوهفتمین دورهی جوایز سالانه حلقه منقدان فیلم نیویورک مشخص شدند و فیلمهای ماشین مرا بران، «قدرت سگ» و «پیتزا لیکوریس» (Licorice Pizza) به ترتیب سه جایزهی اصلی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را کسب کردند و جایزهی بهترین فیلم خارجیزبان هم نسیب «بدترین آدم دنیا» ساخته یواخیم تریه از نروژ شد تا دست اصغر فرهادی و قهرمان از جوایز این مراسم کوتاه بماند.