محمدحسین مهدویان بعد از تجربه‌ی درخشان فیلم اولش«ایستاده در غبار»، که فرم ماکیومنتری (داستانی مستندنما)‌ داشت) سراغ سوژه‌ای رفت که گرچه از لحاظ ساختار ساده‌تر از فیلم قبلی‌اش به‌نظر می‌رسید (که البته ظاهر قضیه این‌طور است) اما داستان و سوژه‌اش حساسیت‌برانگیزتر و پرداخت آن سخت‌تر از داستان احمد متوسلیان بود. داستان فیلم ماجرای نیمروز از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و با خواندن بیانیه‌ی مجاهدین شروع می‌شود که خواستار حضور در ساختار قدرت هستند و تهدید به حملات مسلحانه می‌کنند. همین که قصه از این تاریخ شروع می‌شود نشان‌دهنده‌ی هوش مهدویان است. نکته‌ی مثبت دوم این است که مهدویان قصه را از زاویه‌ی دید ماموران اطلاعات نشان می‌دهد.

در نقد فیلم ماجرای نیمروز خطر لو رفتن داستان وجود دارد.
از آن‌جا که فعلا سینماها تعطیل است و همه هم دنبال فیلم‌های جذاب می‌گردند بد نیست سری به آرشیو فیلم‌های قدیمی‌تر چند سال اخیر سینمای ایران و جهان بزنیم. در این سری مطالب فیلم‌هایی را معرفی می‌کنیم که بعضی از آن‌ها شاید مهم هم نباشند اما در کل ارزش دیده شدن دارند و در این روزهای قرنطینه سرگرم‌تان می‌کنند.

«ماجرای نیمروز» فارغ از این که بهترین فیلم سیاسی تاریخ سینمای ایران است، چه از نظر قصه‌پردازی و چه ساختار، یک درام جاسوسی درجه یک است. اگر تمایلی به وجه تاریخی و سیاسی ماجرا ندارید می‌توانید فیلم را از زاویه‌ی دیگری ببینید. فیلمی مثلا شبیه «همه‌ی مردان رییس‌جمهور» ساخته آلن پاکولا که قرار است گروهی ماهیت گروه دیگر را افشا کنند. طبعا برای آن‌هایی که با تاریخ آشنایی دارند شناسایی کشمیری و لاجوردی و موسی خیابانی با هیجان بیشتری همراه است. اما آن قسمت تعقیب و گریز فیلم هم انقدر هیجان‌انگیز هست که با نادیده گرفتن همه‌ی این‌ها می‌توانید از فیلم لذت ببرید.

نیروهای امنیتی برخلاف بقیه فیلم‌های این سال‌ها کاراکترهایی با نقاط دید متفاوت هستند. یکی معتقد به حمله، آن یکی طرفدار مدارا. یکی مشکوک به همه و جست‌وجوگر، آن یکی مومن به همه‌ی نیروهای اطرافش با اعتماد کامل به آن‌ها. همه‌ی این کاراکترها هدف مشخصی دارند: خنثی کردن حمله‌های منافقین که در بیانیه‌ای تهدید کرده‌اند دولت را تا تاریخ مشخصی سرنگون خواهند کرد اما رویکردشان نسبت به این ماجرا متفاوت است. درنهایت البته خیلی ظریف اشاره می‌شود که کاراکتر جواد عزتی که کم‌حرف است و سرش به کار خودش و دائم دیگران را زیرنظر دارد بیشتر از بقیه حق داشته و هوشیارتر بوده است. (کاراکتر تو بعدتر در فیلم «ماجرای نیمروز ۲: رد خون» هم حقانیتش را اثبات می‌کند).

سکانس‌های آخر آن‌قدر خوب کارگردانی شده‌اند که فقط باید کارگردانی مهدویان در میزانسن‌ها، شبیه‌سازی صحنه به دهه‌ی ۶۰، آن حس تعلیق ترسناک و بازی گرفتن از بازیگران را ستایش کرد. این مورد آخری جزو نقاط قوت مهم فیلم است.

مهدویان پیش از این در «ایستاده در غبار» هم نشان داده بود که قابلیت فضاسازی غریبی دارد. البته هرچند شیوه‌ی ماکیومنتری مهدویان در فیلم اولش جالب و برای مخاطب هیجان‌انگیز بود، یادمان نرود که درآوردن فضای شهری و آدم‌ها در دل قصه کار سخت‌تری است. به هر حال در کنار آن اتمسفر دهه‌ی شصتی توقع انتخاب جواد عزتی و احمد مهرانفر را به عنوان دو تن از مهم‌ترین چهره‌های امنیتی-اطلاعاتی نداشتیم. با سابقه‌ی کمیک این دو نفر که به خصوص در سال‌های اخیر پررنگ‌تر هم شده، احتمالا مخاطب فکر می‌کند کمی شوخ‌طبعی هم قاطی دیالوگ‌هایشان می‌شود ولی اتفاقا جدی‌ترین کاراکترهای فیلم آن‌ها هستند. هر دو خیلی خوب توانسته‌اند در قالب مردانی جدی و کاملا امنیتی فرو بروند.

کمااینکه بازی درخشان هادی حجازی‌فر هم در نقش چریکی که به زور وارد عملیات شده و دلش می‌خواهد زودتر به میدان جنگ برگردد نشان می‌دهد او چه بازیگر فوق‌العاده‌ای است.

در تیم همیشگی مهدویان باید به نقش هادی بهروز، مدیر فیلمبرداری و سجاد پهلوان‌زاده تدوینگرش هم اشاره کرد که اولی قاب‌بندی‌ها و رنگ و نور فوق‌العاده‌ای به کار می‌دهد که کاملا یادآور تصاویر دهه شصتی است و دومی با کات‌های به موقع سکانس‌ها ریتم خوبی به فیلم بخشیده است و آن را تبدیل به یک تریلر جاسوسی-پلیسی هیجان‌انگیز کرده است.

این گروه جوان همه عشق سینما هستند. این عشق سینما بودن از تک‌تک نماها پیداست. معلوم است که سینمای روز جهان را دنبال می‌کنند. آنها فارغ از سوژه‌ها تیم قدری هستند که می‌توانند سینمای ایران را یک سر و گردن بالا بکشانند.

بعد از دیدن «ماجرای نیمروز» همان سال نوشتم که مهدویان بعد از ساختن دو فیلم با بودجه وقتش است نشان بدهد با بودجه‌های معمول هم فیلمساز خوبی است. از سوژه‌های سیاسی فاصله بگیرد و یک فیلم متفاوت در گونه‌ای دیگر بسازد. بعد از آن او همچنان فیلم‌های پرهزینه‌ی سیاسی ساخته: «لاتاری» که البته ملودرامش نسبت به بقیه‌ی فیلم‌هایش پررنگ‌‌تر است، «ماجرای نیمروز ۲: رد خون» که ادامه‌ای بر فیلمی است که در این یادداشت به آن اشاره کردیم و هر چند داستانش مجزاست اگر قسمت اول را ببینید کاراکترها را بهتر می‌شناسید و «درخت گردو» آخرین فیلمش که سال قبل در جشنواره‌ی فیلم فجر حضور داشت.

حالا دیگر منتظر نیستم مهدویان اولین فیلم غیرسیاسی‌اش را بسازد. حالا فکر می‌کنم او می‌خواهد الیور استون سینمای ایران باشد. برای سینمای ایران داشتن کارگردانی در این فاز تجربه‌ی جالبی است.

بیشتر بخوانید:
معرفی فیلم‌هایی که حالتان را خوب می‌کند؛ کمدی که تحویلش نگرفتند
۱۳ سریال برای سرگرم شدن در روزهای کرونا

نقد فیلم ماجرای نیمروز بازتاب دیدگاه‌های شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.

The post نقد فیلم ماجرای نیمروز؛ همه‌ی مردان انقلاب appeared first on دیجی‌کالا مگ.

منبع متن: digikala