این فیلم، بازسازی یک فیلم دانمارکی به همین نام در سال ۲۰۱۸ است و در آن، جیک جیلنهال در نقش جو بیلور بازی میکند که یک افسر اداره پلیس لسآنجلس است که در مرکز فوریتهای ۹۱۱ فعالیت دارد. در همان ابتدا مشخص میشود که جو منتظر جلسه دادگاه برای حادثهای است که چند ماه قبل از وقایع فیلم در هنگام انجام وظیفه برای وی رخ داده است. جو پس از تماس زن جوانی به نام امیلی لایتون که ادعای ربوده شدن میکند، تحقیقات خود را برای نجات وی آغاز مینماید.
یک فیزیکدان ناسا (مایکل کین) راهی را برای فرستادن انسانها به درون یک کرمچاله در جستجوی سیاره جدیدی که بتواند محل زندگی جدید بشر باشد، طراحی کرده است. تیم ارسالی، تحت هدایت یک کشاورز و فضانورد سابق ناسا، جوزف کوپر (متیو مککانهی) است که خانواده خود را رها میکند تا به فضا اعزام شود و فرزندانش بتوانند در دنیایی بهتر، بزرگ شوند. کوپر از یک سو در ماموریت خودش به عنوان یک دانشمند و از سوی دیگر در سفرش به عنوان یک پدر، طیف وسیعی از تجربیات را بررسی میکند و این مسئله، فیلم را احساسی و تاثیرگذارتر مینماید.
در آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی به خاطر واکسیناسیون گسترده علیه کروناویروس امکان بازگشت مردم به مکانهای عمومی مانند سالنهای سینما و ورزشگاهها میسر شده است. به همین خاطر از ابتدای پاییز و با اکران چندین فیلم بزرگ و مورد انتظار از جمله «جیمز باند: زمانی برای مردن نیست» و «ونوم: بگذارید کارنیج بیاید» گیشه دوباره رونق گرفت. این هفته نیز فیلم ترسناک هالووین میکشد به کارگردانی دیوید گوردون گرین علیرغم پخش آنلاین به صورت همزمان با نمایش در سالنها، توانسته افراد بسیاری را به سینماها بیاورد.
این فیلم در سینماها و در آمازون پرایم در حال پخش است. اگرچه این درام موزیکال به مذاق بسیاری از بینندگان خوش نیامده است اما چندین نقد، عملکرد درایور را در نقس کمدینی به نام هنری مکهنری ستوده اند. آنت علیرغم واکنشهای متفاوت، استعداد و تعهد درایور در بازی کردن انواع نقشها را به خوبی نشان میدهد.
اما او از پس کدام قهرمانان برمیآید؟ دارک ساید به عنوان شرور نهایی دنیای توسعهیافته دیسی معرفی گردیده است. او به عنوان یک خدای جدید، بسیار قدرتمند و بزرگ است و در طول زندگی خود، هزاران جهان را فتح کرده و در جستجوی قدرت و معادله ضد زندگی، سیارات زیادی را تحت تسلط خود درآورده است. دارک ساید در آیندهای بالقوه موفق میشود زمین را به لیست جهانهای فتحشده خود اضافه کند و در نهایت معادله ضد زندگی را به دست میآورد و لیگ عدالت را به چندین روش از بین میبرد.
به اندازهی همهی فیلمهای سینمایی که در حال و هوای پاییز ساخته شدند، انیمیشنهایی وجود دارند که در دل پادشاه فصلها جا خوش کردند و با رنگهای گرم و تصاویر چشمنوازشان، همه چیز را برای یک جشن تمامعیار آماده میکنند. در این مطلب سفر انیمیشنی داریم به دل جنگلهای خزانزده، ماجراجوییهای هالووینی و البته دلهرهی شیرین قصههای جن و پری در شبهای سردِ منتهی به زمستان.
تماشای «دشت خاموش» مثل خیلی از فیلمهای دیگر سینمای ایران غافلگیرکننده نیست. یک اثر دیگر در سینمای اجتماعی که قهرمانانش اینبار طبقهی کارگر هستند و احتمالا فقط پایان تلخ و سیاه و متفاوت آن متمایز از فیلمهای دیگر اینچنینی است. به همین دلیل نمایش فیلم در گروه هنر و تجربه عجیب است. فیلم دست به هیچ تجربهی هنری خاصی نزده که قرار باشد در این گروه به نمایش دربیاید مگر اینکه سیاست جدید تعیین اکران فیلمها در گروه اصلی یا هنر و تجربه به رنگی بودن یا سیاه و سفید بودن فیلم برگردد. چون فیلم بهرامی به دلایل نامشخصی سیاه و سفید است و این کنار تصمیم پایانی قهرمان فیلم تنها بخشهایی است که از سینمای اجتماعی جریان اصلی ایران فاصله دارد.