تجربه ما از عنوان Bloodstained: Curse of the Moon

"به قلم علی رجبی"

اگر تمامی پروژه‌های Kickstarter، به اندازه یکی از پاداش‌های Inti Creates به مناسبت رسیدن به مرحله خاصی از کمک های‌مالی خوب بودند، من احتمالا نیمی از درآمد سالانه خودم را به حمایت مالی از عناوین Kickstarter اختصاص می‌دادم. Curse of the Moon تنها یک پیش مقدمه ساده و بهانه‌ای بابت تشکر از حامیان نیست بلکه یک بازی تمام عیار در حال‌و‌هوای عناوین قدیمی Castlevania است.

عنوان Castlevania اصلی را به یاد دارید؟ اگر هم تجربه نکرده باشید، مطمئنا نام و آوازه‌اش به گوشتان خورده است. از عناوین به یاد ماندنی کنسول NES که به نوعی گسترش‌دهنده و دلیل شهرت ژانر Metroidvania شد، البته در کنار Super Metroid. اگر دلتان ذره‌ای از آن را می‌خواهد، باید بگویم که امروز روز شانس شماست، Curse of the Moon شاید Castlevania تنها با نامی دیگر باشد.

 بطور خلاصه، داستان بازی درباره جنگجویی است به نام "زانگتسو" (Zangetsu)، که توسط شیاطین تحت تاثیر نفرینی با عنوان "نفرین ماه" قرار گرفته است. بدنبال این واقعه، وی تصمیم می‌گیرد که تا پایان زندگی خود تمامی شیاطین را یکی پس از دیگری نابود کند. در واقع تمام داستانی که در ابتدای بازی به شما گفته می‌شود همین است و بس، که کاملا هم کافی است. این سبک روایتی است که از این عناوین انتظار می‌رود و باقی موارد حین تجربه بازی براورده می‌شود. اینگونه ماجراجویی شما برای شکار شیاطین به سبک Metroidvania شروع می‌شود. البته شما تنها نخواهید بود، طی چندین مرحله ابتدایی، پس از شکست هر یک از باس فایت‌های بازی، روح زندانی شده در بدن آن شیطان را آزاد می‌کنید که کمی بعد به یکی از همراهان شما در بازی، و البته از شخصیت های کلیدی Bloostained: Ritual of the Night، تبدیل می‌شود. این شخصیت‌ها عبارتند از Miriam، که در نسخه بعدی این مجموعه شخصیت اصلی بازی است، دختری با قدرت‌های شیطانی که بصورت کریستال‌های ریز در بدنش قرار گرفته‌اند، Arthur، یک کیمیاگر بدنبال سواستفاده از عناصر غیرانسانی و Gebel، از جمله آنتاگونیست‌های نسخه بعدی که مانند Miriam زیر آزمایش‌های کریستالی قرار گرفته و دارای قدرت‌های شیطانی، مشابه Dracula است.

لازم به ذکر است که شما مجبور نخواهید بود شخصیت‌های مذکور را بعنوان همراه با خود ببرید، می‌توانید اصلا آن‌ها را رها کنید و تنهایی بازی کنید، یا حتی بکشیدشان و از قدرت روحشان تغذیه کنید! که به "زانگتسو" توانایی‌های جالبی می دهند؛ این کار در ازای فداکردن مسی‌های مخفی و سخت‌تر شدن بازی است. بازی با "زانگتسو" جذاب و ساده است، اما به عقیده من داشتن 3 همراه دیگر، هم به آسان شدن چالش‌ها کمک می‌کند (برای مثال تعویض شخصیت خود به هنگام کمبود خون کافی)، هم شما را تشویق به کاووش بیشتر و تجربه رویه‌های جدیدتر می‌کند. اما کماکان آزاد هستید که یک یک آن‌ها را بکشید! هر یک از این افراد یک سلاح اصلی و یک سلاح فرعی دارد. سلاح "های" فرعی شما، بلی شما محدود به یک سلاح نیستید و بوسیله شکستن لامپ‌های بنفش به سلاح‌های فرعی بیشتری دسترسی خواهید یافت، توسط معیاری تحت عنوان Weapon Power شارژ می‌شوند، به عبارتی یک خشاب.

اینکه این سلاح‌ها مخصوصا در لامپ‌هایی با رنگ متفاوت جاگذاری شده‌اند بسیار خوب است زیرا کمک می‌کند که بطور تصادفی Sub-Weapon خود را (که مثلا زیاد از آن بهره می‌برید) با یکی دیگر تعویض نکنید و از آن دور شوید. درکل گیم‌پلی بازی چیزی است که ما را مستقیم به دوران NES می‌برد، ساده اما جذاب. جز ضربات متعدد، تکل رفتن، پرواز بعنوان یک خفاش و استفاده از جادو‌های مختلف چیز دیگری برای استفاده نیست اما این دقیقا موردی است که آن را خاص و جذاب می‌کند، همانطور که می‌گویند زیبایی در عین سادگی.

طراحی مراحل، خوب است. چرا عالی نیست؟ زیرا برخی اوقات متوجه این مسئله این می‌شوید که: 1-مرحله کمی عذاب آور شده و به شما تحمیل می‌شود که به جای کاووش بیشتر، صرفا با Gebel یک خفاش شوید و همه راه را پرواز کنید! 2-وجود عنصر Knockback و مرگ‌های تنبیه کننده! کافی است یک اشتباه ریز در پریدن بکنید و بووم، یکی از کاراکترهایتان تا زمانی که بصورت گروهی زنده باشید از دست خواهد رفت. هرچند که این مسئله آنقدرها هم بد نیست، با توجه به سوابق پیشین این سبک، اما در مواقعی صرفا آنقدر عذابتان می‌دهد که دیگر نمی‌توانید هیچ جوره از طراحی مراحل، چه از نظر گیم پلی و چه طراحی (که البته در زمینه طراحی، واقعا عالی است و خرده‌ای نمی‌توان گرفت)، تعریف کنید یا حتی ان را تحمل کنید. مراحل موجود تعدادشان خیلی هم زیاد نیست، حدودا 5 منطقه در ابتدای عمل وجود دارد که ختم به قلعه شیاطین شده، که خود 3 طبقه است.

باس‌فایت‌های بازی، در عین زیبایی هنری، جذابیت از لحاظ قابلیت‌ها و درکل جالب بودن، نقوصی هم دارند. برای مثال، کمی ساده هستند. فهم الگوی حمله آن‌ها و نقاط ضعفشان کار دشواری نیست و بعد از گذشت 10 ثانیه متوجه خواهید شد که این الگو پشت هم تکرار شده و چگونه می‌توان از آن پیشی گرفت، اما این مسئله خللی به تجربه کلی مبارزات وارد نمی‌کند، کماکان خوب و مرغوب کننده برای شکست آن باس فایت، اللخصوص اینکه همگی ان ها به شکل جالبی طراحی شده‌اند.

در نهایت، Curse of the Moon یک تجربه تقریبا 3 ساعته زیبا و به یاد ماندنی بود، با اتمام این بازی امیدهایم برای انجام Ritual of the Night بیشتر از قبل شد (و البته هایپ بیشتر). دیدن پیشینه شخصیت‌های حاضر در نسخه اصلی، به این شکل، بهترین پاداشی بود که یک استودیو می تواند به Backer‌های خودش در Kickstarter بدهد.

منبع متن: pardisgame