با تماشای یک پرده از تئاتری خیره‌کننده، سکانسی از یک فیلم درگیرکننده یا تجربۀ یک سناریو از بازی‌ای با تکیه بر روایت عمیق، فوران ناگهانی و شدید احساسات از سوی مخاطب محتمل است. چنانچه این اتفاق رخ دهد، می‌گوییم کاتارسیس به وقوع پیوست. از طرق خلاقانۀ مختلفی می‌توان کاتارسیس را به ثمر نشاند و گونه‌های […]

اهمیت کاتارسیس در سرگرمی

محمد حسین کریمی
۱۲ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۶

با تماشای یک پرده از تئاتری خیره‌کننده، سکانسی از یک فیلم درگیرکننده یا تجربۀ یک سناریو از بازی‌ای با تکیه بر روایت عمیق، فوران ناگهانی و شدید احساسات از سوی مخاطب محتمل است. چنانچه این اتفاق رخ دهد، می‌گوییم کاتارسیس به وقوع پیوست. از طرق خلاقانۀ مختلفی می‌توان کاتارسیس را به ثمر نشاند و گونه‌های استوار و نحیفی از کاتارسیس وجود دارند، اما موضوعی که باید بر آن واقف باشید، اهمیت غیرقابل توصیف این پدیده در آثار روایت‌محور است که می‌تواند روح شما را با یک اثر گره بزند و به طور موازی کاری کند که ضعف‌های آن را به وضوح نبینید.

ترس و ترحم

کاتارسیس را انفجار احساسات تعریف کردیم. برای غلیان احساسات در سرگرمی‌های مختلف، به سناریوهای واقع‌گرایانه و قدرتمندی نیاز است که حول کاراکترهایی با روابط نزدیک رخ دهد و نهایتاً، آسیب رساندن آن‌ها به یکدیگر و یک تراژدی عمیقاً معنادار را به تصویر بکشد؛ پیش از هر چیز، این سناریو باید با پس‌زمینۀ فکری مخاطب هماهنگ و همچنین، در زندگی واقعی نیز قابل تجربه باشد. آسیب‌رسانی افرادی که دخلی به یکدیگر ندارند یا از دیگری متنفر هستند قابل پیش‌بینی است، اما این که پرده‌ای از نفرت و آسیب‌رسانی افراد نزدیک به یکدیگر را تماشا کنیم، قابل تحمل نیست. رد و بدل شدن خدشۀ روحی و جسمی در میان افرادی که برای یکدیگر عزیز هستند و روابط نزدیکی دارند، حس ترحم را در مخاطب بر می‌انگیزد و از طرفی، تماشاچی خود را در مقام و جایگاه کاراتر متصور می‌شود و وقوع کاتارسیس را محتمل‌تر می‌سازد. به عبارتی، بهترین تعامل‌ها در سرگرمی و آثار روایی، آن‌هایی هستند که میان کاراکترهایی رخ دهد که یکدیگر را عزیز و نورچشم می‌پندارند.

ارسطو این ارتباطات و آسیب‌‌ها را به چهار روش از بدترین به بهترین رتبه‌بندی می‌کند که دانستن‌ آن‌ها به شکلی قابل توجه، قالب کلی بسیاری از روایت‌های دراماتیک در فیلم، بازی یا تئاتر را برای شما می‌شکافد:

  • آگاهانه، متوقف شده (بدترین روش)
  • آگاهانه، به پایان رسیده
  • ناآگاهانه، به پایان رسیده
  • ناآگاهانه، متوقف شده (بهترین روش)

آگاهانه، متوقف شده

سناریویی که کاراکتری در آن می‌گوید «تو را می‌کشم!» اما مشخصاً قرار نیست چنین اتفاقی رخ دهد و متوقف می‌شود. مخاطب آگاه است که این یک تهدید جدی و کارا نیست و ترسی در وی شکل نمیگیرد.

آگاهانه، به پایان رسیده

سناریویی که یک کاراکتر، به شخص نزدیک و نورچشمی خود آگاهانه آسیب وارد می‌کند. در این حالت، مخاطب نیز شاهد آسیب وارد شده و به پایان رسیده است. تاثیرگذاری این روش بیش از سناریوی «آگاهانه، متوقف شده» است، اما دو حالت بعدی حتی از این روش کاراتر عمل می‌کنند.

ناآگاهانه، به پایان رسیده

سناریویی که یک کاراکتر، به شخص نزدیک و نورچشمی خود ناآگاهانه آسیب وارد می‌کند و پس از رساندن آسیب متوجه می‌شود که آن شخص نورچشمی وی بوده است. این سناریو، تاثیر قابل توجه‌ای روی مخاطب می‌گذارد، اما از دید ارسطو، حالت بعدی حتی می‌تواند تاثیرگذارتر باشد و عمیقاً مخاطب را دگرگون سازد.

ناآگاهانه، متوقف شده

سناریویی که یک کاراکتر، ناآگاهانه در حال آسیب رساندن به نورچشمی و شخص نزدیک به خود است و در میانۀ عمل متوجۀ هویت وی می‌شود و به همین دلیل، آسیب‌رسانی خود را متوقف می‌کند. از دید ارسطو، این بهترین شیوۀ خلق سناریوی آسیب و نفرت برای خلق کاتارسیس است چرا که در ادامۀ فیلمنامه، رویارویی مذکور در ذهن هر دو شخص باقی می‌ماند و می‌تواند زمینۀ موقعیت‌های اخلاقی را بچیند.

کاتارسیس

گاهی اتفاقی هولناک برای انسان رخ می‌دهد و آن فرد از شوک غیرقابل وصف، قابلیت ابراز احساسات ندارد و بروز احوال در آن لحظه، برای وی غیرممکن می‌شود. مدتی بعد، در زمان تماشای فیلم، سریال، تئاتر یا تجربۀ یک بازی ویدیویی، اگر مشابه آن اتفاق برای کاراکتری رخ دهد، هرچند معنادار و عمیق نباشد، احتمال بروز یک کاتارسیس برای چنین مخاطب رنج‌کشیده‌ای وجود دارد. فرض کنید شخصی به تازگی از دست دادن مادربزرگ یا پدربزرگ را تجربه کرده باشد، اما در آن لحظه بروز احساسات به طرز شدید رخ ندهد. بعدها در زمان تماشای سکانسی مرتبط، رخ دادن کاتارسیس ممکن خواهد بود.

آیا کاتارسیس المانی جدا ناشدنی از هنر و مدیوم‌های نمایشی است؟

اگرچه همچنان کاتارسیس و انفجار احساسات یکی از ارکان کلیدی تمامی مدیوم‌های سرگرمی مدرن از جمله فیلم، سریال، تئاتر و بازی‌های ویدیویی محسوب می‌شود، اما همچنان می‌توان در مورد ضرورت آن بحث کرد. برخی داستان‌ها شامل کاتارسیس نمی‌شوند، بلکه به جای القای احساس، سوال یا سوالاتی کلیدی از مخاطب خود مطرح می‌کنند. این نوع از اثر هنری که به کاتارسیس منتهی نمی‌شود، حقیقتی را مطرح و بعضاً باز می‌کند و حالا از مخاطب می‌خواهد که با در ذهن داشتن آن، کاری انجام دهد و تحولی درونی را بپذیرد و به دنبال تحول درونی، یک تحول برونی خلق کند و جهان اطراف خود را متحول سازد.

پردۀ آخر

یک اثر هنری چه به کاتارسیس منتهی شود و چه سوالی مهم از مخاطب بپرسد، باید بدانیم که عقایدی متفاوت حول هدف سرگرمی وجود دارد، اما در طول سال‌ها ثابت شده است که آن‌ها قالب‌های مفیدی برای تامل هستند، اگر به صورت گذرا به مهم‌ترین آن‌ها ننگریم و به دنبال تحول ابتدا در درون خود سپس در اطراف خود باشیم.

آنالیز ، بازی ویدیویی ، مقالات بازی
Catharsis, Concept Article, God of War, Macbeth, Otherlo, Shahnameh, The Mist

منبع متن: gamefa