در حالی که سریال ساینفلد (Seinfeld) ممکن است سریال بسیار غمگینی به نظر نرسد، اما در برخی قسمت‌های آن اتفاق‌های ناگواری افتاده است.

با توجه به طبع طنز سریال ساینفلد، احتمال وابستگی بینندگان آن به شخصیت‌های سریال بسیار کم است. بنابراین تماشای دست و پنجه نرم کردن شخصیت‌های داستان با مشکلاتی که خود مسبب به وجود آمدنشان هستند، بیشتر از این که غمگین باشد، خنده‌آور است.

  • ۱۰ سریال‌ فانتزی برتر در حال پخش از بدترین تا بهترین
  • ۱۰ اپیزود غم‌انگیز سریال فرندز که شما را احساساتی می‌کنند
  • جذاب‌ترین شخصیت‌های سریال‌ها؛ از جویی فرندز تا تیریون گیم آف ترونز

با این وجود، در طول سریال لحظاتی وجود دارند که می‌توان آن‌ها را ناراحت‌ کننده، تاریک و حتی رقت انگیز خواند. قسمت‌هایی که حاوی این لحظات هستند، تنها به خاطر این لحظات مورد توجه قرار نگرفته‌اند و نخواهند گرفت، اما تاثیر عاظفی آن‌ها از دهه‌ها قبل در ذهن بیننگان تازه مانده است.

۱۰. طرف جایگزین (فصل ۳، قسمت ۱۱)

ساینفلد

این قسمت که با دزدیده شدن ماشین جری شروع می‌شود، تا تلاش ناموفقی برای اجاره ماشین پیش می‌رود. جرج هم در این قسمت درگیر مشکلات ماشینی است، با این تفاوت که مشکل او جابه جا کردن ماشین‌های پارک شده در دو طرف خیابان است.

رابطه الین هم با اوون مارچ در حال سرد شدن است و درست قبل از اتمام رابطه توسط الین، اوون دچار سکته مغزی می‌شود. کنار گذاشتن اوون توسط الین ناراحت‌ کننده نیست، اما این حقیقت که تنها نگرانی او تصویری است که از خود به جا می‌گذارد، کمی ناخوشایند است.

۹. دعوت‌ها (فصل ۷، قسمت ۲۴)

ساینفلد

در آخرین قسمت فصل ۷، جرج تصمیمات عجیبی در مورد مراسم عروسی‌اش با سوزان راس می‌گیرد. مشخص است که او از متاهل شدن ترسیده و در نتیجه، شخصیت خسیس خود را ابراز می‌کند و می‌گوید که مهمانان عروسی اهمیتی برای کیفیت نامه‌های دعوت خود، قائل نیستند.

جرج لبه‌های نامه‌ها را آغشته به سم ساخته و سوزان پس از لیسیدن گوشه‌های دعوت‌نامه‌ها مسموم می‌شود. سوزان مهم‌ترین شخصیتی بود که در طول این سریال کشته شد. جرج به جای این که از موضوع متاثر شود، در اولین فرصت با مریسا تومی تماس می‌گیرد.

۸. نقاش صورت (فصل ۶، قسمت ۲۳)

ساینفلد

الین از زیاده‌روی دیوید پادی در طرفداری از تیم نیوجرسی دویلز خسته شده است. با این که صورت رنگ شده او مشکلی برای کسی در استادیوم به وجود نیاورد، اما قطعا موقعی که دیوید به سمت ماشین یک کشیش بی‌گناه یورش برده و فریاد زده «ما شیاطین هستیم»، آن کشیش تا سر حد مرگ ترسیده است.

الین می‌خواهد از کشیش دلجویی کند، اما کشیش این دفعه او را به عنوان تصویری از مریم مقدس می‌پندارد. در همین قسمت جرج می‌خواهد علاقه خود را به سیه‌نا ابراز کند، اما وقتی این اتفاق می‌افتد سیه‌نا به او توجهی نمی‌کند و جرج سرخورده می‌شود. ولی وقتی که جرج متوجه می‌شود گوش چپ سیه‌نا ضعیف‌تر از گوش سمت راستش است، خوشحال می‌شود و شانس خود را با گوش راست سیه‌نا امتحان می‌کند و سیه‌نا به او می‌گوید که همان دفعه اول پیشنهاد او را شنیده بود. در واقع او مشکلی در شنیدن صدای جورج نداشته است.

۷. مترو (فصل ۳، قسمت ۱۳)

ساینفلد

قسمت «مترو» مشکلات زیادی، مثل زمانی که جری به یک مرد لخت می‌گوید که باید از بدن خود خجالت بکشد، دارد. اما با این وجود، داستان جری به تاریکی داستان‌های کریمر،جرج یا الین نیست. این داستان‌ها به شما این مفهوم را انتقال می‌دهند که شهر نیویورک، شهر پر مشغله و شلوغی است که در آن کسی به مشکلات دیگری همیت نمی‌دهد.

جرج توسط کسی که قصد برقراری دوستی با او را دارد، مورد سرقت قرار می‌گیرد. الین در یک قطار شلوغ بدون برق گیر می‌کند و کریمر هم نزدیک بود به دست کسی که قصد دزدیدن پول قمار او را دارد، خفت یا کشته شود.

۶. آتش‌سوزی (فصل ۵، قسمت ۲۰)

ساینفلد

جرج شخصیت شجاعی ندارد. خودش هم از چنین موضوعی خبر دارد. در اکثر مواقع او چنین چیزی را انکار نمی‌کند. تنها زمانی که او بزدلی خود را انکار کرده است، وقتی بود که آشپزخانه دوست او آتش خفیفی گرفته و در این هنگام جرج نمی‌دانست چه بکند.

مشکل اصلی به هم زدن رابین با او به دلیل این رفتار نیست. رابین به این دلیل رابطه خود را با جرج تمام می‌کند، که فکر می‌کند جرج آدم ترسویی است. ابتدا جرج او را متقاعد با برگشتن در رابطه می‌کند. اما پس از واکنش افراطی جرج به اسلحه‌ای تقلبی، اتمام رابطه به نظر موجه می‌رسد.

۵. نامه‌های چیور (فصل ۴، قسمت ۸)

ساینفلد

هنگامی که سوزان راس جعبه‌ای از چیز‌هایی که در آتش‌سوزی اتفاق افتاده در کلبه جنگلی خانوادگی آن‌ها سالم مانده، دریافت می‌کند، نامه‌ای پیدا می‌شود که به دست جان چیور، نویسنده‌ی معروف آمریکایی نوشته شده است. در این نامه گفته می‌شود که چیور و پدر سوزان، زمانی عاشق و معشوق بوده‌اند.

این اطلاعات بسیار تعجب برانگیز و شوک کننده بودند و این حقیقت که پدر سوزان مجبور به مخفی نگه داشتن این عشق و داشتن زندگی دروغینی بوده، ناراحت کننده است. پدر سوزان حتی گفته بود: «به قدری او را دوست دارم که قابل درک نیست»، که این جدیت رابطه بین این دو را نشان می‌داد.عاشق کس دیگری بودن و زندگی به اجبار و نه از روی علاقه با کسی دیگر بسیار غم‌انگیز است.

۴. جای پارک معلولین (فصل ۴، قسمت ۲۲)

ساینفلد

هنگامی که کریمر طبق معمول جرج را متقاعد به پارک کردن در جای پارک معلولین می‌کند، آن‌ها با عواقب این کار رو به رو می‌شوند. چنین کاری که به نظر ساده می‌آید، منجر به آسیب دیدن زنی معلول می‌شود و مردمی که آن اطراف بودند، خشم خود را روی سر ماشین پدر جرج خالی می‌کنند.

اما حتی این اتفاق هم به بدی زمانی نیست که کریمر تصمیم به صرفه‌جویی کردن می‌گیرد و از خرید یک ویلچر جدید خودداری می‌کند. این موضوع باعث آسیب دیدن بیشتر لولا (همان زن معلول)، برای دفعه دوم می‌شود.

۳. ژیمناست (فصل ۶، قسمت ۶)

ساینفلد

جرج ارتباط خوبی با مادران شرکای عاطفی خود دارد. اما این موضوع وقتی که مچ او هنگام خوردن یک کیک شکلاتی دور ریخته شده گرفته می‌شود، تغییر می‌کند. او ادعا می‌کند که کیک در تماس با آشغال‌های اطراف خود در سطل آشغال نبوده است.

رابطه جرج با لیندزی و مادرش ،هنگامی که او جرج را در حال تمیز کردن ماشین فردی ناشناس می‌بیند رو به وخامت می‌گذارد و در نهایت هنگامی که او بدون پیراهن از دستشویی خارج می‌شود، این رابطه تمام می‌شود.

۲. فراگر (فصل ۹، قسمت ۱۸)

ساینفلد

این که اکثر لحظات ناراحت‌کننده ساینفلد حول شخصیت جرج است، جای تعجب زیادی ندارد. او شخصیتی است که در بحران موجودیتی به سر می‌برد و از خیلی چیزها مثل موفقیت، شکست، یک زندگی شاد یا مرگ در تنهایی می‌ترسد. اما تنها چیزی که جرج به آن افتخار می‌کند، رکوردی است که او در زمان دبیرستان در یک بازی به نام فراگر، توانسته به دست بیاورد.

هنگامی که جرج متوجه می‌شود که در طول ۲۰ سال، کسی نتوانسته رکورد او را در این بازی بشکند، تصمیم می‌گرد تا دستگاه این بازی را بخرد. همه چیز به نظر خوب پیش می‌رود، تا وقتی که یک کامیون این دستگاه را، به همراه اعتماد به نفس جرج، نابود می‌کند.

۱. ریش (فصل ۶، قسمت ۱۶)

ساینفلد

تلاش‌های الین برای متقاعد کردن شخصی که تمایلی به رابطه‌ی دوستی با او ندارد به شکست مفتضحی برای او ختم می‌شود. اما این موضوع که الین مشکلی در کار خود نمی‌بیند، کمی آزار دهنده است.

الین در این قسمت با پاره کردن و پرت کردن کلاه گیس جرج به بیرون از پنجره، کمی زیاده روی می‌کند. چنین رفتاری نسبت به کسی که الین او را دوست خود می‌داند، زننده است. الین برای این کار خود بهانه‌هایی مثل مسخره به نظر رسیدن جرج می‌آورد و این رفتار او بسیار زشت و غم‌انگیز است.

منبع: Screenrant

The post ۱۰ اپیزود غم‌انگیز سریال کمدی ساینفلد که اتفاقات ناگواری در آن‌ها افتاده است appeared first on دیجی‌کالا مگ.

منبع متن: digikala