بررسی تاثیرات Silent Hills بر سلامت روان
“گردآوری و ترجمه شده توسط رضا مدرسی”
"با تغییر و تصرف"
"راه رفتم. کاری جز راه رفتن ازم برنمیاومد. بعد... خودم رو دیدم که دارم جلوی خودم راه میرم. ولی واقعا خودم نبودم. مراقب باش. فضای داخل در... یه واقعیت جداگانه است. تنها منِ واقعی، من هستم. مطمئنی که تنها توی واقعی، تو هستی؟"
- یکی از نامههای داخل بازی/Silent Hills
نسخهی ناقص Silent Hill یعنی P.T.، امتزاجی است از ترس و وحشت. اما چه کسی و چرا از این بازی میترسد؟ آیا این ترس به دلیلِ این است که بازی از خشونت زیادی بهرهمند است، یا ترس از دست دادن کودکتان را به شما القا میکند، یا اینکه باعث جنون و از دست دادن مشاعره میشود؟ P.T. به شکلی کاملا استادانه این موارد را با هم میآمیزد و بازیکن را در چرخهای ماورائی قرار میدهد، تا با گذر از شیاطینِ حاضر در این دایره، خود را به مرکز جهنم برساند. چرایی ترسناک بودن P.T. در اینجا نهفته است که بازی کاراکتری که با مشکلات روانی درگیر است را به عنوان شخصیت اصلی در اختیار بازیکن قرار میدهد. داستان بازی بقدری در نشان دادن یک اتفاق روزمره و عادی ماهرانه عمل میکند که بسیاری از عناوین دیگر به هیچ وجه چنین جسارت و قدرتی ندارند. با مقایسهای تقریباً واضح میتوان پیش بینی کرد که P.T. در آخرِ کار رستگاریِ شخصیت اصلی را به نمایش میگذاشت، تقریباً چیزی شبیه به سرنوشت James Sunderland در Silent Hill 2 میشد و به همان مقدار عجیب و شوکه کننده بود.
سلامت روان همیشه به دلیل معیارهای متغیر آن یکی از بحث های مهم و حیاتی در میان علوم انسانی بوده است برای مثال روش های درمان که سالها پیش استفاده می شدند شاید هم اکنون منقضی شده و دیگر قابل بهره نباشند مواردی همچون آسیب های فیزیکی یا آسیب های روانشناسی اکثر این موارد به دلیل حفظ حقوق بشر و دیگر استفاده نمی شوند.
پی تی در مقام یک بازی ویدیویی عنوانی سرگرم کننده است که شما را وارد خانه ای پر از ارواح و فعالیت های ماوراء طبیعی می کند اما در لایه های درونی داستان پدری را میبینیم که از مشکلات روانی بسیاری رنج میبرد.
“خیلی خوب، سرجاتون بشینید و حرکت نکنید، اگر هم دستشویی دارید نگهش دارین! ۶۰ ثانیه تا پایان برنامه وقت داریم اما من برای همه شمایی که دارید رادیو گوش میدین یه پیام دارم. جامعهی ما از ریشه فاسد شده. منظورم همهی اون آدمهایی هستند که شغل خوبی دارن و راحت زندگیشون رو میکنن. بله خود شما! خودتون میدونین که باید چیکار کنید، الان وقتشه، پس انجامش بدید."
_ رادیو/Silent Hills
رادیوها، کاغذها، و دیگر اشیای موجود در خانه، همه نتیجهی اسکیزوفرنیای هستند که از طریق صدایی عجیب و غریب باعث راهنمایی پدر برای انجام اعمال وحشتناکش شدند. این اشیاء مختلف، علی الخصوص تصاویری که چشمهای متحرک را نشان میدهند، هذیان و توهم شدید شخصیت موردنظر را برای مخاطب نمایان میکند. اما چیزی که از تمام اینها وحشتناکتر میباشد، زمانی است که با خود فکر میکنیم شخصیت پدر چقدر با این اختلالات دست و پنجه نرم کرده و چه مدت طولانیای بدون درمان سپری کرده است.
مقصر خطاب کردن کسانی که این خشونتهای ذاتی را از خود بروز میدهند، همیشه کار درستی نیست. این افرادِ بخصوص با مشکلات روانی بسیاری روبرو هستند و بجای یافتن تقصیرکار، باید در پی درمان آنها بود. شاید اگر شخصیت پدرِ قاتل در P.T. درمانهای روانی را در پیش میگرفت و در جلسات روانپزشکی شرکت میکرد، چنین حادثهی مهیبی هیچوقت روی نمیداد.
تا زمانی که P.T. را به اتمام برسانید (که هیچگاه محقق نشد)، مهم نیست که شما در نقش پدر هستید و مسئول فجایع درون بازی، یا اینکه صرفا در مقام یک شخص دیگر اتفاقات گذشته و آسیبهای روانی دیگری را بررسی میکنید. بازی به گونهای طراحی شده که در مرحلهی ابتدایی آن نمیتوان حدس زد که کاربر در کدام یک از نقشها حضور دارد، پدر یا شخصی بیرون از ماجرا. همانطور که گفته شد، بیماری اسکیزوفرنی از برجستهترین مواردی است که در تمام بازی خودنمایی میکند. با بررسی عملکرد این بیماری میتوان حدس زد که کوجیما قصد داشته شما را در نقش پدر قرار دهد. دلیل نیز بدین شکل است: یکی از انواع اسکیزوفرنی که با نام هذیان به خود بستن (Reference) شناخته میشود، کاری با بیمار انجام میدهد که او فکر کند صداهای مختلفی درحال ندا قرار دادن وی هستند. به شکل سادهتر همه چیز شما را صدا میزنند و با شما حرف میزنند. در دموی P.T. نیز دیدیم که شخصیت اصلی با شنیدن رادیو و پس از آن زمزمههای عجیب و غریب، فکر میکند که در حال خطاب قرار داده شدن است و باید در جهت دستورات حرکت کند.
اما P.T. پای خود را از بررسی اختلالات روانی فراتر میگذارد و در حرکتی قابل ستایش، چهرهی زشت و منفور خشونت و آدم کشی را از دید یک خانواده بررسی میکند. P.T. همچنین از عناصر ماورائی هم غافل نمیشود و ارواح خبیثی که نتیجهی همان خشونت و قتل هستند را به بازی تزریق میکند تا بگوید که ایاگونه اعمال نتیجهای جز کابوس و وحشت نخواهند داشت. P.T. با تاثیر از فیلم سینمایی Ju-On، میخواهد به این سخن برسد که با گرفتن جان اشخاص بیگناه، نفرینهای بسیاری آزاد میشوند و شر و تاریکی بر فضای خانه حاکم میشود.
"پس از اینکه همسایهها با 911 تماس گرفتند، پلیس به خانهی موردنظر آمد و دید که پدر درون ماشینی نشسته و درحال گوش دادن به رادیو است. همسایهها میگویند که وی چند روز پیش از به قتل رساندن خانوادهی خود، با صدای بلند اعداد و ارقامی را همانند تکرار کردنِ وردی جادویی، به زبان میآورده و فریاد میکشیده است."
_ رادیو/Silent Hills
"من رو ببخش لیزا. یه هیولا داخل منه."
_Silent Hills
اما این تمام ماجرا نیست و P.T. راههای دیگری نیز برای ترساندن و زهره ترک کردن مخاطبان در چنته دارد. بازی بدون اینکه مراحل نخست جنون و اختلالات روانی دیگر را نشان دهد، بازیکن را در میانهی کار قرار میدهد و از وسط ماجرا شروع به نشان دادن مشکلاتی میکند که میتوانند منجر به دیوانگی، نابودی یا مرگ شوند. P.T. در همین ۳۰ دقیقه دموی خود به مواردی همچون بایپولار (عارضهای روانی که اصطلاحا دوقطبی نامیده میشود)، اسکیزوفرنی و حتی افسردگی میپردازد. البته همه روزه شاهد این هستیم که رسانههای مختلف و خصوصا بازیهای ویدیویی با جسارت کامل به این موضوعات پرداختهاند و از آنها برای رنگ دادن به مطالب خود استفاده میکنند.
رسانهی امروزه، بقدری قدرتمند است که میتواند با چند صفحهی مختلف دیدگاه جامعه نسبت به بیماریهای روانی و موارد مربوطه را کاملاً به میل خود تغییر دهد و چیزی که خودش مایل است را به خورد مخاطب بدهد. هنوز بسیاری از رازهای مربوط به عملکرد مغز، اختلالات روانی و روشهای درمانی برای ما پنهان هستند و باید در نحوهی برخورد با این موضوعات کاملا مراقب باشیم .P.T. Silent hill و دیگر عناوین مشابه، در نشان دادن برخی خشونتها یا حتی روشهای درمانی، بیشتر به راههای قدیمی و تاریخ مصرف گذشته اکتفا میکنند و البته که چنین کاری برای طراحی بازی کار درستی است، اگر بازی به جای نشان دادن خشونتهای افراطی به چند جملهی روانشناسانه بسنده میکرد و هیچ هیجانی در آن نبود، مطمئناً به چچنین موفقیت و محبوبیتی نیز نمیرسید.
"به آنتن دست نزنید، تازه داریم شروع میکنیم!"
_رادیو/Silent Hills
یکی دیگر از اختلالات روانی که در P.T. مشاهده میشود، بیماری هیپوکندری(Hypochonder) میباشد. این عارضهی روانی باعث میشود که بیمار به شکل افراطی برای سلامت خود نگران شود. این شخص هیچ فکر دیگری جز سلامتی ندارد و جز بدن خود، به چیز دیگری ارزش نمینهد و برایش جالب نیست. البته این مورد در تمام بازیهای ترسناک که عملا قابلیت مبارزه را از شما میگیرند دیده میشود. همانند P.T. و Outlast، کاراکتر اصلی هیچ سلاحی ندارد و تنها راه نجاتی که برایش باقی مانده فرار و پنهان شدن است. شما در P.T. نمیتوانید به مبارزهی ارواح بروید و همین مسئله باعث میشود که در سرتاسر تجربهی خود به فکر سلامتی و زنده ماندن باشید و همین مسئله برای برو هیپوکندری در هر شخصی کافی است.
البته شاید اگر نسخهی کامل Silent Hills منتشر میشد و میتوانستیم آن را به شکل یکپارچه بازی کنیم، شاهد موارد و رفرنسهای بیشتری چه درمورد سلامت روان و چه خارج از آن میبودیم. به هر حال روایت، گرافیک، صداگذاری و باقی اجزای P.T. به شکلی هنرمندانه درکنار هم عجین شدهاند و باعث میشوند که با احترام تمام و کمال به پروژهی نصفه و نیمهی کوجیما بنگریم.
منبع متن: pardisgame