شرلوک جونیور

۱) شرلوک جونیور (Sherlock Jr.)

  • محصول: ۱۹۲۴
  • مدت زمان: ۴۵ دقیقه
  • کارگردان: باستر کیتون
  • بازیگران: باستر کیتون، کاترین مک‌گوایر، وارد کرین و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸/۲ از ۱۰

سومین فیلم باستر کیتون یک فیلم ۴۵ دقیقه‌ای جمع و جور است. با این‌حال، بسیار بیشتر از تمام کارنامه‌ی خیلی از هم‌نسلانش، اختراعات کمیک و واکاوی‌های نویی در دل هنر هفتم انجام داده؛ هنر هفتمی که که آن زمان نسبتاً جوان محسوب می‌شد. مهارت و ظرافت فیزیکی بی‌نظیر کیتون به‌ویژه در تعقیب و گریزی که در نقطه‌ی اوج فیلم رخ می‌دهد، بسیار خیره‌کننده است. در این کمدی رمانتیک، یک اپراتور جوان سینما وجود دارد که می‌خواهد کارآگاه شود. این جوان از دختری خوشش می‌آید اما به اشتباه توسط خانواده‌ی دختر، دزد دانسته می‌شود و از خانه بیرون انداخته می‌شود.

اما عشق واقعی و اصلی شرلوک جونیور با خود سینماست. سکانسی که او خودش را داخل یک فیلم تصور می‌کند و مونتاژ فیلم، او را در یک سری مکان غیرمنتظره و خطرناک قرار می‌دهد، تجسم مبتکرانه‌ای از میل ما برای به معرض تماشا گذاشتن خودمان بر پرده‌ی نقره‌ای سینما است. مدت‌ها قبل از ظهور ژان لوک گدار، مل بروکس یا هر فیلم‌ساز پست‌مدرنی که دیوار چهارم را می‌شکند، باستر کیتون در این فیلم با پیچیدگی‌هایی که به‌ظاهر ساده می‌رسد، دست به آزمایش بر روی امکانات مدیوم سینما زد.

۲) کوچک‌ترین نمایش روی زمین (The Smallest Show on Earth)

کوچک‌ترین نمایش روی زمین

  • محصول:۱۹۵۷
  • مدت زمان: ۸۰ دقیقه
  • کارگردان: باسیل دردن
  • بازیگران: بیل تراورس، مارگارت رادرفورد، پیتر سلرز و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۶۷ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰

یک رمان‌نویس لندنی و همسرش (بیل تراورس و ویرجینیا مک‌کنا که واقعا هم زن و شوهر بودند) یک سینما را از قوم و خویش دورشان به‌ارث می‌برند. به محض  ورودشان به منطقه‌ی اسلوبرو، آن‌ها که خیال می‌کردند سینمایی سلطنتی و پرامکانات را به‌ارث برده‌اند، با ساختمانی گودال‌مانند که توسط سیل بدهی‌ها و موش‌ها تکه‌تکه شده بود مواجه می‌شوند؛ سینمایی که ۳ کارمند سالخورده هم دارد.

طبیعتاً این زوج، تصمیم به نوسازی سینما می‌گیرند و سبب رخدادهای کمیکی با اهالی منطقه می‌شوند. کارگردان فیلم، باسیل دردن، چند فیلم جعلی فوق‌العاده می‌سازد و همچنین هر حادثه‌ای که می‌تواند در یک سینما رخ دهد را وارد داستانش می‌کند؛ پاره‌شدن صفحه نمایش، فرو ریختن صندلی‌ها، بنرهای برعکس و… تماشاگران خوش‌اخلاق بیجو که با وجود همه‌ی اتفاقات ناگوار با سینما همراه می‌شوند، یادآور خاطرات خوش‌آیند رفتن به سینما هستند.

۳) اهداف (Targets)

اهداف

  • محصول: ۱۹۶۸
  • مدت زمان: ۹۰ دقیقه
  • کارگردان: پیتر بوگدانوویچ
  • بازیگران: پیتر بوگدانوویچ، بوریس کارلوف، تیم اوکلی و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۴ از ۱۰

شاید مناسب باشد که فیلمی با زیباترین آواز قو از بوریس کارلوف، ستاره هیولاهای کلاسیک فیلم، چیزی شبیه هیولای فرانکنشتاین باشد. اولین فیلم پیتر بوگدانوویچ که زیر نظر راجر کورمن استاد بی‌مویی‌ساز کار می‌کند، هوشمندانه با شخصیت کارلوف در صفحه نمایش بازی می‌کند، به علاوه فیلم‌های واقعی قبلی کارلوف/کورمن (به ستارگی جک نیکلسون جوان!) را به داستان فیلم پیوند می‌زند. و یک مرد جوان به ظاهر خوش‌تربیبت را به‌تصویر می‌کشد که در حال کشتار است.

برخی از اهداف بوگدانوویچ کاملاً مشخص‌اند؛ ترس‌های فانتزی و تخیلی منسوخ‌شده در مقابل خشونت شیطانی حاضر در زندگی واقعی. اغلب به‌نظر می‌رسد که ما در حال تماشای ۲ فیلم جداگانه هستیم. اما همه‌چیز در قسمت پایانی فیلم با هم ترکیب می‌شود.

۴) رز ارغوانی قاهره (The Purple Rose of Cairo)

رز ارغوانی قاهره

  • محصول: ۱۹۸۵
  • مدت زمان: ۸۲ دقیقه
  • کارگردان: وودی آلن
  • بازیگران: میا فارو، جف دنیلز، دنی آیلو و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۷ از ۱۰

اگر شرلوک جونیور قهرمان خود را وارد فیلمی می‌کند که در حال تماشای آن است، وودی آلن برعکس همین ایده را عملی می‌کند. سیسیلیا زن خانه‌دار مطرودی است که ساکن نیویورک و در حال سپری کردن دوران افسردگی‌اش است‌. یک روز که در حال تماشای دوباره‌ی فیلم مورد علاقه‌اش است، قهرمان فیلم، تام باکستر از توی تصویر بیرون می‌آید و وارد زندگی‌اش می‌شود. و به‌این ترتیب یک عاشقانه‌ی غیرقابل‌وقوع به وقوع می‌پیوندد که خود باعث ناراحتی گروه تولید فیلم باکستر، استودیوی تولیدکننده‌ی آن فیلم و همین‌طور گیل شپرد(بازیگر نقش تام باکستر) می‌شود.

کارنامه‌ی آلن از اواخر دهه‌ی ۷۰ تا اواخر دهه‌ی ۸۰ یکی از نقاط عطف تمام دوران فیلم‌سازی‌اش است، و «رز ارغوانی قاهره» در آن میان، فیلم درخشانی‌ست که میان شاه‌کارها گم شده و کم‌تر مورد توجهی که لیاقتش را دارد، واقع شده. این فیلم ترکیبی بی‌نقص از کمدی و یک عاشقانه‌ی غم‌انگیز است که شکاف میان فانتزی رسیدن به آرزوهای محال و واقعیت سخت را یادآور می‌شود. صحنه‌ی پایانی فیلم که نگاه متحیر میا فارو به آستیر و راجرز توی تصویر را نشان می‌دهد، تقریباً درست‌ترین تعبیر برای هر چیزی‌ست که به‌نام سینما می‌شناسیم؛ حقیقت با سرعت ۲۴ فریم بر ثانیه. حتی وقتی دروغ می‌گوید.

۵) سینما پارادیزو (Cinema Paradiso)

  • محصول: ۱۹۸۸
  • مدت زمان: ۱۵۵ دقیقه
  • کارگردان: جوزپه تورناتوره
  • بازیگران: سالواتوره کاسکیو، فیلیپه نوارت، مارکو لئوناردی و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۰ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸/۵ از ۱۰

فیلم اسکارگرفته‌ی جوزپه تورناتوره، به‌احتمال زیاد محبوب‌ترین فیلم به‌زبان غیرانگلیسی در بیش از ۳۰ سال گذشته است. یافتن دلیل این محبوبیت چندان دشوار نیست. فیلم با وجود همه‌ی احساسات گسترده‌ای که یادآور فیلم‌های فلینی‌ست و با همه‌ی جذابیتی که در دردهای فزاینده‌اش تولید می‌کند، نیروی اصلی‌اش را از قدرتی که در خود پدیده‌ی فیلم و سینما وجود دارد می‌گیرد؛ نیرویی نوستالژیک که مقاومت در برابرش تقریباً غیرممکن است.

در یک دهکده‌ی کوچک در سیسیل، توتوی نوجوان شروع به کمک به آلفردو، آپارات‌چی پیر در یک سینما می‌کند. زندگی توتو خیلی زود تحت تأثیر و سلطه‌ی مستقیم تصاویری در می‌آید که در سینما می‌بیند و سینما تبدیل به بزرگ‌ترین بخش زندگی‌اش می‌شود. توتو با بالا رفتن سن و تجربه‌های جدیدی چون عشق و فقدان و همین‌طور، تبدیل شدن به یک فیلم‌ساز، حالا می‌تواند بهتر توهم سینما را از واقعیت اطرافش جدا کند، اما سینما پارادیزو همچنان چنین جدایی میان واقعیت و وهم را رد می‌کند. روح واقعی این فیلم را می‌توان در دو صحنه‌ی معروف آن یافت: نمایش فیلم بر روی دیوارهای میدان شهر و هدیه‌ای که آلفردو هنگام خداحافظی به توتو می‌دهد.

۶) پایان روز بلند (The Long Day Closes)

  • محصول: ۱۹۸۵
  • مدت زمان: ۸۵ دقیقه
  • کارگردان: ترنس دیویس
  • بازیگران: لای مک‌کورمک، مارجری ییتس، نیکولاس لمنت و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۹ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم:۷/۴ از ۱۰

«می‌تونم وارد تصاویر بشم؟»

اولین کلمات کلاژ زندگی‌نامه‌ای ترنس دویس، روح فیلم و فیلم‌ساز را برای ما عیان می‌کند. در حقیقت با این‌که صحنه‌های کمی از فیلم در سینماهای دوران کودکی دشوار «باد» از طبقه‌ی کارگر در لیورپول دهه‌ی ۵۰ اتفاق می‌افتد، اما سینما در تمام صحنه‌های روزهای مدرسه یا یک‌شنبه‌های کلیسا قابل مشاهده است. سینما در همه‌ی قاب‌ها نفوذ می‌کند و درس‌هایی روشن‌تر از درس‌های مدرسه و کلیسا برای معنا بخشیدن به زندگی «باد» می‌دهد.

مانند بسیاری از کارهای قبلی ترنس دیویس، پایان روز بلند به جای روایتی خطی بر اساس احساسات و یادآورده‌های حافظه‌اش ساخته شده است. دوربین سرگردان، خطوط میزهای کلاس درس و نیمکت‌های فشرده‌ی کلیسا را دنبال می‌کند و در راهروهای سینمایی پر از دود و پرتوهای نور آپارات‌ها حل می‌شود. تکه‌هایی از موزیکالی هالیوودی یا کمدی‌ای ایلینگ در ملیله‌ی شنیداری پیچیده‌ی فیلم بافته و تنیده می‌شود. حتی نماهای تکرارشونده‌ای که از «باد» در حال خیرگی به پنجره‌ی اتاق خوابش می‌بینیم شبیه یک قاب سلولوئید است. وقتی زندگی واقعی بی‌رحم و خشن و گیج‌کننده است، دیویس اذعان دارد که فیلم به ما این امکان را می‌دهد تا حقایق خودمان را داخلش خلق کنیم.

۷) نمایش بعد از ظهر (Matinee)

  • محصول: ۱۹۹۳
  • مدت زمان: ۹۹ دقیقه
  • کارگردان: جو دانته
  • بازیگران: سایمون فنتون، کلی مارتین، لیزا جیکوب و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶/۹ از ۱۰

سال ۱۹۶۲ است. بحران موشکی کوبا در صدر اخبار جهان است و در کی‌وست فلوریدا ماجرای عجیبی در جریان است. برادران جوان لومیس وحشت‌های غریبی در سر دارند. اولین نمایش فیلم جدیدی به نام مانت (که داستان ترسناک موجودی را روایت می‌کند که نیمی‌ش انسان و نیم دیگری‌ش حشره است) با حضور فیلم‌ساز مشهورش، لارنس وولسی در پیش است. اثر جدید او آماده است تا ابعاد تازه‌ای مانند صندلی‌های لرزان را به فیلم ترسناک اضافه کند، اما همه‌ی این‌ها با این فرض است که جنگ اتمی رخ ندهد.

طنز معاصر جو دانته لذتی کم‌تردیده‌شده را به دست می‌دهد. فیلم او هیجان دوران جوانی در هنگام کشف لذت‌ها و ترس‌هایی را به‌تصویر می‌کشد که تجربه‌کنندگانش برای مقابله با آن‌ها هنوز خیلی جوانند اما نمی‌توانند برای مواجهه با آن‌ها صبر کنند. سواد سینمایی بالا به طرز بسیار درخشانی به موضوعات جدی آن عصر، اعم از فاجعه‌ی اتمی و ماجرای لیست سیاه هالیوود را بررسی می‌کند و یک بی‌مووی ارزشمند را تشکیل می‌دهد؛ یک بی‌مووی که تا حدی پارودی و تا حدی ترسناک و تماماً فوق‌العاده است.

۸) خداحافظ دراگون این (Goodbye, Dragon Inn)

  • محصول: ۲۰۰۳
  • مدت زمان: ۸۲ دقیقه
  • کارگردان: سای مینگ لیانگ
  • بازیگران: لی کانگ شنگ، کیونوبو میتامورا، میامو تیان و…
  • امتیاز راتن تومیتوز:۹۲ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷/۱ از ۱۰

سای مینگ لیانگ برای فیلمی که در سال ۲۰۰۱ ساخت، یکی از صحنه‌ها را در سینمای رپرتوار قدیمی هو-فو در تایپه گرفت. او که مجذوب عظمت محوشده‌ی این سینما بود، آن را به‌خدمت گرفت و تمام فیلم بعدی خودش را در آن‌جا فیلم‌برداری کرد؛ وداعی با سالن غارمانندی که طی آن، او فیلم کلاسیک رزمی دراگون این را برای مجموعه‌ای از تماشاگران، از جمله دو تا از بازیگران فیلم دراگون این به نمایش می‌گذارد. کارگران سینما هم بی‌صدا به جمع آن‌ها اضافه می‌شوند و فیلم را تماشا می‌کنند تا بدین‌ترتیب، بارانی که بیرون از سالن در حال باریدن است را از دست داده باشند.

با این‌که سینمای سای مینگ لیانگ آهسته است و برداشت‌های بدون دیالوگ طولانی مدت و ایستایش بی‌سروصدا می‌نمایند، اما به‌شیوه‌ای مبهم و کنجکاوی‌برانگیز، جالب و گیراست. فیلم خداحافظ دراگون این مدت‌ها قبل از اینکه فو-هو واقعاً خالی از سکنه شود، احساس یک داستان ارواح را به دست می‌دهد اما شوخی‌ها و لودگی‌هایی هم دارد. سینماروی اغلب به معنای تحمل خوردن پر سر و صدای دیگران یا پاهای آویزان آن‌ها روی صندلی است. فیلم در عین حال یک فراداستان حیله‌گرانه و تقدیر و تشکر از سینما است که امکان‌های بی‌پایان احیاکننده این رسانه را ثابت می‌کند.

۹) شیرین (Shirin)

  • محصول: ۲۰۰۸
  • مدت زمان: ۹۲ دقیقه
  • کارگردان: عباس کیارستمی
  • بازیگران: ژولیت بینوش، پگاه آهنگرانی، ترانه علی‌دوستی و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۷۸ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶/۷ از ۱۰

ساختارشکنی مدرنی در ارائه‌ی اساطیر فرهنگ ایران باستان یا فیلمی که در آن عده‌ای به تماشای تلویزیون مشغولند؟ طرفداران سرسخت عباس کیارستمی افسانه‌ای، به‌احتمال زیاد جمله‌ی دوم را به عنوان یک توصیف از فیلم شیرین نفی و محکوم می‌کنند. اما حقیقت این است که کیارستمی جسور و سخت‌گیر، به‌همین اندازه بازیگوش بوده که همچه کاری بکند. او در فیلم شیرین، ۱۱۴ بازیگر زن ایرانی به‌اضافه‌ی ژولیت بینوش را دعوت می‌کنند تا به دکلمه‌ای از شعر خسرو و شیرین گوش کنند. ما به عنوان تماشاگران شیرین، تنها نماهای نزدیک این بازیگران در واکنش به دکلمه را تماشا می‌کنیم.

ساخت‌وساز فیلم شیرین تا حدی جعلی‌ست. بازیگران همگی خیره به پرده‌ی خالی روبه‌رویشان هستند. اما احساسات و واکنش‌هایی که آن‌ها به صدای شنیده‌شده می‌دهند تا حد زیادی واقعی به‌نظر می‌رسد. این فیلم تجربه‌ی سینمایی جذاب و پرمعنایی برای کیارستمی بود. او تلاش می‌کرد چیزهای تازه‌ای را ضمن ساخت این فیلم تجربه کند. همان‌طور که حین ساخت فیلم به یکی از بازیگران گفته بود: «این فیلم نه کارگردان دارد و نه بازیگر. فقط خودتان و خودتان هستید. اگر کار را خوب انجام دهید به‌نفع خودتان است و اگر هم نه، خود شمایید که ضرر می‌کنید.»

۱۰) یک زندگی به‌درد بخور (A Useful Life)

  • محصول: ۲۰۱۰
  • مدت زمان: ۶۷ دقیقه
  • کارگردان: فدریکو فیروژ
  • بازیگران: جورج جلینک، مانوئل مارتینز، فلیپه آروکنا و…
  • امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶/۵ از ۱۰

سینماتیک اروگوئه در مونته‌ویدئو (که اکنون نام یک شهرک سینمایی است) نام یک مؤسسه‌ی فرهنگی است و خورخه جلینک یک منتقد واقعی در سینمای اروگوئه است (او در آخرین نظرسنجی سایت‌اندساوند برای انتخاب بهترین فیلم هم رأی داده بود). اما کارگردان فیلم، فردیرکو فیروژ، این عوامل دنیای واقعی را می‌گیرد و یک سناریوی تخیلی ارائه می‌کند که در آن یک کیوریتور کهنه‌کار باید با تعطیل‌شدن محل کار مورد علاقه‌اش روبه‌رو شود و دوباره با دنیای بیرون مواجه شود.

در این فیلم کوتاه و مونوکرومْ به‌اندازه‌ی کافی مشاهدات اجتماعی و کمدی ملایم وجود دارد تا مخاطبان عام را جذب کند. اما بدون شکل کسانی که با سینمای رپرتوار به‌عنوان یک علاقه یا حرفه‌شان درگیر هستند، بیشترین ارتباط را با فیلم برقرار می‌کنند. زیرا فیلم آگاهانه با کار انتخاب فیلم‌ها درگیر می‌شود، تلاش می‌کند تماشاگران را برانگیزد یا آن‌ها را برای شروع پرسش و پاسخ در پایان فیلم منتظر نگه دارد. و بعد، نوبت به آن صحنه‌ی دردناک می‌رسد که در آن می‌شنویم که سینماتک «از نظر مالی چندان پروژه‌ی سودآوری نیست». همان‌طور که این اثر یک فیلم مستند نیست. نه؟

منبع: BFI

نوشته ۱۰ فیلم کم‌نظیر درباره‌ی سینما رفتن! اولین بار در دیجی‌کالا مگ. پدیدار شد.

منبع متن: digikala