دلیل اصلی این ماجرا، فشار رسانهای است. امروزه در دنیایی زندگی میکنیم که به شکل عجیب و خطرناکی یکسویه شده. اقلیتهای نژادی و جنسیتی قدرت عجیبوغریب و خطرناکی پیدا کردهاند و به نظر میرسد هیچکس جرأت اظهار نظر ندارد. کسی نمیتواند با استدلالهای منطقی دربارهی اینجور چیزها حرف بزند و هر کلامی بگویید، فوری به شما انگ ترنسفوب، نژادپرست و هومو فوب و انواعواقسام فوبهای گوناگون میزنند.
- هالیوود چطور رقابت را به نتفلیکس باخت؟
حتی چهرههای مطرح و شناختهشده هم از این حملات مصون نیستند. جی. کی. رولینگ، نویسندهی رمانهای هری پاتر، صرفا به خاطر اینکه در حساب توییترش دربارهی جنسیت مرد و زن صحبت کرد و نظرش را دربارهی موج دیوانهوار تغییر جنسیت و تراجنسیتیها ابراز کرد، بایکوت شد و حالا حتی نمیتواند در مراسم دورهمی هری پاتر به مناسبت ۲۰ سالگی آن شرکت کند. تراجنسیتیها و همجنسگراها تبدیل به تابوی جامعهی آمریکا شدهاند و کسی نمیتواند حتی نزدیکشان برود.
وقتی فیلم یا سریالی ساخته میشود، تک تک شخصیتهایش باید حسابشده باشند. نمیشود همینطور بی حساب و کتاب شخصیتهایی بیهویت و نچسب در فیلمها و سریالها بگنجانیم و انتظار داشته باشیم مخاطبان پسشان نزنند. وقتی یک فیلم یا یک سریال را میبینیم، برایمان مهم نیست که شخصیت پیش رویمان چه رنگی است یا چه جنسیتی دارد و چه گرایشی. تا زمانی که این شخصیت خوب پرداخت شده، بازیگر ماهری نقشش را ایفا میکند و جایگاه «درستی» در داستان دارد، او را میپذیریم. و اشکال مدیران استودیویی امروزی دقیقا همینجاست، و اشکال منطقی مدافعین حقوق اقلیتهایی که همه جا داد اعتراضشان بلند است. آنها نمیفهمند که کسی با حضور اقلیتها مشکلی ندارد، مشکل جایی است که آنها را به اصطلاح زورچپان میکنید.
جری ساینفلد، کمدین معروف و از سازندگان سیتکام ماندگار «ساینفلد» (Seinfeld) در برنامهای تلویزیونی حرف خیلی خوبی میزد. او میگفت وقتی دربارهی کمدی و موقعیتهای بامزه حرف میزنیم، برای من مهم نیست بازیگری که شوخیها را اجرا میکند سفیدپوست است یا سیاهپوست، زن است یا مرد، همجنسگراست یا دگرجنسگرا. تا زمانی که ما را بخنداند یعنی کارش را درست انجام داده. اگر یک نفر بیمزه باشد و نداند کارش را چطور باید انجام دهد، فرقی ندارد رنگ پوستش چیست و چه گرایش جنسی و جنسیتی دارد، خیلی راحت میگوییم بیمزه است.
مهمترین مسأله همین است. به خاطر همین وقتی در یک فیلم و سریال شخصیتی را به زور اضافه میکنند، فوری میفهمیم و پسش میزنیم. چون جایش آنجا نیست، نه اینکه چون اقلیت است. مدافعین حقوق اقلیتها مدام پشت این استدلال ضعیف و احمقانه پنهان میشوند و به هر کسی که به این قضیه انتقاد میکند، میتوپند و میگویند که او با اقلیتها مشکل دارد.
هالیوود سالهاست شخصیتهای زن جذاب و ماندگار به ما معرفی کرده که قهرمان اصلی داستانهایشان بودهاند. آیا کسی پیدا میشود که نسبت به سارا کانر فرنچایز ترمیناتور، یا الن ریپلی فیلمهای بیگانه احساس بدی داشته باشد و بگوید «این زن است، من دوستش ندارم؟» اصلا. اتفاقا اینها تعدادی از بهترین شخصیتهای تاریخ سینما و فیلمهای علمی-تخیلی و اکشن هستند و ما عمیقا دوستشان داریم. شخصیتهایی که درست نوشته و پرداخته شدهاند و بازیگرهای درجهیکی برایشان انتخاب کردهاند. شخصیتهایی که حضورشان معنا داشته، از دل قصه آمدهاند نه به زور و فشار رسانهها و دستهای ناپیدا.
ولی برعکس این قضیه، وقتی که مثلا میآیند سوپرمن را تراجنسیتی یا سیاهپوست میکنند، بدون اینکه پشتوانهی لازم را برایش به کار ببرند و دلیل منطقی داشته باشند، همه چیز زننده میشود. مدافعین حقوق اقلیتها به جای اینکه مدام شخصیتها و قهرمانهای شناختهشده را به دلخواه خودشان تغییر دهند، چرا آنقدر جسارت و خلاقیت ندارند که شخصیتی جدید خلق کنند؟ چرا با دیدن آثار درخشان و شاهکارهایی مثل «ارباب حلقهها» (Lord of the Rings) مدام حرفهای عجیبوغریبی مثل این میزنند که «چرا در این فیلم کسی نمایندهی منِ سیاهپوست یا منِ تراجنسیتی نیست؟» مگر قرار است در تمام فیلمها و سریالها از تمام اقشار جهان نمایندهای حضور داشته باشد؟
ما فیلمها و سریالها را میبینیم چون با شخصیتها و دنیایشان ارتباط میگیریم، صرف نظر از اینکه نمایندهی ما هستند یا نه. هابیتهای ارباب حلقهها موجوداتی خیالی هستند ساکن دنیایی خیالی، اما ویژگیهای انسانی دارند. ویژگیهایی که آدمهای سراسر جهان با آن احساس نزدیکی میکنند. حالا چه سفیدپوست باشید چه سیاهپوست، چه زن باشید چه مرد، چه آسیایی باشید چه آفریقایی. ولی مگر این حرفها امروزه خریدار دارد؟ هر طرف را نگاه میکنیم، یک عدهای فریادشان رفته هوا که چرا در فلان فرنچایز معروف و پرطرفدار، شخصیتهایی حضور ندارند که ما را نمایندگی کنند.
اگر این روند مضحک ادامه پیدا کند، اگر هالیوود و پلتفرمهای آنلاین سریالسازی دست از حقنه کردن مضامین و شخصیتها بر ندارند، خیلی زود دیگری چیزی به نام سرگرمی نخواهیم داشت. هر طرف صنعت سرگرمی را که نگاه میکنیم، پر شده است از این قبیل بحثها و دعواها. دیگر انگار روایت یک داستان جذاب و خلق شخصیتهای ماندگار و دوستداشتنی اولویت کسی نیست. فقط میخواهند هرجوری شده و به هر روش ابلهانهای که بلدند، اقلیتها را در فیلمها سریالها بگنجانند.
مدعیان حقوق اقلیتها حواسشان نیست که با این کار، بدترین ضربه را خود اقلیتها میخورند. الان دنیا طوری شده که با دیدن یک بازیگر یا شخصیت همجنسگرا و سیاهپوست و تراجنسیتی، فوری میفهمیم که او به خاطر مهارت و استعدادش اینجا نیامده و بلکه به خاطر فشار رسانهها و دلسوزی به او نقش دادهاند. انگار هالیوود یادش رفته که چطور باید یک شخصیت همدلیبرانگیز و جذاب خلق کند.
ما بهعنوان تماشاچی، در درجهی اول میخواهیم یک قصهی جذاب با شخصیتهایی گیرا ببینیم. در این حین برایمان ذرهای اهمیت ندارد که شخصیتهای داستان و فیلم مورد علاقهمان چه نژاد و جنسیتی دارد. اگر یک شخصیت سیاهپوست درست ساخته شده باشد، جذاب و دوستداشتنی و کاریزماتیک به نظر برسد و در قصه جایگاهی مهم داشته باشد، مگر کسی میتواند ایرادی بگیرد؟ مشکل از جایی آغاز میشود که نچسبترین، بیاهمیتترین و اعصابخردکنترین شخصیتهای ممکن را خلق میکنند و رویشان برچسب «حمایت از اقلیتها» میزنند.
اگر میخواهید در فیلم و سریالی شخصیتی از اقلیتها حضور داشته باشد، شخصیتی درست و منطقی و جذاب «خلق کنید و بنویسید». شخصیتهای بیمایه و بیهویت وسط داستان نیاورید که به لعنت خدا هم نمیارزند. اما متأسفانه کسانی که مدام از حقوق اقلیتها حرف میزنند، بهشدت تنبل هستند. نمیخواهند کار سخت بکنند و زحمت بکشند، برای همین چه کار میکنند؟ میروند سراغ شخصیتها و قهرمانهایی که از قبل ساخته شدهاند و آن را دستکاری میکنند. مثلا میآیند و میگویند چرا سوپرمن را سیاهپوست نکنیم؟ چرا جیمز باند این دفعه زن نشود؟ چرا در ارباب حلقهها هابیتهای همجنسگرا نگذاریم؟ به جای اینکه وقت و انرژی بگذارند و یک شخصیت سیاهپوست جدید خلق کنند، شخصیتی جذاب و دوستداشتنی و بزرگ که کسی با دیدنش از خودش نپرسد این چرا زورکی سیاهپوست شد.
به نظر میرسد راه سخت و طاقتفرسایی را در پیش داریم. تعصب در هر شکلی بد و زیانآور و مخرب است، و تعصبی که اقلیتهای جنسیتی و نژادی در آمریکا گرفتارش شدهاند از ترسناکترینشان است. هم آزادی بیان را به خطر انداختهاند و هم صنعت سرگرمی را. حتی دست از سر داستانها و قهرمانهای محبوب ما هم بر نمیدارند. این خودش تناقض جالبی است، اقلیت اسمش رویش است، عدهای قلیل، کمتر از اکثریت جامعه. اما در دنیایی زندگی میکنیم که همیشه اقلیت قدرتمند و زورگو و قلدر، روی همه چیز سیطره پیدا میکند و اجازهی نفس کشیدن به بقیه را نمیدهد.
منبع: statepress
نوشته چرا حضور اجباری اقلیتهای نژادی و جنسیتی صنعت سرگرمی را نابود خواهد کرد؟ اولین بار در دیجیکالا مگ. پدیدار شد.
منبع متن: digikala