در کارنامه‌ی شریدر همه‌جور فیلمی دیده می‌شود. از موزیکالی مهجور و روشن که با فضای سایر فیلم‌هایش در تضاد است بگیرید تا فیلم‌های ترسناکی که ادای‌ دین به «جن‌گیر» و «آدم‌های گربه‌ای» ژاک تورنر هستند و البته پرچمدارشان هم فیلم‌های آنارشیستی با ضدقهرمانانی دوست‌داشتنی است شبیه تراویس بیکل و قصه‌ی «راننده تاکسی». «شمارنده‌ی کارت» آخرین فیلم پل شریدر جزو همین دسته‌ی آخر است.

هشدار: در نقد فیلم «شمارنده‌ی کارت» خطر لو رفتن داستان وجود دارد. 

پل شریدر در دو فیلم آخرش «شمارنده‌ی کارت» و «اولین اصلاح شده» به اوج بلوغ خودش در کارگردانی رسیده است. دو فیلم همچنان همان پیرنگ محبوب شریدر را دارند. مردانی که به آخر خط می‌رسند. مردانی که در جامعه به هر دلیلی تنها هستند. البته قهرمان «اولین اصلاح شده» کشیش است و از این منظر که او فردی پذیرفته شده و حتی قابل احترام در اجتماع است با ویل، ضد قهرمان «شمارنده‌ی کارت» تفاوت دارد اما هر دوی آن‌ها آدم‌هایی تنها و منزوی هستند و پدر تالر حتی به لحاظ ایمان به زندگی از جایی به بعد دچار شک و شبهه‌ای می‌شود که به نظر می‌رسد عدم تجانس او با جامعه‌ی اطرافش حتی از ویلیام «شمارنده‌ی کارت» هم بیشتر است.

سیر و سلوک ویلیام شبیه همه‌ی قصه‌های این چنینی با ورود یک فرد دیگر به زندگی‌اش آغاز می‌شود. او یکی از سربازانی است که در زندان‌های گوانتانامو طبق دستور فرماندهان به لحاظ جسمی و روحی زندانیان را شکنجه می‌کرده و حالا شبح آن شکنجه‌ها بالای سر خودش پرواز می‌کند. آن‌قدر که اتاقش باید شبیه یک زندان، یک تابوت باشد. نمی‌تواند ساکن خانه‌ای شود. آن حالت مسافر در حال گذر کمکش می‌کند تا کابوس‌هایش را راحت‌تر از سر بگذراند و حساب کردن ورق‌های دست دیگران سر میزهای قمار ذهنش را برای مدتی هم که شده منحرف می‌کند. با این حال ویل نمی‌خواهد از زیر بار مسئولیت قسر در برود. او به اندازه‌ی پدر تالر فیلم «اولین اصلاح شده» و حتی بیشتر از او به آنچه درونش می‌گذرد واقف است.

تجربه‌ی حضور در زندان به عنوان یک شکنجه‌گر به ویل کمک می‌کند تا آدم‌ها را با سعه‌ی صدر بیشتری ببیند. او برخلاف آن قمارباز دیگر از تماشای مردی که با سر و صدای پای میز پیروزی‌اش را جشن می‌گیرد، مهاجری که لباس آمریکا تنش می‌کند، حرصش نمی‌گیرد. ویل تبدیل به ناظر خاموشی شده که حالا یک قربانی بیشتر ندارد: خودش.

اما مثل همیشه در قصه باید پای زنی یا بچه‌ای پیدا شود که زندگی قهرمان را دستخوش تغییر کند. اغلب موارد این زن و بچه باعث تغییری در نگرش قهرمان می‌شوند اما اینجا ویل در تفکرش تغییری نمی‌دهد. حتی سبک زندگی‌اش هم چندان تغییر نمی‌کند به جز پایان تلخ فیلم که باعث می‌شود نقاب آرامش را از چهره‌اش کنار بزند و محافظ بی‌تفاوت درونش را خفه کند و انتقام خودش، کرک و همه‌ی مردانی را که تحت فرماندهی کلنل گوردو دست به اعمال وحشیانه زده بودند، بگیرد. نکته‌ی دردناک فیلم «شمارنده‌ی کارت» اینجاست که اعمال ضدقهرمان فیلم توجیه نمی‌شود. با این وجود شریدر موفق می‌شود تصویری همدلی برانگیز از آنتاگونیستش ایجاد کند.

برای تماشای فیلم البته باید صبر و حوصله داشته باشید. از آن فیلم‌هایی نیست که در آن اتفاقات مهیج بیفتد. حتی نقطه عطف میانی به معنای کلاسیک فیلمنامه‌نویسی ندارد. به علاوه حتی بدون آن سکانس‌های فلاش‌بک زندان هم به اندازه‌ی کافی فیلم تلخی است و آن سکانس‌ها اصلا یکنواختی فیلم را بی‌جهت به هم می‌زنند. نمایش آن سطح از سبعیت که برخی از سکانس‌های آن به نظر می‌رسد آرشیوی و مستند باشد باعث نمی‌شود که فیلم از این که هست سیاهتر و تلخ‌تر جلوه کند.

چیزی که فیلم «شمارنده‌ی کارت» پل شریدر را تبدیل به اثری تکان‌دهنده می‌کند این واقعیت است که ویل به اندازه‌ی تراویس بیکل «راننده تاکسی» و پدر تالر «اولین اصلاح شده» تنهاست و هیچ رسالتی هم ندارد. نه مثل بیکل می‌خواهد خیابان‌های نیویورک را از فساد پاک کند و نه لباسی که به تن دارد مثل پدر تالر وظیفه‌ای روی دوشش گذاشته. او تنها و بی‌هدف است و نجات کرک از نیمه‌ی فیلم تبدیل به تنها هدفش می‌شود. هدفی که برای رسیدن به آن باید از استعدادش سر میز قمار استفاده کند.

فیلم بدون اینکه گیج‌مان کند ما را به بازی می‌گیرد. آیا ویل از زندان خلاص شده و دارد درباره‌ی آن روزها می‌نویسد؟ فیلم دائم بین ویل سر میز قمار و ویل داخل سلول در رفت و آمد است و تنها با پایان یافتن فیلم است که متوجه می‌شویم وقتی ویل از زندان حرف می‌زند لزوما منظورش نقب به گذشته نیست بلکه از حال و هوای امروزش می‌گوید.

شریدر برای به ثمر رساندن قصه‌اش همکار خوبی مثل اسکار آیزاک داشته. آیزاک که دیگر نه معصومیت «درون لوین دیویس» را دارد و نه خشونت «خشن‌ترین سال» چاندور. او در ایفای نقش مردی تنها و منزوی که باید بار گناهانش را به دوش بکشد معرکه است. بدون تاکید اضافی روی هیچ حرکت و هیچ دیالوگی کاری می‌کند که ما عمق تنهایی تلخ او را درک کنیم.

فیلم هنوز به پای «اولین اصلاح شده» و پیچیدگی کاراکتر پدر تالر و البته کارگردانی خوب شریدر در آن فیلم و نماهای به یادماندنی و رنگ‌هایی با تناژ آبی نمی‌رسد اما جایی آن بالاهای کارنامه‌ی شریدر را به خودش اختصاص می‌دهد. آن‌قدر که حالا وقتی اسم شریدر وسط می‌آید فقط به فیلمنامه‌هایش اتکا نکنیم و او را به عنوان کارگردان به یاد بیاوریم. کارگردانی که امضایش خلق کاراکترهای تلخ‌اندیش، اگزیستانسیال و منزوی و طرد شده است.

«شمارنده‌ی کارت» فیلمی درباره‌ی گناه و تقاص است. اگر آن نمای آخر را هم در نظر بگیریم بخشایش و عشق هم می‌تواند شامل حال گناهکار شود. عشقی که خودش بخشایش است.

شناسنامه‌ی فیلم شمارنده‌ی کارت

نویسنده و کارگردان: پل شریدر
بازیگران: اسکار آیزاک، تیفانی هدیش، ویلم دفو
امتیاز متاکریتیک: ۷۸ از ۱۰۰
امتیاز imdb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
امتیاز نویسنده: ۳ از ۵
خلاصه داستان: ویل پیش از این در ارتش آمریکا خدمت می‌کرده و کمی بعد از اینکه او و خیلی‌های دیگر به جرم کارهای غیرانسانی در زندان‌ گوانتانامو محکوم می‌شوند به سمت قمار روی می‌آورد و در همین مسیر رستگار می‌شود.

نقد فیلم شمارنده‌ی کارت دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع دیجی‌کالا مگ نیست.
  • نقد فصل اول بازی مرکب؛ آیا به این سریال بیش از حد بها داده شده است؟

نوشته نقد فیلم شمارنده‌ی کارت؛ اگزیستانسیالیسم پای میز پوکر اولین بار در دیجی‌کالا مگ. پدیدار شد.

منبع متن: digikala