روایت آخرین دوئل در نورماندی قرن چهاردهم می‌گذرد و داستان شوالیه ژان دو کاروژ (مت دیمون) و همسرش مارگریت (جودی کومر) را دنبال می‌کند. دو کاروژ در طی چند سال تبدیل به رقیب ژاک لو گریس (آدام درایور) می‌شود و با او خصومت پیدا می‌کند.

  • چرا بن افلک و مت دیمون برای همکاری دوباره به عنوان نویسنده انقدر صبر کردند؟
  • ۱۰ فیلم برتر درباره‌ی حماسه‌های تاریخی (با حضور آخرین دوئل ریدلی اسکات)
  • آخرین دوئل؛ هر آنچه از فیلم حماسی و انتقام‌جویانه‌ی ریدلی اسکات می‌دانیم

دوستی و ارتباط نزدیک لو گریس با کنت پیر النکون (بن افلک) موجب می‌شود تا دو کاروژ زمین‌ها و عناوین موروثی خود را به لو گریس واگذار کند. در ادامه، در طی اتفاقاتی، مارگریت، لو گریس را به تجاوز متهم می‌کند و ژان دو کاروژ نیز او را به محاکمه از طریق مبارزه دعوت می‌نماید.

فیلم به طور واضح نتیجه دوئل را به نمایش می‌گذارد اما داستان، سوالاتی را درباره جزئیات پرونده و سرنوشت شخصیت‌ها پس از پایانی که روی پرده می‌بینیم، بی‌پاسخ می‌گذارد. وقایع داستان یک بار و از دیدگاه سه شخصیت درگیر در آن (ژان دو کاروژ، ژاک لو گریس و مارگریت دو کاروژ) به ما نشان داده می شود. جزئیات هر بار تغییر می‌کنند. گاهی اوقات یک صحنه با تفاوت‌های جزئی تکرار می‌شود و مخصوصا یکی از دیدگاه‌های جالب متعلق به مارگریت و روایت واقعی تجاوز به او و تجربه‌اش در مراحل قانونی بعدی و قبل از دوئل نهایی بین دو شوالیه است. در پایان، دو کاروژ برنده دوئل می‌شود و مرگ لو گریس، گناه او را در برابر چشمان قانون ثبت می‌کند. مارگریت به عدالت می‌رسد اما مبارزه او با چشم انداز و دیدگاه سیاسی آن روزگار، حس تلخی از این پیروزی برای او به جا می‌گذارد.

سر ژان دو کاروژ

آخرین دوئل

سر ژان دو کاروژ یک شوالیه فرانسوی بود که در چندین جنگ علیه انگلستان و امپراتوری عثمانی جنگید. پدرش جزو اشراف خرد بود و دو کاروژ ریاست بخشی از دارایی خانواده‌اش را بر عهده داشت. همسر اول او پسری به دنیا آورد که پدرخوانده‌اش، دوست صمیمی دو کاروژ بود: ژاک لو گریس. دو کاروژ و لو گریس به دربار پیر النکون با بازی بن افلک پیوستند. دوستی آن‌ها خیلی زود از بین رفت، زیرا لو گریس به فرد محبوب کنت تبدیل شد. یک سال پس از شروع خدمت به کنت پیر، همسر و پسر دو کاروژ درگذشتند و او خانه خود را ترک کرد تا در نبردهای انگلیس بجنگد.

در سال ۱۳۸۰ دو کاروژ با مارگریت دو تیبوویل ازدواج کرد. ازدواج او بحث برانگیز بود. دو کاروژ یک انگیزه پنهان داشت. او می‌خواست دارایی و زمین‌های ارزشمند آنو لفاکون را که قبلا در اختیار پدر زنش بود و حالا توسط کنت، خریداری و به لو گریس هدیه داده شده بود، به دست آورد. کنت از پسر عموی خود، پادشاه، خواست تا رسما از ادعای مالکیت خودش بر زمین‌ها حمایت کند. این دعوا، دو کاروژ را از دربار دورتر نمود و او به عنوان مردی خشن و حسود شهرت پیدا کرد. در سال ۱۳۸۴ دو کاروژ به عنوان بخشی از نیروهای حمله به انگلستان، به اسکاتلند رفت. این کارزار و نبرد، با شکست مواجه شد اما دو کاروژ در جنگ خوش درخشید.

ادعای مارگریت در داستان واقعی آخرین دوئل مبنی بر این که به او تجاوز شده است، باعث شد تا دو کاروژ مراحل قانونی پیگیری را آغاز کند. او با علم به این که اظهارات همسرش به تنهایی کافی تلقی نمی‌شود و لرد جانشین رئیس پرونده، کنت پیر، از او جانبداری نمی‌کند، تصمیم گرفت از محاکمه جنایی چشم‌پوشی کند و به جای آن، از پادشاه درخواست دوئل قضایی نماید. بنابراین پرونده مستقیما به پارلمان رفت. از نظر تاریخی، نتیجه یک دوئل به عنوان خواست خدا در نظر گرفته می‌شد و هر کسی که پیروز می‌شد، فرد بر حق بود.

همان‌طور که در پایان فیلم می‌بینیم، دو کاروژ لو گریس را کشت، به عنوان فرد پیروز مورد استقبال قرار گرفت و در خیابان‌های پاریس رژه رفت و مارگریت هم به دنبال او آمد تا در فضای نوتردام تازه ساخته‌شده آن روزها، از این پیروزی قدردانی کند. دو کاروژ در زندگی واقعی و پس از پایان آخرین دوئل، میزان زیادی پول و جایگاهی در خاندان سلطنتی پاداش گرفت. او خیلی زود به عنوان محافظ پادشاه، شبیه به گارد پادشاه در بازی تاج و تخت، انتخاب شد، عنوانی که با کمک هزینه مالی هنگفت و افزایش جایگاه اجتماعی همراه بود.

او سال‌ها در این مقام افتخاری خدمت کرد و شاهد هبوط شاه چارلز ششم به جنون و افزایش تهدید عثمانی بود. او در سال ۱۳۹۶ بخشی از ارتش فرانسه بود که به عنوان قسمتی از نیروهای جنگ صلیبی جدید به اروپای مرکزی اعزام شدند. وی به سمت جنوب و به خاک عثمانی رفت. آن‌ها در آن‌جا با ارتش سلطان بایزید در شهر نیکوپلیس جنگیدند. در بحبوحه نبرد، رزمندگان و ارتش کاروژ به احتمال زیاد توسط سواره نظامان ترک در گوشه‌ای گرفتار و کشته شدند. اگرچه پایان‌بندی دقیق زندگی او مشخص نیست.

مارگریت دو کاروژ 

آخرین دوئل

مارگریت دو تیبوویل (شخصیتی بسیار متفاوت از ویلنل با بازی کومر در کشتن ایو) تنها دختر رابرت دو تیبوویل بود. رابرت یک ارباب ثروتمند نورمنی بود که به دلیل جانبداری از پادشاه فرانسه در مناقشات ارضی با انگلیس، به عنوان یک خائن شناخته می‌شد. افراد معاصر او، مارگریت را جوان، زیبا، خوب، معقول و متواضع توصیف کرده‌اند. پدرش مقدمات ازدواج او را با ژان دو کاروژ را که بسیار مسن‌تر بود، به این امید که شهرت خانواده‌اش را ترمیم کند فراهم کرد و در عین حال، دو کاروژ نیز پس از مرگ همسر اولش و به امید وراثت، با مارگریت ازدواج کرد.

مارگریت در ژانویه ۱۳۸۶ ادعا کرد که لو گریس در قصر مادرشوهرش به او حمله کرده و زمانی که او در خانه تنها بود با کمک آدام لوول وارد این مکان شده است. او بیان نمود که لو گریس از او خواستگاری کرده و هنگامی که جواب رد شنیده، با خشونت به این زن تجاوز کرده و وی را تهدید نموده است که درباره این اتفاقات به کسی چیزی نگوید. مارگریت چندین روز سکوت نمود و سپس به شوهرش اعتماد کرد و شوهرش نیز حلقه‌ای از درباریان را برای شنیدن حرف‌های همسرش احضار کرد. تصمیم مارگریت برای صحبت با دیگران در آن زمانه، غیرمعمول بود. ادعای او ضعیف تلقی می‌شد، زیرا شاهدی وجود نداشت و مردم تمایلی به قبول کردن حرف یک زن نداشتند. همچنین به دلیل بدنامی پدرش، بسیاری مارگریت را دروغگو می‌دانستند و بدون حمایت شوهرش، او هرگز نمی‌توانست این پرونده را به دادگاه بکشاند.

در ماه ژوئیه یک تحقیق رسمی توسط پارلمان انجام شد و مارگریت که در آن زمان و احتمالا در نتیجه تجاوز جنسی، فرزندی چند ماهه باردار بود، به پاریس سفر کرد تا علیه لو گریس شهادت دهد. متهم سعی کرد ادعای او را بی‌اعتبار جلوه دهد اما سرپیچی تزلزل ناپذیر مارگریت به عنوان دلیلی قوی برای واقعی بودن ادعاهای وی در نظر گرفته شد. از آن‌جایی که پارلمان نتوانست به حکمی قطعی برسد، دستور دادرسی رزمی به سبک بازی تاج و تخت صادر شد که روی کاغذ، قضاوت را به خدا واگذار می‌کرد.

اگر شوهرش پیروز می‌شد، این زوج آزاد می‌شدند اما اگر او می‌مرد، مارگریت به عنوان یک متهم به دروغ، زنده زنده سوزانده می‌شد. در نهایت، دو کاروژ، لو گریس را در نبردی در ۲۹ دسامبر کشت و مارگریت از این سرنوشت در امان ماند و ثابت کرد که او در نظر خدا صادق بوده است. مارگریت در ادامه صاحب دو فرزند دیگر شد و در نرماندی و پاریس اقامت گزید و از جایگاه مخصوصی که او و همسرش پس از دوئل دریافت کردند برخوردار شد. او احتمالا چندین سال بیشتر از شوهرش عمر کرد.

در قرن‌های بعدی و پس از وقایع نشان داده شده در فیلم، بسیاری از شکاکان، حکم دادگاه را زیر سوال بردند و ادعا داشتند که شخصیت کامر باید زنده زنده سوزانده می‌شد. یکی از نظریات رایج این است که مارگریت درباره هویت مردی که به او حمله کرده اشتباه نموده است. علی‌رغم این ادعاها، شهادت مارگریت کامل و بی‌نقص بود و نشان می‌داد که او مطمئنا درباره هویت مهاجم خود اشتباه نکرده است و سند این شهادت که بیش از هزار کلمه به زبان لاتین را شامل می‌شود تا به امروز در آرشیو ملی و در ماریس باقی مانده است.

ژاک لو گریس

آخرین دوئل

لو گریس که به عنوان مردی تحصیل‌کرده و از نظر جسمی، با ابهت و اغواگر توصیف می‌شد، از پیروان کنت پیر النکون بود. او فردی محبوب در دربار بود و بر بخش بزرگی از املاک اربابش و دارایی‌های اجدادی خود حکومت می‌کرد. او در گذشته دوستی نزدیکی با شخصیت مت دیمون داشت و حتی به عنوان پدرخوانده پسرش انتخاب شد. صمیمیت او با کنت پیر باعث شد تا دو کاروژ غالبا نادیده گرفته شود و دوستی و رابطه آن‌ها رو به وخامت رفت و با مرگ پسر دو کاروژ، شرایط بدتر هم شد و روابط خانوادگی آن‌ها قطع گردید. دارایی ارزشمند آنو لفاکون به لو گریس داده شد و دو کاروژ سعی کرد پس از ازدواجش، مالکیت این دارایی‌ها را به دست بگیرد. آن‌ها در طی این کشمکش، به رقبا و دشمنان یک‌دیگر تبدیل شدند.

در ابتدا، اتهامات تجاوز جنسی لو گریس در دادگاه کنت پیر مطرح شد اما او با علم به این که کنت از دوستش، ژان و مارگریت دو کاروژ، حمایت می‌کند، در دادگاه شرکت نکرد. هنگامی که پرونده نزد پادشاه منتقل شد، لو گریس، ژان لو کوک را که بهترین وکیل فرانسه محسوب می‌شد استخدام کرد. فیلم، تغییراتی در صحنه محاکمه ایجاد و جزئیات خاصی را حذف می‌کند. برای مثال، لو گریس با ادعای مارگریت درباره حضور او در آن هفته در قصر مخالفت کرد و شاهدانی را فراخواند که شهادت دادند که او در روز واقعه، در شهری ۲۵ مایل دورتر از مکان تجاوز حضور داشته است. او همچنین ادعا کرد که دو کاروژ حسود، همسرش را تهدید کرده که برای انتقام از لو گریس دروغ بگوید. یادداشت‌های لو کوک از پرونده، حاکی از آن است که این وکیل درباره بی‌گناهی موکلش تردید داشته اما با وجود دو شهادت منطقی، او به طور کتبی اعتراف کرد که هیچ‌کس واقعا از حقیقت موضوع خبر نداشته است.

ژاک لو گریس در این دوئل شکست خورد و از نظر قانونی گناهکار شناخته شد. دو کاروژ در طی نبرد و حالی که از ناحیه ران به شدت مجروح شده بود و خون از دست می‌داد، موفق شد حریف خود را به زمین پرتاب کند و شمشیر خود را به صورت لو گریس فرو برد و او را بکشد. پس از دوئل، بدن برهنه لو گریس در شهر، چرخانده و در گیبت مونتفاکون آویزان شد.

کنت پیر النکون

آخرین دوئل

بن افلک یکی از نویسندگان فیلمنامه، در آخرین دوئل، نقش پیر النکون را بازی می‌کند که یکی از ثروتمندترین بارون‌های فرانسه بود که در آن زمان بیشتر به عنوان مجموعه‌ای از پادشاهی‌های فئودالی اداره می‌شد. او پسر عموی چارلز ششم بود و روابط سلطنتی نزدیکی با وی داشت. کنت پیر در سال ۱۳۶۳ به عنوان یکی از گروگان‌هایی که در ازای پادشاه جان به انگلستان فرستاده شد، خود را فدا کرد و تا سال ۱۳۷۰ به فرانسه بازنگشت.

البته پیر به عنوان پسر سوم، پس از ورود برادران بزرگ‌ترش به کلیسا، تمام قلمرو پدرش از جمله دارایی‌های خانوادگی ژان دو کاروژ و ژاک لو گریس را به ارث برد. او از طریق ازدواج با کنتس ماری شامیلارت، زمین‌های بیشتری به دست آورد. وی به این مشهور بود که عادت داشت افراد محبوب خود مانند ژاک لو گریس را با هدایای سخاوتمندانه، خشنود کند و البته چندین معشوقه و حداقل یک فرزند نامشروع داشت.

همان‌طور که در آخرین دوئل نشان داده شد، کنت پیر از دوستش در طول محاکمه حمایت کرد و لو گریس را از اتهامات نادرست تبرئه نمود و مارگریت را متهم به ادعای دروغین کرد. دو کاروژ با درخواست تجدیدنظر خود مستقیما نزد پادشاه رفت و لو گریس را به یک دوئل قضایی دعوت کرد و حکم قضاوت کنت نیز لغو شد. کنت پس از کشته شدن لو گریس در نبرد، از دوست خود به خوبی یاد کرد و به عنوان یک اقدام انتقام جویانه، همچنان مانع از تلاش‌های دو کاروژ برای خرید زمین و گسترش نفوذ او در نرماندی شد.

منبع: Screenrant

نوشته آخرین دوئل؛ برای هر شخصیت در زندگی واقعی چه اتفاقی افتاد؟ اولین بار در دیجی‌کالا مگ. پدیدار شد.

منبع متن: digikala