فیلم خروج آخرین ساختهی ابراهیم حاتمی کیا که در جشنوارهی فیلم فجر ۹۸ به نمایش درآمد به دنبال اتفاقات ناشی از کرونا قرار است بدون اکران در سینما در روزهای آینده به صورت آنلاین عرضه شود.
اگر شما هم مثل من این روزها از در خانه ماندن در معرض فروپاشی عصبی هستید، بهترین کار دیدن فیلمهایی است که برای دقایقی هم که شده حواستان را از اتفاقات جهان منفک میکند. فیلمهای خوب این مدلی کم نیستند و راستش را بخواهید این اصلا یکی از ویژگیهای فیلم خوب است که تماشاگر را به جهان خودش میکشاند. بین فیلمهای مطرح فصل جوایز و فیلمهای محبوب فستیوالها در طول این سالها فیلم خوب سرگرمکننده فراوان است مشکل این جاست که خیلی از این فیلمها ناامیدکننده هستند. نه فقط به معنای تلخ بودن بیشتر به این مفهوم که به انسان و قابلیتهایش باور ندارند و در این روزها بیشتر از همیشه نیاز داریم کسی نشانمان بدهد که معجزه وجود دارد و آدمها موجودات دوستداشتنی هستند. دو فیلم حال خوب کن کریسمس گذشته و راز جنایت کمدیهایی هستند که با رویکردی کاملا متفاوت این حس و حال را بیدار میکنند.
شبکههای مختلف پخش آنلاین در جهان از نتفلیکس گرفته تا FX جدول پخش برنامههایشان را تغییر دادهاند و سریالهای مهمشان را برای روزهای کرونا روی آنتن میفرستند تا مردم را در روزهایی که باید در خانه بمانند تا زنجیرهی شیوع قطع شود، سرگرم کنند. بعضی از سریالهای روزهای کرونا جدید هستند و فصل اولشان عرضه شده و برخی دیگر فصلهای جدید سریالهای موفق و پرطرفدار هستند. منتقدان متاکریتیک تعدادی از سریالها را که به نظرشان ارزش دیده شدن دارند معرفی کردهاند.
ویروس کرونا جهان را درنوردیده و مردم در بسیاری از کشورهای جهان مجبور به خانهنشینی و قرارگرفتن در قرنطینه اجباری شدهاند تا تب و تاب همهگیری ویروس کاهش یابد. در این وضعیت کسالتبار که اخبار مرگ و بیماری میتواند به روحیهها صدمه بزند سینما پناهگاهی فوقالعاده است. در ادامه قصد داریم فیلمهایی را معرفی کنیم که از نظر مضمونی با شرایط این روزهای ایران و جهان در قرنطینه همخوانی دارند؛ فیلمهایی درباره تنهایی، انزوا، گیرافتادن در خانه یا محیطهای کوچک در روزهایی که قرنطینه اجباری تنها گزینه روی میز بسیاری از شهروندان جهان است.
۱۰ فیلم برتر ابرقهرمانی یکدهه گذشته را نمیتوان به این سادگی برگزید چرا که در این سالها تعداد گستردهای فیلم ابرقهرمانی اکران شدند و اساسا این فیلمهای در یک دهه گذشته به محبوبیت وصفناپذیری دست یافتند. شکستن رکورد پرفروشترین فیلم تاریخ سینما توسط یک فیلم ابرقهرمانی خود یکی از نشانههای میزان محبوبیت این آثار است.
یک فیلم جاسوسی عموما با محتوایی درباره جاسوسها و سازمانهای اطلاعاتی گره خورده است. درونمایه این آثار ممکن است برگرفته از واقعیتهای سازمانهای جاسوسی باشند مثل رمانهای جان لوکاره نویسنده بریتانیایی که خود در سرویس جاسوسی بریتانیا سابقه فعالیت داشت و سپس به نوشتن رمان رو آورد و یا ممکن است داستانهایی تخیلی را دستمایه کار قرار دهند مثل مجموعههایی چون جیمز باند.
فیلم کارآگاهی را عموما میتوان به عنوان زیرمجموعه آثار جنایی یا تریلرها طبقهبندی کرد. فیلمهایی که بر یک جنایت حلنشده (اغلب موضوع یک دزدی، قتل یا آدمربایی) تمرکز میکنند و در عین حال یک شخصیت اصلی کارآگاه دارند که جنایت را دنبال میکند و سیر وقایع بر حل معما یا تغییر شرایط او اثرگذار است. در بسیاری از آثار کارآگاهی ممکن است توانایی، قدرت و اعتماد به نفس شخصیت کارآگاه در مرکز توجه قرار گیرد اما ممکن است این اصول متعارف در همه فیلمها به شکل یکسان دنبال نشوند.
کمدیهای اسکروبال محصول دوران رکود اقتصادی و افسردگی بزرگ آمریکا بودند کمدیهایی که قرار بود مردم را به زندگی امیدوار کنند. پر از اتفاق و دیالوگ و غالبا مبتنی بر اختلاف طبقاتی و ماجراهای اقتصادی بین قهرمان زن و مرد. اینها مهمترین ویژگیهای این فیلمها بودند. در فیلم منشی همه کاره او (his girl friday) ساختهی هاوارد هاکس در اوایل دههی چهل به این ویژگیها میشود کاراکتر ویژهی زن قهرمان را هم اضافه کرد که برخلاف نسخههای کلاسیکتر، موجودی مستقل و آزاد و رها بود که همپای مردان در اجتماع خودی نشان میداد و گستاخ و شوخطبعی هم بود. هیلدی جانسون فیلم «منشی همه کاره او» یک ویژگی مهم دیگر هم داشت: او صاحب یک شغل بود.