دریمورکس کارنامه خوبی دارد اما همه این فرنچایزها پایدار نماندهاند. برخی از آنها در ادامه، به مشکلاتی روایی برخوردهاند یا این که کیفیت هر فیلم، در ادامه، شروع به افت کرده است. از طرف دیگر، همانطور که گفته شد، دریمورکس فرنچایزهایی ایجاد کرده است که شخصیتها و داستانی عالی دارند. پس بد نیست با هم تمام فرانچایزهای انیمیشنی این استودیو را بررسی و رتبهبندی کنیم.
- گزیده نقدهای انیمیشن «خانواده غارنشینان: عصر جدید»؛ شکست دریمورکس
- ۱۲ پرنسس دیزنی که در زندگی واقعی دوستان وحشتناکی خواهند بود
- تحلیل رابطهی ۱۲ زوج کارتونی از دید روانشناسی؛ آیا واقعا خوشبخت خواهند شد؟
۷. بچه رئیس (The Boss Baby)
بچه رئیس عمدتا به دلیل مفهوم ساده و عجیب و غریبش تا حدودی به یک الگوی رفتاری و فرهنگی تبدیل شده است. الک بالدوین صداپیشگی یک کودک سخنگو با کت و شلوار را بر عهده دارد که از دنیایی میآید که در آن، نوزادان یک تجارت را اداره میکنند. برخی از آنها به خانوادهها سپرده میشوند و برخی دیگر در دنیای تجارت باقی میمانند. بالدوین یک بچه رئیس است که به این دنیا آمده تا ارزیابی کند که چرا انسانها علاقه خود را به نوزادان از دست دادهاند.
اولین فیلم مورد توجه منتقدان قرار نگرفت اما در گیشه بسیار خوب ظاهر شد و دنبالهای به نام بچه رئیس: تجارت خانوادگی برای آن ساخته شد. هر دوی این فیلمها عمدتا بر طنزی کودکانه تکیه دارند و اغلب شاید خیلی عمیق به نظر نرسند اما پیامهای خوبی درباره روابط خواهران و برادران و نحوه تاثیر کودکان بر زندگی ما دارند. آنها همچنین به شکلی خلاقانه نشان میدهند که دنیای تخیلی بچهها با آنچه بزرگسالان میبینند بسیار متفاوت است و سکانسهای خندهدار زیادی خلق میکنند. این فیلمها ممکن است چیز زیادی برای بزرگسالان ارائه نکنند اما بچهها واقعا از آنها لذت میبرند، زیرا یک سرگرمی بیضرر هستند.
۶. ترولها (Trolls)
ترولها شایان ستایش و دوستداشتنی است. اینها بهترین کلمات برای توصیف این فرنچایز هستند. این آثار، فیلمهایی بامزه با شخصیتهای ترولی آوازخوان هستند. با این حال، عمق زیادی ندارند. آنا کندریک و جاستین تیمبرلیک در نقشهای اصلی، خوب هستند و قطعات موزیکال فیلمها بسیار سرگرمکنندهاند اما اغلب آنها کمی کهنه و قدیمی شدهاند. اولین انیمیشن ترولها درباره یافتن شادی و انجام کارهایی است که شما را خوشحال میکند، خواه آواز خواندن باشد یا همراه بودن با کسی که دوستش دارید.
دنباله ترولها: تور جهانی، در واقع پیام مهمی درباره افتخار و برتری و منحصر به فرد بودن دارد. در دنباله این انیمیشن، مشخص میشود که ترولها به ژانرهای مختلف تقسیم میشوند و افسانه آنها گسترش پیدا میکند و مضمون راک تقریبا همه چیز را پوشش میدهد و در یک چهارچوب گرد هم میآورد. این فیلمها نشان میدهند که شناخت تفاوتهای مردم چیزی است که ما را متحد میکند و این که همه افراد نباید یک شیوه زندگی واحد و مشابه داشته باشند. این موضوع، یک پیام قوی در فیلمی به حساب میآید که یکی از شخصیتهای آن، به شدت تحت تاثیر باقی افراد است.
۵. غارنشینان (The Croods)
غارنشینان داستانی خلاقانه درباره خانوادهای است که اعضای آن تلاش میکنند تا در دوران ماقبل تاریخ جان سالم به در ببرند. صداپیشگان اعضای این خانواده، اما استون، نیکلاس کیج و کاترین کینر هستند. یک غریبه سختکوش، آنها را با روشهای جدید بقا آشنا میکند و پدر این خانواده، نگران از بین رفتن پیوند ناگسستنی خانوادهاش میشود.
دنباله غارنشینان: عصر جدید، خانواده دیگری را معرفی میکند که روش جدیدی از زندگی را توسعه دادهاند که مبتکرانه و بدون خطر است. این فیلمها به روشی هوشمندانه چگونگی تکامل بشریت و ترسناک بودن تحولات جدید را به نمایش میگذارند. فرنچایز غارنشینان بسیار خندهدار است و خانوادهای جمع و جور و دوستداشتنی دارد. هر یک از اعضای خانواده دارای مهارتها و ویژگیهای شخصیتی منحصر به فرد خود هستند که باعث میشود به راحتی قابل تشخیص و دارای شخصیتی مستقل باشند. داستانها پیچیدگی ندارند اما فیلمها لذت بخش، با شخصیتهایی جالب در قالب یک درام خانوادگی ملموس هستند.
۴. ماداگاسکار (Madagascar)
فرانچایز ماداگاسکار مجموعهای از فیلمهای انرژیک و طنز با صداپیشگانی عالی مانند بن استیلر، کریس راک، جادا پینکت اسمیت، دیوید شویمر و ساشا بارون کوهن است. این سری بر روی شیری به نام الکس، گورخری به نام مارتی، یک اسب آبی به نام گلوریا و زرافهای به نام ملمان که در باغ وحش سنترال پارک زندگی میکنند، تمرکز دارد. با این حال، آنها فرار میکنند و به طبیعت وحشی میروند. در فیلمهای بعدی، آنها به سفرهای مختلفی میروند و سعی دارند راهی برای بازگشت به خانه پیدا کنند و در عین حال تلاش میکنند تا در طبیعت زنده بمانند.
سازندگان فیلم های ماداگاسکار، هوشمندانه و عاقلانه هر فیلم را در یک محیط متفاوت روایت میکنند. داستان اولین فیلم در ماداگاسکار، دومی در ساوانای آفریقا و سومی در سراسر اروپا اتفاق میافتد. هر فیلم، شخصیتها را در مسیرهای متفاوتی قرار میدهد. برای مثال، الکس به دنبال راهی برای ستاره شدن است، در حالی که مارتی فقط میخواهد آزاد زندگی کند. پادشاه جولین و لمورها دیگر شخصیتهای برجسته این انیمیشنها هستند. پنگوئنهای ماداگاسکار نیز به عنوان یک تیم، همیشه در تلاش برای تهیه و تدارک دیدن یک سرقت هستند. پنگوئنهای ماداگاسکار حتی فیلم اسپینآف و سریال تلویزیونی خود را در نیکلودئون دارند.
این سه فیلم به خوبی به هم مرتبط میشوند، زیرا سازندگان هر بار به جایگاه شخصیتها در فیلم قبلی توجه میکنند و خط داستانی مناسب آنها را برای فیلم بعدی مینویسند. هر فیلم دیدگاه منحصربهفرد خود را دارد و دارای شخصیتهای جدید و مکان و سبک انیمیشنی متفاوت است. فیلمهای ماداگاسکار جزو خندهدارترین فیلمهای دریمورکس هستند و تا حدودی دست کم گرفته شدهاند.
۳. شرک (Shrek)
از نظر محبوبیت، هیچ فرنچایزی در دریمورکس، محبوبتر از شرک نیست. این فرنچایز دنبالههایی زیاد و برنامههایی ویژه تعطیلات دارد و حتی تبدیل به یک اثر موزیکال برادوی شده است. شرک و شرک ۲، دو مورد از بهترین فیلمهای دریمورکس هستند. شرک اول، داستان عاشقانهای را درباره یک رابطه دور از انتظار بین یک غول و یک پرنسس روایت میکند و شخصیتهای فوقالعادهای از جمله شرک (مایک مایرز)، فیونا (کامرون دیاز)، خر (ادی مورفی) و لرد فارکاد (جان لیثگو) دارد. فیلم دوم، دنیای فانتزی شرک را گسترش میدهد، ما را با گربه چکمهپوش (آنتونیو باندراس) آشنا میکند و داستان خندهداری را به نمایش میگذارد که به قصههای کلاسیک پریان اشاره دارد و در عین حال، درام جالبی برای شخصیتهای فیلم ارائه میدهد.
با این حال، شرک ۳ و شرک برای همیشه، کیفیت دو فیلم اول را ندارند. شوخیها ناپختهتر میشوند، داستان مضحکتر میشود و دائما به تمسخر افسانهها میپردازد و در این بستر، غرق میشود. شرک برای همیشه، اصلا داستان را گسترش نمیدهد، زیرا فقط چشماندازی از زندگی شرک، بدون فیونا را به نمایش میگذارد. شرک نمادینترین دارایی دریمورکس است اما خود فرنچایز به طور مداوم، عالی باقی نمیماند.
۲. پاندای کونگفوکار (Kung Fu Panda)
شگفتانگیز است که این فیلمها بسیار خوب هستند، زیرا فیلمی درباره یک پاندا که کونگفو کار میکند شاید تا حدودی مضحک به نظر برسد. با این حال، این فیلمها میدانند که این مضمون، مضحک است و اتفاقا به همین دلیل، کاملا و به شکلی خاص به این مضمون میپردازند. در پاندای کونگفوکار، جک بلک صداپیشه نقش پو است، پاندایی که سرنوشت، ظاهرا او را انتخاب میکند تا در یک ماجراجویی به جنگجوی اژدها تبدیل شود. ماجراجویی او برای تبدیل شدن به یک استاد کونگفو دشوار است اما او ثابت میکند که هرگز نمیتوان یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت کرد.
این فیلمها فوقالعاده هستند، زیرا هر کدام داستانی هیجانانگیز و جذاب دارند که قطعا میتوان از آنها لذت برد. هر ماجرایی که پو وارد آن میشود، به تجربهای بازتابنده تبدیل میگردد که گذشته او را میکاود و او را وارد خطی جدید میکند که جنبه مهم دیگری از زندگی او را آشکار مینماید. هر فیلم دارای تبهکاران بزرگی است که تهدیدی جدی برای جنگجوی اژدها محسوب میشوند. این فیلمها علاوه بر بلک، صداپیشگان خوب دیگری مانند داستین هافمن، آنجلینا جولی، ست روگن، لوسی لیو و جکی چان دارند. پاندای کونگفوکار ۳ شاید ضعیفترین اثر این سهگانه باشد اما حتی این انیمیشن نیز داستان این فرنچایز را از زاویه جدیدی بررسی میکند. این انیمیشنها، فیلمهای خانوادگی شگفتانگیزی هستند که نه تنها لحظاتی احساسی دارند، بلکه دارای اکشنی سریع به سبک کونگفو هستند.
۱. چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم (How To Train Your Dragon)
از نظر کیفیت کلی، چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، بهترین فرنچایز دریمورکس است. هر کدام از فیلمها جهان داستان را گسترش میدهند، لحظاتی احساسی و اشکآور خلق میکنند و شخصیتهای دوست داشتنی خود را به مسیرهایی جدید میبرند. رابطه هیکاپ (جی باروشل) و اژدهایش، بیدندان، در قلب این سری قرار دارد. بیدندان دوستداشتنی است و پیوند بین او و هیکاپ پیوندی است که روحیه شما را جلا میبخشد اما گاهی نیز قلب شما را میشکند. علاوه بر اینها، شخصیتهای دوست داشتنی زیاد دیگری وجود دارند که جرارد باتلر، کیت بلانشت، امریکا فررا، جونا هیل و کیت هرینگتون صداپیشگی آنها را انجام میدهند.
سبک انیمیشن فیلمها، مخصوصا در لحظاتی که هیکاپ و بیدندان با هم پرواز میکنند، فوقالعاده است. اژدهایان دارای طراحی خلاقانه و منحصربهفردی هستند و در طی داستانها، شاهد تهدیدات و جهانهای جدیدی هستیم که به عمق این انیمیشنها میافزایند. شخصیتهای شرور چندان به یاد ماندنی نیستند اما این مسئله عمدتا به این دلیل است که تمرکز اصلی داستان روی موضوعات خانوادگی و دوستی است. هیکاپ و بیدندان در ابتدا جزو نیروهای دو دشمن قسم خورده هستند اما به هر حال، از طریق یک پیوند متقابل، متحد میشوند.
این اتفاق باعث میشود تا کل دهکده، دیدگاهی متفاوت به این موجودات پیدا کنند و بالعکس. با این حال، همه افراد این دنیا مانند آنها فکر نمیکنند. این فیلمها شایان ستایش، خندهدار، جذاب و کاملا دلانگیز هستند. سهگانه چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم ثابت میکند که دریمورکس قادر به خلق داستانها و تجربیاتی احساسی در همان سطح پیکسار و دیزنی است.
منبع: collider
نوشته انیمیشنهای دنبالهدار دریمورکس از بدترین تا بهترین اولین بار در دیجیکالا مگ. پدیدار شد.
منبع متن: digikala