اهمیتی ندارد که داستان فیلم حماسی باشد یا پر از خشونت. با ساختن سرزمینهای خیالی بر اساس مکانهای واقعی، احتمال بشتری دارد که طرفداران و مخاطبان، داستان فیلم را باور کنند خواه جهان سینمایی مارول باشد یا سرزمین میانی سریفیلمهای ارباب حلقهها یا یکی از مکانهای منحصربهفرد و فانتزی فیلمهای ورس اندرسون. مهمتر از همهی اینها، این فیلمها تماشاگران را به قلمروهایی میبرد که تنها در خیال خود، تصور حضور در این مکانها را دارند. در فهرست زیر با برخی از این کشورهای خیالی آشنا میشویم.
گزارشات و شایعات بسیاری نیز به نقشآفرینی واکین فینیکس در فیلم جوکر ۲ اشاره دارند تا تقریباً از حضور دوباره او در نقش جوکر هم مطمئن باشیم. فینیکس به خاطر بازی تاثیرگذار خود در فیلم جوکر توانست جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش اصلی مرد را از آن خود کند.
گونهای از کمدی که لزوما قرار نیست خندهدار باشد و خیلی از اوقات، در بستر روایتی تلخ و هولناک بهتصویر کشیده میشود. کمدی سیاهها عموما با تابوها شوخی میکنند و سعی دارند از دل مضامین تاریکی مانند مرگ، خودکشی، تجاوز و خشونت، موقعیتهای هجوآمیز بیرون بکشند. در اواخر دههی ۱۹۸۰ میلادی، تولید فیلمهای کمدی سیاه به اوج رسید و پروسهی ساختشان همچنان ادامه دارد.
«همشهری کین» سالها با داشتن امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰ در بخش بهترین فیلمهای تاریخ سینما در راتنتومیتوز قدرتنمایی میکرد. البته چند فیلم دیگر از جمله «چهارصد ضربه» از فرانسوا تروفو، «ریو براوو» از هاوارد هاکس، «۱۲ خشمگین» از سیدنی لومت و حتی «چهارشنبه سوری» از اصغر فرهادی امتیاز کامل را در راتنتومیتوز دریافت کردهاند، اما به خاطر مقبولیت بسیار زیاد همشهری کین نزد سینمادوستان حرفهای و تعداد بیشتر نقدهای مثبت به ثبت رسیده برای آن در قیاس با فیلمهای ذکر شده از نخستین ساختهی اورسن ولز همواره بهعنوان بهترین فیلم تاریخ از لحاظ امتیاز منتقدان یاد میشد. همشهری کین بر اساس ۱۱۵ بررسی امتیاز ۱۰۰ از ۱۰۰ را کسب کرده بود در حالی که بهعنوان نمونه چهارشنبه سوری یا ریو براوو به ترتیب با ۴۴ و ۴۳ نقد به جمع بهترین فیلمهای تاریخ راه پیدا کردهاند. اما ثبت نقد قدیمی شیکاگو تریبون (Chicago Tribune) نوشتهی مِی تینی (Mae Tinee) که ۸۰ سال پیش نوشته شده در راتنتومیتوز، امتیاز همشهری کین را به ۹۹ از ۱۰۰ کاهش داد.
هیچکاک بهراستی مانند کارگردانهایی مثل الیا کازان، یک کارگردان بازیگردان نبود، بااینحال چندین بازیگر بودند که خود را وقف فیلمهای او میکردند و دوست داشتند با او همکاری کنند. محدود کردن کارنامهی پربار هیچکاک به ۲۵ بازی برتر بسیار کار سختی است، بنابراین پیش از آن که نگاهی به این لیست بیاندازیم، به تعدادی از بازیهای برتر دیگر اشاره میکنیم:
برای بسیاری از کارگردانها، رمانها مانند کلاژهایی هستند که تصاویر سینمایی خود را با آنها میسازند و درست مثل همهی ما، هر کارگردانی میتواند کتاب یا کتابها و نویسنده یا نویسندههای مورد علاقهی خود را داشته باشد. کارگردانهایی مانند برادران کوئن برای هر یک از آثارشان، یک کتاب را الهامبخش خود میدانند و کارگردانهای دیگری هم آثار منحصربفردشان نشان دهندهی تاثیر یک کتاب یا نویسنده در سبک فیلمسازیشان است.
فرض همه بر این است که در زندگی واقعی جاسوس بودن حرفهی سخت و مشقتبار و طاقتفرسایی به حساب میآید. احتمالا آنطور که فیلمها نشانمان دادهاند جاسوسها زندگی پرزرقوبرق و پرهیجان و جذابی ندارند و اوقاتشان با تلخی و اضطراب و انتظارهای کشنده میگذرد. احتمالا دلیل ساخته شدن این همه فیلم جاسوسی و علت لذت بردن ما تماشاچیان از آنها هم همین است، اینکه تصویری تماشایی و دیدنی از جاسوسها و زندگی و حرفهاشان نشانمان میدهند و از دیدنشان کلی کیف میکنیم.
تقریبا از یک دههی پیش به بعد، این وضعیت در حال عوض شدن است. کمکم داریم با زنانی آشنا میشویم که در مهمترین استودیوهای انیمهسازی خود را به سطوح بالایی میرسند و کارهایی کارگردانی میکنند که در دنیای انیمه، مورد توجه قرار میگیرد. در این مطلب نگاهی میاندازیم به ده انیمهی برتری که کارگردانهای زن ساختند. آثاری که هم از نظر منتقدان و هم از نظر واکنش هواداران، به موفقیتهای قابل توجهی دست یافتهاند.