ددپول (رایان رینولدز) در جستجوی ولورین (هیو جکمن) است؛ اما در تلاشی ناموفق و پس نبش قبر او، متوجه میشود که چیزی جز استخوانهای آدامنتیومی او باقی نمانده؛ همانطور که هر کس که فیلم «لوگان» (Logan) را دیده باشد حدس میزد. همین موقع است که نیروهای TVA (سازمان رسیدگی به تناقضات زمانی که در سریال «لوکی» مفصل به آن پرداخته میشود) سر ددپول ریخته و میکوشند او را به سازمان منتقل کنند. فیلم «ددپول و ولورین» اما داستان را تا زمانی در ۲۰۱۸ میلادی و در زمین۶۱۶ عقب میبرد؛ جایی که در آن ددپول برای عضویت در گروه انتقامجویان جلوی هوگن (جان فاورو) مصاحبه میدهد و مشخصا جواب رد میشنود. او که ناامید شده شش سال بعد از زمین۱۰۰۵ سردرآورده و در آنجا کنار دوستش پیتر (راب دیلینی)، یک زندگی کاملا معمولی و شغل فروشندگی پیشه میکند که البته این هم مدت زیادی دوام نمیآورد.
گاهی کارگردانان سینمای وسترن سراغ فیلمهای جمع و جور میروند. از آن فیلمهایی که یکی دو شخصیت از این سو به آن سو میروند و در گیر و دار دستگیری یک جنایتکار یا گرفتن یک انتقام تمام عمر خود را از دست میدهند. گاهی کارگردانان وسترن قصههای بزرگتری میسازند و فیلمهای پرخرجتری از دل آن قصهها بیرون میکشند. یکی دو تا شهر و خانه سر راه قهرمانان و ضد قهرمانهای خود قرار میدهند و احتمالا به نمایش عشقی آتشین هم میان زن و مردی دست میزنند و این وسط هم قصهای تراژیک میسازند که با از دست رفتن آن عشق آتشین آغاز میشود اما در نهایت ششلولبندی خوش قلب از راه میرسد و همه چیز را به نقطهی اول بازمیگرداند و شر ظلم را از سر مردمان کم میکند.
این اقتباس سینمایی از رمان پرفروش ماریو پوزو نمیتوانست بدون فیلمنامه و بازیگری شگفتانگیز جدی گرفته شود و بیشک فیلمی که جدی گرفته نشود نخواهد توانست برخی از شخصیتها را باهوشتر از دیگران نشان دهند. اگرچه ممکن است مخاطب همانند برخی از شخصیتهای دیگر از اعمال شخصیتهای باهوش شگفتزده شود، با این حال توضیحات داده شده باید منطقی باشند وگرنه کار آسانی نیست که کسی را باهوشتر از بیشتر افراد دیگر نشان داد.
دیزنی و پیکسار موفقیت بیشتری در مجموعهی سینمایی «داستان اسباببازی» با دنبالههای «داستان اسباببازی ۲»، «داستان اسباببازی ۳»، «داستان اسباببازی ۴» و یک فیلم پنجم که قرار است سال ۲۰۲۶ منتشر شود، به دست آوردند. انیمیشنهای «داستان اسباببازی» حالا به دلایل مختلف به کلاسیکهای مدرن تبدیل شدهاند و در میان همهی سنین محبوب هستند؛ پیشرفت تکنولوژی در انیمیشن، صداپیشگی، احساسات قابل لمس، درام و البته دیالوگها. بسیاری از جملات در تمام چهار فیلم «داستان اسباببازی» برجسته هستند، اما برخی بدون شک نمادینترند.
مانند بسیاری از کارگردانهای قبل از او، سخاوتمندانهترین همکاری تارانتینو با بازیگران است. بازیگران برجستهای مانند لئوناردو دیکاپریو و برد پیت هر کدام دو بار با این کارگردان کار کردهاند. در عین حال، کریستوف والتز برندهی اسکار به دلیل دو همکاری خود با این کارگردان جوایز طلایی و مهمی دریافت کرده است. همکاری با همان بازیگران برای کارگردانی مانند تارانتینو منطقی است، زیرا دیالوگهای بسیار خاص او نیاز به بازیگران متخصصی دارد تا به درستی اجرا شوند.
انیمیشن «ربات وحشی» در اولین نمایش با نقدها و نظرات بسیار خوبی مواجه شد و در راتن تومیتوز امتیاز ۹۸ از ۱۰۰ و در سینما اسکور از تماشاگران نمرهی A+ دریافت کرد که نشانهی خوبی برای اکران سینمایی و تبلیغات شفاهی و در نتیجه فروش بیشتر است. از طرف دیگر «ربات وحشی» در گیشهی بینالمللی هم فروش موفقی داشت و با ۱۸ میلیون دلار مجموع فروش جهانی خود را به ۵۸ میلیون دلار رسانده است.