بررسی نمایش گیمپلی The Last of Us Part II در E3 2018
"به قلم محمد تقوی"
“OK”. در آخرین شات The Last of Us، ناتی داگ ما را در وهم معنای این کلمه میگذارد. حال، آنها پس از 5 سال (باورتان میشود این همه سال از عرضهی بازی اصلی گذشته؟) میخواهد به دنیای تاریک و خشن آخرین ما برگردد؛ جایی که گویا این بار به جای رستگاری، پی انتقام خواهیم رفت و این موضوع به وضوح در تمامی تریلرها قابل مشاهده است. اما پیش از شیرجه زدن درون نمایش E3 امسال و بررسیاش، کمی از آن چه پیشتر دیدیم را با هم مرور کنیم. تریلر رونمایی و حرفهای الی و جوئل مرموز و سوال برانگیز بودند و تریلر دوم و آن شخصیتهای ناشناختهاش ماجرا را پیچیدهتر کرده. در این میان ناتی داگ تایید کرده الی تنها شخصیت قابل بازی است. اما یادمان باشد، آنها سر بازی اصلی هم دائم بر روی این موضوع مانور میدادند ولی فصل زمستان بازی (به اضافهی Left Behind) از دید الی دنبال شد بنابراین بهتر است این حرف را آن قدر جدی نگیرید!
قیافهی الی به شدت تغییر کرده و کاملا از نمونهی اولیه "کلون الن پیج" دور شده
فرزندان آخرالزمان
اولین دقایق نمایش قسمت دوم، به نظرم سونی را به شدت در دردسر انداخت. اجاره کردن یک چادر صرفا برای دیدن این تریلر و قرر گرفتن در فضای نمایش، برای حاضران جذابتر است تا بینندگان. با این وجود به نظرم این حرکت ارزشش را داشت چرا که از چیزهایی که دیدیم، با یک تجربهی شگفت انگیز دیگر روبروییم. ابتدای نمایش، الی را در یک جشن عروسی میبینیم که گوشهای نشسته و حاضران خوشحال و مسرور را مشاهده میکند. این کنتراست در مضامین در مقایسه با فضای تاریک و خشن بازی (و البته بخش گیم پلی)، تضاد جالبی را ایجاد میکند و وضعیت دنیای بیرون را تا حدی به فراموشی میسپارد. الی کمی بعد به همراه شخصیتی جدید به وسط مجلس رقص میرود و خود مشغول میشود، اینجاست که این ماسک نورانی و شاد برداشته میشود و چاقویی خونین در دستان الی میبینیم که گلوی مردی را بریده است.
چاقوی جیبی الی همچنان اسلحهی دستی اصلی اوست
آنها باید از تو بترسند
آن چیزی که از گیم پلی دیدیم، به شدت من را به یاد نمایش بازی اول در E3 2012 انداخت. آنجا هم ناتی داگ دمویی تدارک دید که در آن یکی از مبارزات عادی بازی را به نمایش درآوردند و با همان تریلر، همه را میخکوب کردند و خب تاریخ دوباره تکرار شده است! اصول مکانیکی و گیم پلی بازی تفاوت چندان زیادی با بازی اول ندارند. تاکید بر تفکر به جای تیراندازی، استفادهی فراوان از عناصر مخفی کاری (که موارد جدیدی مانند رفتن به زیر ماشینها بعد تازهای را به گیم پلی تزریق میکند) و مبارزات سخت و نفسگیر به خوبی قابل مشاهده هستند. رابط کاربری هم چنان آن ساختار مینی مالیستی را حفظ کرده و در عین مفید بودن، به بار سینماتیک لطمهای وارد نمیکنند. اما اینجاست که جادوی ناتی داگ وارد میشود: جزئیات، جزئیات و جزئیات!
دشمنان همه جا را میگردند، حتی زیر ماشینها.
نکتهی اول اینکه انیمیشنهای بازی به شدت نرمتر شدهاند و حرکات دشمنان در محیط و تعاملشان بیش از حد طبیعی است! هر گلوله و یا تیرکمان دقیقا همان نقطهی اصابت را زخمی کرده، از آن خون بیرون میزند و انیمشین دشمنان و عملکردشان کاملا تغییر میکند. از طرفی مسئلهی فک برانداز واقعی، هوش مصنوعی فوق العادهی دشمنان است. آنها میتوانند همدیگر را به اسم صدا بزنند، از جای الی یکدیگر را اطلاع دهند و از تسلیحاتشان به بهترین شکل ممکن استفاده کنند. آنها از هیچ حفره و سوراخی برای جست و جو نمیگذرند (مثلا یکی از آنها به دنبال الی زیر ماشینها را میگشت) و مسائل عجیب بازی قبل (مانند ندیده گرفتن الی توسط دشمنان) برطرف شده. امیدوارم این ساختار هوش مصنوعی واقعی باشد (برخلاف هوش مصنوعی اسکریپت شدهی بازی اول) و با دشمنان بسیار باهوش و زیرک روبرو شویم.
دار زدن به کرات در این دمو (و تریلر دوم) تکرار شده. ملاقات با شخصیت ناشناخته در این نقطه صورت میگیرد؟
اما در این میان الی نسبت به جوئل فرزتر و چابکتر است. او به حملات دشمنان سریعتر واکنش نشان میدهد و در کارش با اسلحههایی مثل تیر و کمان سرتر از جوئل است. هم چنین سیستم مبارزات تن به تن پیشرفت قابل توجهی کرده و مواردی مثل گرفتن اسلحه از دستان دشمنان و حملات سریع آنها، مبارزه را واقعا مرگبار کردهاند. در عین حال او نسبت به جوئل کمی شکنندهتر است (به عبارتی بیشتر اینور و آنور پرت میشود!) هر چند از دید خشونت دست کمی از پیرمرد ندارد. اتفاقا فاز خون ریزی و دل و روده بیرون کشی (آن هم به معنای واقعی) در تمامی تریلرها به شدت پررنگ است و عدهای را هم عصبانی کرده. اما معتقدم این خشونت بخشی ذاتی از این دنیا است و نبودش شاید آن تاثیرگذاری سهمگین را نداشته باشد.
الی میتواند از جاهای باریکتر هم حرکت کند تا ردش گم شود.
روزی روزگاری در آخرالزمان
نکتهی تاریک ما اما به داستان برمیگردد، جایی که دموی اخیر هیچ نشانی از رازهای جدید و قابل فهم نمیدهد (مگر اشارهای احتمالی به جوئل). فکر میکنم بازی اول میتوانست پایان ماجراهای الی باشد و دیدهام که کارگردان بازی نیل دراکمن هم به این موضوع اشاره کرده. اما او میگوید که اگر ایدهاش برای این بازی خوب نبود، هیچگاه سراغ آن نمیرفت. تیم ناتی داگ دیگر اعتماد همهی ما را به دست آوردهاند و بازیهای سحرانگیزشان در خاطر ما به یادگار مانده. شاید بزرگترین سوال احتمالی به تاریخ عرضهی بازی برگردد. هیچ اشارهای به احتمال عرضهی بازی حتی در سال 2019 نشده هر چند ناتی داگ استودیوی چابک و پربازدهای است و چنین اتفاقی دور از انتظار نمیرسد. از طرفی سونی بارها به رونمایی بیش از حد سریع و تاریخ انتشار دروغین متهم شده و این رویکرد (که برای خدای جنگ جواب داد) برای ناتی داگ هم احتمالا کار میکند. تا آن موقع هم تنها کاری که میتوانیم بکنیم یک چیز است: انتظار.
منبع متن: pardisgame