در اثر فرد زینهمان بیش از هر چیزی بر نظام ارزشی قاتل ماجرا تاکید میشود. در آن فیلم باشکوه همین عدم عدول قاتل از اصولش است که نیروهای امنیتی را به دردسر میاندازد و دستگیری او را غیرممکن میکند. آنها پس از دستگیری کارفرماهای قاتل و از دور خارج کردن آنها، باور ندارند که قاتل هنوز فعال است و با وجود آن که میداند قسط دوم پولش هرگز پرداخت نخواهد شد، باز هم حاضر نیست زیرقولش بزند. پس تواناییهای قاتل فرع بر ماندن بر اصولش قرار میگیرند. از همین جا است که آن فیلمساز بزرگ در برابر ما قصهای پیچیده قرار میدهد که نمیتوان با توصیفاتی دم دستی پی به انگیزهی شخصیتهایش برد.
در میان فیلمهای ترسناک سال ۲۰۲۴ از همه سبکی پیدا میشود؛ برخی از این فیلمها ما را شگفتزده کردند و البته معدودی هم ما را ناامید؛ مثلا فیلم ترسناک «لنگدراز» (Longlegs)، یکی از آن فیلمهایی بود که سروصدای زیادی به راه انداخت و با رمز و رازی که حول آن، به ویژه شخصیت نیکلاس کیج وجود داشت، بسیاری را تشویق کرد تا سراغش بروند؛ اینکه این هیاهو ارزشش را داشت یا نه جای بحث دارد. فیلم ترسناک پرهیاهوی دیگر، فیلم کمدی و وحشت بدن «ماده» (The Substance) بود با بازی دمی مور. فیلمی خوشساخت که بازگشت پرقدرت مور به سینما را رقم زد و برایش جایزهی گلدن گلوب نیز در پی داشت. از اینها مهمتر اما بازسازی یا اقتباس تازهای از «نوسفراتو» (Nosferatu) است به کارگردانی رابرت اگرز که بیشترین توجهات را به خود جلب کرد. ۲۰۲۴ همچنین سالی بود پر از دنبالهها و پیشدرآمدهای فیلمهای ترسناک؛ «غریبهها: فصل ۱» (The Strangers: Chapter 1)، «ترساننده ۳» (Terrifier 3)، «یک مکان ساکت: روز اول» (A Quiet Place: Day One) از جملهی این عناوین بودند.
ژانر وحشت از دیرباز مخاطب خاص خودش را داشته و هر تماشاگری دل و شجاعت روبه رو شدن با سکانسهای ترسناک را نداشته است. به همین دلیل هم به مرور این ژانر برخلاف دیگر ژانرها صاحب نوعی مخاطب وفادار شد که در هر شرایطی به دنبال فیلم ترسناک میگشت و هر چه در دسترس بود را میدید. از سوی دیگر به دلیل این که این فیلمها بودجهی چندانی نداشتند، وجود همیشگی همان مخاطب وفادار سبب میشد که هیچگاه این ژانر از چرخهی تولید استودیوها و البته سازندگان مستقل خارج نشود؛ چرا که در هر صورت خرجش را بازمیگرداند. با شروع قرن تازه اما ورق برگشت. رفته رفته سر و کلهی فیلمهای ترسناکی پیدا شد که تمایل به جذب مخاطب بیشتر داشتند.
یکی از بهترین بازیگران مرد ایرانی، هادی حجازیفر بازیگر، فیلمنامهنویس و کارگردان ایرانی، در ۱۷ خرداد سال ۱۳۵۵ در شهر خوی آذربایجان غربی متولد شد. او از همان دوران نوجوانی به هنر نمایش علاقهمند بود و مسیر هنری خود را با شرکت در تئاترهای دانشآموزی آغاز نمود.
این وضعیت باعث شده است عشق بر پرده سینمای ایران در اکثر موارد درباره فصل باشد نه وصل، یا عشقی عرفانی باشد یا غالباً ابزاری برای پوشش حرفهای مگو. به همین خاطر، سینمای ایران فیلم عاشقانه خوبی که فقط مشخصاً درباره خود عشق باشد، عشق سادهای که وصالی مبارک ختم شود، کم دارد. انگار که نیاز است عشق در فصل روایت شود تا راحتتر بتوان صمیمیت را از فیلم حذف کرد. یا بیشتر از طریق دیالوگ با شعر و نگاه عاشقانه باشد. همیشه عشق در این آثار حالتی متعالی و مقدس دارد و از بعد مادی انسانی، بهندرت به آن نگاه میشود. عشقهای اساطیری که امروز دیگر پیدا نمیشود. نه در میان مردم و نه بر پرده سینما. و نه یقیناً از میان بهترین فیلمهای کرهای عاشقانه. البته ابراز عشق با شعر در فرهنگ ایرانی ریشه دارد. اما ابراز عشق ابعاد و ویژگیهای دیگری هم دارد که ما از نمایش عمومیشان برحذریم. بنابراین، ترسیم عشق در سینمای ایران محدود میشود. مثل شعرمان نمادین میشود. به هر حال، شرم و حیا از شعر و ادبیات ایرانی میآید. یک حالت مرغ و تخممرغی دارد.
این هنرپیشه برای بازی در فیلمهای تحسین شدهی «شبی که ماه کامل شد» و «ابلق» به کارگردانی نرگس آبیار بهترتیب بهترتیب برنده و نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن شد. او همچنین برندهی جوایز معتبر دیگری همچون تندیس جشن انجمن منتقدان و نویسندگان ایران، بهترین بازیگر زن جشنواره فیلمهای ایرانی سانفرانسیسکو و تندیس بهترین بازیگر زن جشن حافظ است.
خانمها در فصل اول مخاطبان برنامه «جوکر» را شگفتزده کردند. و این هم اتفاق تازه و مبارکی در جامعهای است که بخش غالب آن معتقدند خانمها توانایی کمدین بودن و خنداندن دیگران را ندارند. حضور خانمها در «جوکر» عکس این ادعا را ثابت کرد و این خودش یک کار فرهنگی خیر است. پیش از این با معرفی استندآپ کمدین خانم در برنامههای دیگر، در این راه قدم برداشته شده بود و حالا با برنامههایی مثل «جوکر» ظاهراً مسیر ادامه و مقاصد تازه دیگری پیدا کرده است، که این را هم به فال نیک میگیریم. خوب است که زنان تأیید و تشویق بگیرند و به رسمیت شناخته شوند. و «جوکر» ظاهراً با چنین هدفی ساخته شده است. دیدیم که همهچیز بسیار احساساتی و بانزاکت و عاشقانه برگزار شد. حتی شاید کمی اغراقشده. جنس کمدی هم متفاوت بود. اساساً خانمها در کمدی، وارد بعضی حوزههای خاص شوخی که آقایان مجوز ورود به آن را دارند، نمیشوند. و همین باعث میشود که با آنها جنس دیگری از کمدی را با آنها تجربه کنیم.