قسمت اول به کارگردانی جان مکتیرنان حالا یکی از بهترین فیلمهای اکشن تمام دوران محسوب میشود که در چند دههی اخیر، صدها فیلم با تقلید از آن تولید شده است اما تعداد معدودی از آنها توانستهاند به این فیلم نزدیک شوند. با موفقیت تجاری فیلم، بدیهی بود که شاهد یک مجموعه سینمایی جدید باشیم و برای «جان سخت» چندین دنباله ساخته شد که اگر از طرفداران جان مککلین هستید، ارزش تماشا دارند.
داستانهای پشت صحنهی نحوهی بداههپردازی این نقل قولهای مشهور هم به خودی خود سرگرمکننده است. شاید این داستانهای پشت صحنهای به اندازهای جذاب نباشند که تبدیل به فیلم شوند، اما چیزهای جالبی راجعبه روند ساخت فیلم آشکار میکنند. گاهی اوقات چیزی به طور طبیعی در صحنه اشتباه پیش میرود، اما بازیگر موفق میشود در شخصیت باقی بماند و لحظهای حتی بهتر از آن چیزی بسازد که در فیلمنامه آمده. در برخی دیگر از مواقع، بازیگران یک دیالوگ اضافی را وارد متن میکنند یا آن را به کارگردان پیشنهاد میدهند، که نشاندهندهی فرآیند همکاریای است که به تولید فیلمهای درخشان و ماندگار کمک میکند.
«کلاغ» که در ابتدا توسط کمیکهای Caliber Comics در سال ۱۹۸۸ منتشر شد، اثر جیمز اوبار (James O’Barr) است. این کمیک به سرعت جای خود را در دل طرفداران به عنوان یک کمیک کلاسیک باز کرد و منجر به اقتباس موفقی از آن در سینما در سال ۱۹۹۴ میلادی شد. این فیلم محبوبیت زیادی یافت و «کلاغ» را به یک نقطه عطف فرهنگی برای فیلمهایی تبدیل کرد که از رمانهای مصور اقتباس میشوند. از آن زمان، «کلاغ» دیگر به یک پدیدهی تمامعیار فرهنگی تبدیل شده است؛ از تعداد بیشماری از کمیکهایی که کار اوبار را ادامه میدهند، تا چندین اقتباس مختلف در سینما و تلویزیون، «کلاغ» به حدی معروف شده که رد آن را میتوانید در جایجای فرهنگ پاپ پیدا کنید. با این بازسازی تازه، دیگر مطمئنیم که میراث «کلاغ» و یاد آن همواره توسط هواداران وفادارش ادامه خواهد یافت.
مثلاً ارتباطی که بین برد پیت و آنجلینا جولی پشت صحنه فیلم اکشن تجاری موفق «آقا و خانم اسمیت» (Mr. & Mrs. Smith) وجود داشت باعث شد رابطه طبیعی و پرحرارتی بین آنها روی پرده شکل بگیرد. رابطه آنها عمق بیشتری پیدا کرد و به همین دلیل با تماشاگران راتباط خوبی برقرار کرد. یا زوجهایی مثل بن افلک و جنیفر لوپز به دلیل شهرتی که دارند بیشتر مورد توجه رسانهها قرار میگیرند. رابطه آنها در فیلم «جیلی» (Gigli) باعث شد یک فیلم بسیار ضعیف مورد توجه قرار بگیرد. گاهی داستانهای شخصی یک زوج بازیگر به کمک یک فیلم میآید یا یک فیلم روی رابطه آنها تأثیر میگذارد. این درباره نیکول کیدمن و تام کروز صدق میکند. فیلم «چشمان کاملاً بسته» (Eyes Wide Shut) هم آخرین فیلم استنلی کوبریک است هم آخرین فصل مشترک نیکول کیدمن و تام کروز. این دو ستاره درخشان سینما در اوج جوانی بعد از این فیلم از هم جدا شدند. «چشمان کاملاً بسته» روی پیچیدگی روابط عاطفی تمرکز دارد و هر دو بازیگر از زندگی شخصی و تجربیات خود برای عمق دادن به نقشهایشان استفاده کردند. شاید هم رابطه پیچیده آن قصه روی رابطه آنها در زندگی شخصی تأثیر گذاشت. یکی از دلایل دیگری که رابطه میان بازیگرها در زندگی واقعی را جذاب میکند، تداوم رابطه آنهاست.
از طریق ترکیبی از جذابیت شخصیت و بازیگری درخشان، یک قهرمان شرور میتواند یک سریال تلویزیونی عالی دربارهی ماهیت شرارت را به دوش بکشد. به دلیل پیچیدگیهای شخصیتهای شرور، برخی از بهترین بازیگران تلویزیونی تمام دوران به خاطر بازی در نقش شرور یا ضدقهرمان به یاد میمانند. علاوه بر این، برخی از قهرمانان ممکن است به طور کلی به عنوان ضدقهرمان شناخته شوند، اما وقتی به طور مداوم به دیگران آسیب میرسانند، میتوان آنها را به عنوان شرور تفسیر کرد. پیچیدهترین شخصیتهای تلویزیونی نمیتوانند با اخلاقیات سیاه و سفید توصیف شوند، زیرا تمام ویژگیهای آنها از جمله نواقص انسانی است.
سریال «آفیس» بر اساس یک سریال بریتانیایی با همین نام ساخته شد. گریگ دنیلز این سریال را در سال ۲۰۰۵ ساخت. «آفیس» از انبیسی پخش میشد و در قالب ماکیومنتری، روایتگر داستان شخصیتهای زیادی بود که مایکل اسکات، یک مدیرشعبهی کمپانی چاپ، در رأس آنها بود. استیو کرل ایفاگر نقش مایکل اسکات بود. «آفیس» در فصل دوم جای پایش را محکم کرد و بعد از آن، طی ۹ فصلی که داشت تبدیل به یک سریال محبوب شد. احیای سریال «آفیس» از همان سال ۲۰۱۳ سر زبانها بود و حالا با انتشار خبر بازسازیاش، بیشتر از همیشه نزدیک به نظر میرسد.
مجموعههای انیمه با موضوع چرخه زمان به طور کلی به رمزگشایی از گیر و دارهای دستکاری زمان میپردازند و هر مجموعه با در هم آمیختن عناصر روانشناسی، ماجراجویی و تعلیق دید خاص خودش را نسبت به این ایدهی هیجان انگیز ارائه میدهد و علاقهمندان همهی ژانرها را به خودش جذب میکند.
با موفقیت بزرگ این رمان، جای تعجب نیست که فیلم نیز در گیشه موفق باشد. «ما تمامش میکنیم» به موضوعات مختلفی میپردازد که باعث میشود طرفداران بتوانند فیلمهای مشابه فراوانی به آن پیدا کنند. از زنانی که در برابر آزارگران خود مقاومت میکنند تا ارتباط مجدد بین عشقهای گذشته؛ فیلمهایی مانند «خوابیدن با دشمن» (Sleeping with the Enemy) و «درخشش ابدی یک ذهن پاک» (Eternal Sunshine of the Spotless Mind) برای کسانی که از «ما تمامش میکنیم» لذت بردهاند، مناسب هستند.