دامبلدور اگر قدرتمندترین جادوگر جهان «هری پاتر» نباشد، قطعاً یکی از قدرتمندترینهاست. جود لا اخیراً در فیلم «جانوران شگفتانگیز و زیستگاههای آنها، نقش جوانیهای آلبوس دامبلدور را بازی کرد. قبلتر هم ریچارد هریس در دو فیلم نخست مجموعه، آلبوس دامبلدور بود و پس از او، مایکل گمبون در باقی فیلمها دامبلدور بود. آنها همگی به شیوههای مخصوص خودشان و در جایگاه خودشان خوش درخشیدند. اما از میان آنها، چه کسی بهترین دامبلدور بود؟
مهمترین ویژگی شخصیتهای خلق شده توسط پولانسکی، نحوهی سخن گفتن آنها است؛ همهی آنها با مهربانی مخصوص پولانسکی با یکدیگر حرف میزنند. پولانسکی این سبک حرف زدن شخصیتهای آثارش را راهی برای گوش دادن از طریق حرف زدن نامیده است. مهربانی در این فیلمها تنها به حال و هوای آنها بستگی ندارد؛ بلکه نوعی دست آورد تکنیکی است. کارگردان از دوربین استفاده میکند تا با بهره بردن از چشمها و گوشهایمان، دنیا را به ما نشان دهد. برای مثال در فیلم «بچهی رزماری» (Rosemary’s Baby) ما خیابانهای شبزده را از طریق چشمهای رزماری میبینیم و در حالی که در خیابان قدم میزند، افکار او را میشنویم. علاوه بر اینها میبینیم که او چگونه به دنیای اطراف خود واکنش نشان میدهد؛ به درختها، به آسمان و به چهرهی افراد دیگر.
این موضوع از این جهت اهمیت دارد که تصور میشود فقط سینماگران و فیلمسازان باعث رشد دستور زبان سینما شدهاند. اما باید اقرار کرد که بدون حضور منتقدان و نظریهپردازان بزرگ سینما، هنر هفتم هیچگاه به شکل امروزی خود نمیرسید. آنها به ویژه روی نسل تازهتر فیلمسازان تاثیر گذاشتند؛ چرا که نقد فیلم از دههی ۱۹۶۰ میلادی به پدیدهای مهم تبدیل شد که بسیاری از کارگردانان سینما در عصر حاضر، اول بار سینما را با خواندن نقدهای سینمایی آموختند.
شلتون جکسون لی متولد سال ۱۹۵۷ در جورجیای ایالات متحدهی آمریکا است. لی مدرک تحصیلی فیلمسازی خود را از دنشگاه هنرهای زیبای آمریکا گرفت و بعد از این که با ساخت فیلم دانشجویی «آرایشگاه بد-ستای جو: ما سر ها را میبریم» (Joe’s Bed-Stuy Barbershop: We Cut Heads) توانست توجه استادان خود را جلب کند، مشغول ساختن نخستین فیلم سینمایی بلند خود، «میخواهد به دستش بیاورد» شد. او تا به امروز علاوه بر ساخت ۲۵ فیلم سینمایی، ۱۰ فیلم کوتاه و ۵ مستند هم ساخته است. علاوه بر اینها لی در تلویزیون هم فعالیتهای زیادی کرده و ۷ تئاتر هم روی صحنه برده است. لی یکی از فعالترین هنرمندان سینمایی معاصر است و در ادامه قرار است بهترین فیلمهای اسپایک لی را انتخاب کنیم.
جیم اور رئیس توزیع داخلی یونیورسال میگوید: «مخاطبان فیلمهای خانوادگی مشتاقانه در انتظار آغاز دوباره این فرنچایز بودند تا از تماشای آن لذت ببرند. فیلمهای انیمیشنی معمولا خیلی سریع به موفقیت میرسند. ما برای «پاندای کونگفوکار ۴» مسیر روشنی پیشبینی میکنیم.»
فیلم «تلماسه» در سال ۲۰۲۱ مخاطبان را با یک جهان علمی-تخیلی عظیم و پیچیده مملو از شخصیتها، سیارات و موقعیتهای سیاسی آشنا کرد که درک آن در ابتدا دشوار است. در فیلم «تلماسه: بخش دو» خاندانها و گروههای بیشتری وجود خواهند داشت. نیروهایی که همه برای کنترل سیاره بیابانی آراکیس با هم رقابت خونینی خواهند داشت. فیلم اول «تلماسه» در حقیقت یک مقدمه برای داستانی مهیجتر و پیچیدهتر بود. این در حالی است که قسمت دوم فیلم شامل یک درگیری چندوجهی در چند جبهه مختلف میشود. به همین دلیل است که میبایست با آگاهی کامل نسبت به زمینهسازیهایی که برای قسمت دوم شده، به تماشای آن نشست.
ما در این دهه، شاهد تولد کانسپت «فیلمساز مولف» بودیم تا نوابغی همچون فدریکو فلینی، آلفرد هیچکاک و استنلی کوبریک جایگاه خود را در تاریخ سینما تثبیت کنند. موج نوی فرانسه از راه رسید و هالیوود هم ساخت آثار سیاسی-انتقادی را با جدیت بیشتری دنبال کرد. سینمای دهه ۶۰ میلادی با پیشرفتهای فنی چشمگیری هم همراه بود. هنگامی که به دههی ۷۰ میلادی رسیدیم، سینما دیگر شمایل سابق را نداشت و به عنوان یک تریبون تاثیرگذار برای مبارزه با ایدئولوژیها و سنتهای منسوخ جدیتر گرفته شد؛ ضدقهرمانان بیشتر از قهرمانان در کانون توجه قرار گرفتند و مسیر برای فیلمسازان خلاق بعدی هموارتر شد. فیلمهای برگزیده این مقاله از دهه ۶۰ میلادی، شاید همگی شاهکار در نظر گرفته نشوند اما بازتاب درستی از سینمای پرفرازونشیب این دههی شگفتانگیز هستند.
از مجموع فیلمهای سال ۲۰۲۳، فیلم «اوپنهایمر» ساخته کریستوفر نولان در سیزده بخش نامزد دریافت جایزه اسکار شده بود و هفت جایزه از جمله جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد را با خود به خانه برد. به باور بسیاری دیگر جوایزی که «اوپنهایمر» در اسکار ۲۰۲۴ دریافت کرد هم بهحق بود. تدوین و فیلمبردای و موسیقی متن این فیلم حقیقتاً قابل تحسین بود. تنها شگفتی جایزه صدا بود که به «منطقه مورد علاقه» تعلق گرفت. بعد از «اوپنهایمر»، فیلم «بیچارگان» به کارگردانی یورگوس لانتیموس با یازده نامزدی، بیشترین تعداد کاندیدها را به خود اختصاص داده بود و چهار جایزه را دریافت کرد، از جمله جایزه شگفتیساز بهترین بازیگر نقش اول زن برای اما استون. سه اسکار دیگری که این فیلم دریافت کرد، بهترین طراحی تولید، طراحی لباس و گریم هم جوایز بحقی بود. «قاتلان ماه کامل» مارتین اسکورسیزی که در ده شاخه نامزد دریافت جایزه شده بود، بزرگترین ناکام شب بود و هیچ جایزهای را دریافت نکرد؛ حتی جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن که پیشبینی میشد به لیلی گلداستون برسد. «باربی» فیلم جنجالی گرتا گرویگ هم که در هشت شاخه نامزد دریافت جایزه اسکار شده بود، تقریباً نادیده گرفته شد و تنها یک جایزه، بهترین ترانه را با خود به خانه برد.